مروری کوتاه بر ادوار ادبی زبان فارسی دری :
بنابه اسنادیکه در دسترس محققان وبژوهشگران قرار گرفته وموجود است قدیمترین نثریکه از آثار نثر فارسی دری از گذشته های تاریخ باقی مانده به علم کلام مسائل مذهبی، تاریخی، عرفانی و فلسفی مربوط است ماننده (رساله در عقائد حنفیان) تألیف حکیم ابوالقاسم سمرقندی (343 ق) تأریخ بلعمی، ترجمه تفسیر طبری، عجائب البلدان از ابوالموئید بلخی، الابنیه عن حقائق الادویه از ابومنصور مؤفق بن علی هروی و غیره.و
بطور کلی و موجز خصوصیات نثر فارسی دری را در دوره های اول ادبی چنین میتوان بر شمرد. که
ادبیات نثری آن دوره عموماً ساده و از لغات عربی کمتر استفاده می شده و دارای جملات کوتاه که اکثراً الفاظ و افعال در جملات تکرار می گردیده که بعد از این مرحله نثر ادبی در دوره غزنوی ها و سلجوقی ها (450 – 550 هجری قمری) بیشتر بجانب فنی شدن قدم گذاشته و از سادگی بسوی پیچدگی گرایش پیدا کرده که نمونه آنرا میتوان در نثر ابوالفضل بیهقی که مؤلف تاریخ بزرگ غزنویان است بخوبی مشاهد کرد. در این دوره نثر فارسی دری از جملات کوتاه بیشتر بسوی جملات دراز گرایش پیدا کرده و جملات آن مفصل تر و طولانی تر گردیده و از لغات عربی بیشتر استفاده شده است و در قرن ششم هجری قمری دوره خوارزم شاهیان (600 -550 هـ.ق) این روند سرعت بیشتری بخود گرفته و نثر این دوره تأثیر پذیری زیادی از نثر عربی داشته و جملات مترادف بیشتر مورد استفاده قرار داده شده است که از این سبب باعث اطاله کلام نیز گردیده طوریکه یک مضمون میتوانسته به طرق مختلف بیان گردد نمونه بارز این نثر را بهتر میتوان در کتاب (کلیله و دمنه) ترجمه ابوالمعالی نصرالله منشی مشاهده کرد.
و از قرن ششم تا قرن دوازدهم (1200 – 600) هجری قمری نثر فارسی دری دارای نشیب و فراز های زیادتری گردیده چنانچه در دوره مغولان بواسطه علاقه مندی آنها بتاریخ نگاری و مسائل تاریخی تاریخ نگاری بیشتر مورد توجه و نگارش قرار میگرفته ماننده تاریخ جهان گشای جوینی و غیره و در قرن هفتم هجری قمری بواسطه اثر گذاری بارز شیخ مصلح الدین سعدی که در نثر نگاری موزون و ساده نویسی تأثیر آن انکار ناپذیر است که در نثر موزون او باز تأثیرگذاری نثر موزون پیرهرات خواجه عبدالله انصاری در قرن سوم و چهارم هجری قمری را نمیتوان انکار کرد و در قرن هشتم هجری قمری متأسفانه روند نثر نگاری ادبی رو به انحطاط و ضعف نهاده و در قرن نهم هم همین روند ادامه داشته که نمونه روشن و خوب نثر این دوره را میتوان در فکاهیات و طنزگونه های (عبیدزاکانی) مشاهده کرد بعد از این دوره در دوره صفویه قرن دهم و یازدهم هجری قمری در ایران روند نثر نگاری نیز بصورت نثر متکلف که دارای اشکالات و پیچیدگی های فراوان بوده در آمده و در قرن دوازدهم و سیزدهم شعار بازگشت بگذشته ادبی بیشتر مطرح بحث قرار گرفته تا زمان عصر جدید که عصر ایجاد فکر نو آوری و ساده نویسی و گسترش مطبوعات در جهان است که با ایجاد پدیده های جدید صنعت چاپ تحولات جدید و تازة در عرصه نثر نگاری هم بمیان آمده است که بگفته پژوهشگران اولین کسیکه تحقیقات سبک شناسانه را در دهه های آغازین قرن بیستم انجام داده محمدتقی بهار بوده که او سخن را به دو شکل معمولی نظم و نثر تقسیم کرده و نثر فارسی را به شش دوره ادبی تقسیم نموده که از این دوره ها چنین یاد کرده است:
دورة سامانی ها (450 – 300) هجری قمری
دوره غزنوی و سلجوقی اول (550 – 450) هجری قمری
دورة سلجوقی دوم و خوارزمشاهیان (600 – 550) هجری قمری
دورة سبک عراقی و نثر فنی (1200 – 600) هجری قمری
دورة بازگشت ادبی (1300 – 1200) هجری قمری
دورة ساده نویسی معاصر