نتیجه خویشی وخوشبینی بیجا همین است ؟ :


نتیجه خویشی وخوشبینی بیجا همین است ؟ : 
++++++++++++++++++++++++++ 
روزیکه نیروهای امریکایی بواسطه سیاست های غلط طالبان باحمایت از القاعده واسامه بن لادن وارد افغانستان شدند وبتعقیب آن معاهدات دوستی واستراتژیک باافغانستان امضاء کردند همه خوشحال بودند وحتی عده خواب ساختن افغانستان شبیه اروپا رااز جانب امریکا میدیدند ورویاهای عجیبی را در سر میپرورانیدند ونمیدانستند ویاخود را بتجاهل میزدند ؟ که امریکا بدنبال منافع خودش است وبس وبواسطه همین منافع حاضر به هرنوع معامله هست .لذا اظهارات اخیر آقای دونالد ترامپ ریس جمهور امریکا بسیارهم غیر مترقبه ودور از انتظار نبود که در دیدار با نخست وزیر پاکستان گفته که (اگر امریکا بخواهد در جنگ با افغانستان در ظرف یکهفته پیروز خواهد شد ودر مورد نحوه بدست آوردن این پیروزی افزوده که ما نمیخواهیم ده میلیون نفررا بکشیم افغانستان ممکن است از صفحه روزگار محو شود ؟وما نمیخواهیم آن راه را برویم آقای ترامپ ریس جمهور امریکا در این صحبت خود چهره ومرام اصلی خود را بهتر آشکارا نموده که دوستی امریکا چنین است که بواسطه منافع امریکا حرف های چون حمایت از حقوق بشر – ارزش های انسانی – حقوق زنان – حقوق اطفال - دموکراسی وغیره همه اش باد هوا وحرف های مفت چیزی دیگری نیست چیزیکه ارزش دارد ومهم است منافع خود امریکا است وبس سروده عامیانه مردم ما در اینجا چه زیبا صدق پیدا میکند که میسرایند:
کبوتر باکبوتربازبا باز – کند همجنس باهمجنس پرواز – والسلام

آشنایی با فرزندفرزانه بلخ مولوی جلال الدین محمد بلخی :


آشنائی با فرزند فرزانه بلخ مولوی جلال الدین محمد بلخی :
مولوی جلال الدین محمد بلخی در سال (604 هجری قمری) در بلخ تولد یافته و در سال (672 هجری قمری) در قونیه وفات نموده است. نام اصلی وی مولوی جلال الدین محمد بن سلطان العلماء بهاءالدین محمد بن حسین بن احمد خطیبی بکری بلخی است. پدرشان بهاء الدین ولد از بلخ به قونیه هجرت نموده که مولانا در آن زمان نوجوان بیش نبوده است که شیخ فریدالدین عطار را در نیشاپور زیارت کرده گویند که عطار در بارة او به پدرش سفارش های فراوان داشته است . هجرت پدر مولوی بهاء الدین ولد البته در زمان محمد خوارزم شاه قبل از حمله مغلان به بلخ بوده است که به روایتی پدر مولوی قسم یاد کرده بوده است که تازمانیکه محمد خوارزمشاه بر اریکه قدرت باشد به شهر خود بر نمیگردد مولوی دوره نوجوانی وجوانی خود را در قنیه سپری کرده اوشاعر عرفانی در سطح جهان است واثرات اشعار عرفانی او نه تنها در مناطق فارسی زبانان تاثیرات خودرا دارد بلکه در مناطق غیر فارسی گویان چو ن مناطق شبه قاره هند وپاکستان وترکیه وآسیای مرکزی نیز تاثیرات عمیق خود را داشته ودارد البته کتاب مثنوی مولوی در جهان عرفان و معنویت شهرت جهانی دارد که هیچکس همتراز و ماننده او در عشق و عرفان به این زیبائی شعر نسروده است که مثنوی مولوی با چنین ابیات آغاز میگردد: 
بشنو از نی چون حکایت می کند - از جدایی ها شکایت می کند
از نیستان تا مرا ببریده اند - - از نفیرم مرد و زن نالیده اند
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق -- تا بگوییم شرح درد اشتیاق 
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش -- باز جوید روزگار وصل خویش 
من به هر جمعیتی نالان شدم -- جفت بدحالان و خوش حالان شدم
هر کسی از ظن خود شد یار من -- از درون من بجست اسرار من 
سرّ من از نالة من دور نیست -- لیک چشم و گوش را آن نور نیست
تن زجان و جان ز تن مستور نیست -- لیک کس را دید جان دستور نیست 
آتش است این بانگ نای و نیست باد -- هر که این آتش ندارد، نیست باد
آتش عشقست کاندر نی فتاد -- جوشش عشقست کاندر می فتاد 
نی حریف هر که از یاری برید -- پرده هایش پرده های ما درید
همچو نی زهری و تریاقی که دید -- همچو نی دمساز و مشتاقی که دید 
نی حدیث راه پر خون می کند -- قصه های عشق مجنون می کند 
محرم این هوش جز بیهوش نیست -- مرزبان را مشتری جز گوش نیست 
در غم ما روزها بیگاه شد -- روزها با سوزها همراه شد 
روزها گر رفت گو رو باک نیست -- تو بمان ای آنکه چون تو پاک نیست 
هر که جز ماهی ز آبش سیر شد -- هر که بی روزی است روزش دیر شد 
در نیابد حال پخته هیچ خام -- پس سخن کوتاه باید والسلام 
بند بگسل، باش آزاد ای پسر -- چند باشی بند سیم و بند زر؟ 
گر بریزی بحر را در کوزه ای -- چند گنجد؟ قسمت یک روزه ای 
کوزه چشم حریصان پر نشد -- تا صدف قانع نشد پر در نشد 
شاد باش ای عشق خوش سودای ما -- ای طبیب جمله علّتهای ما 
ای دوات نخوت و ناموس ما -- ای تو افلاطون و جالینوس ما 
جسم خاک از عشق بر افلاک شد -- کوه در رقص آمد و چالاک شد 
با لب دمساز خود گر جفتمی -- همچو نی من گفتنی ها گفتمی 
هر که او از همزبانی شد جدا -- بی زبان شد گر چه دارد صد نوا
چونکه گل رفت و گلستان در گذشت -- نشنوی زان پس ز بلبل سر گذشت

دنیای که برادر نکشند آنم آرزو است :

دنیای که برادر نکشند آنم آرزو است :
--------------------------------------- 
دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر 
وزدیو دد ملو لم وانسانم آرزو ست 
گفتند یافت می نشود جسته ایم ما 
گفت آنکه یافت می نشود آنم آرزوست(1) 
گفتم که صدق وصفا گم گشته از جمع ما
گفت آنکه گم گشته ازشما همانم آرزوست 
گفتم در ملک ما برادر برادر کشد
گفت دنیایکه برادر نکشند آنم آرزوست 
گفتم که زار پریش است حال ما – 
گفت احوال با نشاط سرو خرامانم آرزوست 
گفتم در همه جا دشمن کمین کرده است 
گفت همت باصلابت قوت ایمانم آرزوست 
گفتم دمادم دشمن میدان طلب همی کند 
گفت شیر خدا ومرد میدانم آرزوست – 
گفتم دل ز غوغا وجنگ سیر گشته است –
گفت دنیای با صفا ومحبت اخوانم آرزوست –
گفتم ممکن نرسی هرگزبر آرزوی خو یش
گفت امید واتکاء بخالق یزدانم آرزوست

مرور کوتاهی برروند اسلامگرایی در ترکیه :


مرور کوتاهی برروند اسلامگرائی در ترکیه

ونقش مرحوم پروفیسور نجم الدین اربکان در این روند :

=============================

طوریکه میدانید پس از تاسیس جمهوری ترکیه در سال 1923 و احیای موج اسلامگرائی مجدد ‌در ترکیه در فضایی کاملا ضد اسلامی آنروز و در دوران جنگ سرد و جهان دو قطبی نشان دهنده عظمت نقشی است که مرحوم نجم الدین اربکان صدر اعظم اسبق ترکیه پس از تاسیس جمهوری ترکیه در رویکرد داخلی و خارجی این کشور ایجاد و بازی کرده است.

چه بعد از فروپاشی امپراتوری عثمانی که از نظر اربکان واسلامگرایان دلیل آن توطئه اى غربى ها بوده که برخى ترک‌هاى غرب‌زده نیز به آن کمک کرده که تشکیل جمهوری ترکیه در سال 1923،به رهبری مصطفی کمال اتاترک نتیجه ملموس آن بوده است ,و طرفداران مصطفی کمال وبتعبیر دیگر (کمالیست‌ها ) بعد از پیروزی وتشکیل نظام جدید در ترکیه هجمات شدیدی را علیه اسلام و اسلام‌گرایی شروع کرده بودند و اجرای بسیاری از شعائر اسلامی‌ را نظیر حجاب، اذان، برگزاری کلاس‌های قرآن .لغو شریعت وجایگزین قوانین وضعی بجای قوانین شرعی وغیره همه شامل این عملکرد شان بوده است چنانچه در فاصله سال‌های 1923 تا 1970 لائیک‌ها و سکولاریست ها ( کمالیست‌ها ) هر آن چه برای از بین بردن اسلام‌گرایی در توان داشتند به کار بردند و ازهیچ چیزی دریغ نکردند .

در این مقطع تاریخی ترکیه مورد هجومات اردوگاه کاپیتالیسم از یک‌سو و اردوگاه سوسیالیسم و نیروهای چپ‌گرا از سوی دیگری نیز بوده است ، نجم الدین اربکان در 24 ژنوری 1970 حزب نظام ملی را تاسیس کرد که اولین حزب اسلام‌گرای ترکیه بعد از تاسیس جمهوری ترکیه بحساب میرود فعالیت این حزب حدود یک سال بیشتر طول نکشید و در اپریل 1971 با مداخله نظامیان منحل شد. اما اربکان با همان کادر که داشت بلافاصله حزب سلامت ملی را در سال 1972 تاسیس کرد.

حزب سلامت ملی در انتخابات عمومی‌ سال 1973 با کسب 12 درصد آرا 48 نماینده به پارلمان فرستاد و احزاب لائیک وسکولار ناگزیر به ائتلاف با حزب سلامت ملی و اعطای پست معاون نخست وزیری به اربکان شدند. مواضع اربکان در جریان حمله ترکیه به قبرس در سال 1974 به خوبی نشان داد که وی بیشتر از منتقدان لائیک‌اش در کنار آرمان‌های اسلامی، به آرمان‌های ملی ترکیه نیز صادق است.

روند سیاسی این مقطع زمانی با کودتای 12 سپتامبر 1980 به رهبری ژنرال کنعان اورن متوقف شد، و حزب سلامت ملی منحل، اربکان به ده ماه زندان محکوم و برای ده سال از فعالیت سیاسی نیز منع شد.

اربکان در دوران ممنوعیت فعالیت سیاسیش نیز به صورت غیرمستقیم در سال 1983 حزب رفاه را تاسیس کرد و پس از همه پرسی سال 1987 و پایان نسبی اختناق باز رهبری این حزب را به عهده گرفت. علی‌رغم تلاش‌های گسترده مخالفین

حزب رفاه با طرح شعارهای اسلام‌گرایانه زیرنام اندیشه های ملی در انتخابات عمومی ‌سال 1995 با کسب حدود 22 درصد آرا و اختصاص 158 کرسی پارلمان به عنوان اولین حزب به پارلمان ترکیه راه یافت.

با این پیروزی بی‌سابقه اربکان توانست با ائتلاف با حزب راه راست ( عدالت پارتی) به رهبری تانسو چیلر دولت ائتلافی را تشکل و سمت نخست وزیری را بدست آورد و بدین ترتیب مرحله جدیدی در بیداری اسلامی‌ در ترکیه و رویکرد جدیدی با معماری اربکان در سیاست داخلی و خارجی ترکیه شروع شد. اربکان در دوره کوتاه نخست وزیری خودش به اقدامات جدی در راستای تز اسلام مزج بامفاهیم وبعد سیاسی و مشارکت جهان اسلام در اداره نظام بین المللی دست به ابتکارات نیز زد.

اربکان در همان وقت در مصاحبه با شرق الاوسط درباره ابتکار تاسیس اتحادیه هشت کشور اسلامى D8 متشکل از ترکیه، پاکستان، اندونزى، مصر، نیجریه، مالزى، بنگلادش و ایران چنین گفته بود: هدف ما تغییر آرایش نظام بین المللى خواهد بود که قدرت‌هایى بزرگ حالا بر آن مسلط اند که در میانشان حتى یک کشور اسلامى هم وجود ندارد . از نظر پروفیسور نجم الدین اربکان

تأسیس اتحادیه 8 کشور اسلامى، آغاز پایه ریزى مشارکت اعمال نظر جهان اسلام در امور بین المللى براى داشتن جامعه جهانى عادلانه‌تری را احتوا میکرد .به همین دلیل این اقدام به مذاق بسیارى از قدرت‌هاى جهانى خوش نیامد. در واقع پرفسور اربکان به عنوان منادی بازگشت به خویشتن در بعد از تاسیس جمهوری ترکیه نقش بی‌بدیلی در بیداری اسلامی ‌و تقویت اسلام بمفهوم سیاسی آن در این کشور ایفاء کرد و توانست آن را در سال 1996 وارد سیاست خارجی ترکیه نیز بگرداند

اگرچه با کودتای سفید سال 1997 اربکان مجبور به استعفاء شد، ولی نهالی که وی کاشته بود در سال 2002 با پیروزی چشمگیر حزب عدالت و توسعه ثمر داد. نسل امروز اسلام‌گرایان ترکیه در حقیقت میراثی است که اربکان از خوددر ترکیه برجای گذاشته است. رویکرد نگاه به شرق، حمایت از مردم فلسطین از بین بردن ممنوعیت‌های ضداسلامی، گسترش مناسبات با کشورهای همسایه مجموع رویکردهایی هستند که اربکان در حیاتش آنها را دنبال می‌کرد و همین رویکرد با فراز و نشیب‌های توسط حکومت رجب طیب اردوغان نیز دنبال می‌شود. وباالاخیره پروفیسور نجم الدین اربکان ماننده هر انسان دیگری

در هشتم ماه حوت ۱۳۸۹ هجری شمسی و در سن 85 سالگی در انقره پایتخت ترکیه درگذشت، ومیراث معنوی او به اخلافش (حزب عدالت وتوسعه )ورهبر موفق وفرزانه آن رئیس جمهور جدید ترکیه آقای رجب طیب اردغان بطور امانت باقی مانده است تا او ادامه دهنده این راه باشد والسلام

خلق عظیم رسول گرامی اسلام (ص)

خلق عظیم - پیامبر اسلام (ص) : 
================= 
طوریکه میدانید تاریخ اسلام پراز وقایع وجریانات آموزنده اجتماعی 
اخلاقی -وسیاسی است که بیانگر حلم وبردباری وسعه صدر پیامبر بزرگ اسلام در مقابل معاندین ومخالفین شان را نشان میدهد که در اینجا بنمونه از آن اشاره خواهیم کرد در زمان نوشتن متن پیمان نامه صلح ( حدیبیه ) که بعد از آمده شدن مقدمات صلحنامه میان مسلمانان ومخالفین ( مشرکین قریش ) پیامبر اسلام ( ص ) حضرت علی ابن ابی طالب ( رض ) را بحضور خود خواستند وبه او امر فرمودند تامتن صلحنامه را بنویسد ودر ابتدا چنین بنویسد : 
( بسم الله الرحمن الرحیم )که نوشتن جمله بسم الله الرحمن الرحیم بمخالفت نماینده مخالفین ( مشرکین قریش ) 
( سهیل بن عمرو ) واقع گردیدو صدای اعتراضش را بلند کرد وچنین گفت: من این کلیمات که تو میگوئی یعنی رحمان ورحیم را که میگویی نمیدانم و نمیشناسم باید بعوض آن این را بنویسی ( بسمک اللهم ) که رسول خدا ( ص) بعد از شنیدن اعتراضش به علی بن ابی طالب (رض) گفتند : همانطوریکه او میخواهد بنویس (بسمک اللهم ) واو هم چنین نوشت: بعد ازان پیامبراسلام فرمودند بنویس این است آنچیزیکه محمد رسول خدا (ص )با سهیل بن عمرو نسبت به آن موافقت کردند سهیل که متوجه شد دید این جمله اقرار ضمنی به نبوت محمد (ص )است باز با نوشتن این جمله نیز بمخالفت بر خواست وگفت: اگر ما قبول میداشتیم که تو رسول خدائی با تو هر گز جنگ نمیکردیم . باید این جمله هم از متن پیمان نامه صلح حذف کنی وبجای آن نام پدرت نوشته شود رسول خدا (ص )این سخن او را هم پذیرفتند وبه علی (رض )فرمودند : بنویس این چیزی است که محمد بن عبدالله با سهیل بن عمرو روی آن موافقت کردند که در روایت دیگری آمده است زمانیکه رسول خدا (ص )به علی ابن ابی طالب (رض )فرمودند جمله رسول خدا را پاک کن وبجای آن ابن عبدالله بنویس علی (رض) در جواب شان گفت: یا رسول الله مرا از این کار معاف نمائید من چگونه میتوانم این عنوان را از اسم مبارک شما پاک کنم رسول خدا (ص) فرمودند : آن نوشته را بمن نشان بده تا خود م آن را پاک کنم آنگاه خود آن حضرت (ص) آن جمله را پاک کردند وفرمودند : من رسول خدا هستم اگر چه مشرکین قریش ومعاندین قبول هم نکند 
این بود گ.شه ای از تحمل پذیری وبرد باری صبر وگذشت رسول رحمت صلی الله علیه وسلم درمقابل مخالفین درتاریخ که توانستند قلوب جهانیان را این گونه فتح کنند ( الهم صلی علی محمد وعلی آلی محمد کما صلیت علی ابراهیم وعلی آل ابراهیم انک حمید مجید الهم بارک علی محمد وعلی آل محمد کما بارکت علی ابراهیم وعلی آل ابراهیم انک حمید مجید)