راه های جلو گیری از جنگ :

 

 

 

 

 

                                     

 راه های جلوگیری ازجنگ..

 

موثرترین ومهمترین راه جلوگیری از جنگ وادامه ناگوارش بلند رفتن سطح شعورجامعه بوده که میتواند نقش مهم واساسی را درجلوگیری ازجنگ وادامه ناگوار آن داشته باشد زیرا جامعه ای روشن( حساس )ومنور میتواند بافشار همه جانبه بربالای رهبران جنگی وسیاست مداران خود ازوقوع وادامه ای جنگ جلوگیری کند وجنگ را به زودی متوقف وخاتمه بخشد چنانچه میگویند درجریان جنگ امریکابا ویتنام این تظاهرات وسیع وفشار مختلف مردم امریکا بوده که باالاخره دولت وقت امریکارا وادار به خروج از ویتنام کرده وسبب توقف جنگ گردیده است. البته راه دیگری که میتواند ازجنگ وخشونت جلوگیری کند تعمیم فرهنگ صلح است.که فرهنگ صلح میتواند درتامین صلح وامنیت نقش اساسی داشته باشد.بخصوص درجوامع گرفتار جنگ های طولانی مانند افغانستان که درچنین جوامع تعمیم فرهنگ صلح در اولویت کاری همگانی می بایست قرار داشته باشد وتمام منابع وامکا نات باالقوه وباالفعل کشور درجهت تحقق صلح وآشتی به کار گرفته شود ودر موسسات تعلیمی وآموزشی-(مکاتب ومدارس)- مضمون درسی بنام-(مبانی صلح-)درنصاب تعلیمی مکاتب ومدارس گنجانیده شود تافرهنگ صلح واشتی همه جانبه تعمیم یافته وفرهنگ جنک ومنازعه بتدریج کاهش پیدا کند وجای خودرابه فرهنگ صلح واشتی بدهد بزرگان وعلمای دینی در این مسیر میتوانند نقش اساسی داشته باشند.وهرقدر سرمایه گزاری هم اگر در این زمینه صورت گیرد بهدرنخواهد بود واثرات مثبت خودرا میتواند به جای گزارد

شود عاقبت چوچه زاغ زاغ......

                   شود عاقبت بیضه زاغ .زاغ

                    کشد رنج بیهوده طاووس باغ

 

میگویند عبدالله هاتفی که ازجمله شعرای همدوره

مولانا عبدالرحمن جامی بوده دارای قلم توانا

 و طبع رسای نیز بوده و در سال 927 هجری قمری وفات کرده

 بنا بنوشته استاد خلیل الله  خلیلی (*)

او وقتی میخواسته قصه لیلی و مجنون را به رشته نظم

 بیاورد از مولانا عبد الرحمان جامی اجازه خواسته بوده

که مولوی در جواب او چنین گفته است :

هرگاه این قطعه فردوسی را جواب کردی معلوم است که آن را هم

میتوانی والا اقدام به این کار مکن هاتفی قطعه فردوسی را

 جواب نموده واز مولانا

عبدالرحمان جامی اجازة نظم لیلی و مجنون را

دریافت کرده:

که قطعۀ فردوسی چنین است :

***********************

درختی که تلخ ا ست وی را سرشت

گرش برنشانی به باغ بهشت

ور از جوی خلدش به هنگام آب

به زیر انگبین ریزی و شیر ناب

سرانجام گوهر بد به کار آورد

همان میوة تلخ ببار آورد

جواب هاتفی:

اگر بیضۀ زاغ ظلمت سرشت

نهی زیر طاووس باغ بهشت

 بهنگام آن بیضه پروردنش

ز انجیر جنّت دهی ارزنش

دهی آبش از چشمۀ سلسبیل

به آن بیضه، دم در دهد جبرئیل

شود عاقبت بیضۀ زاغ، زاغ

کشد رنج بیهوده طاووس باغ

 

با عرض احترام سید محمد خیرخواه