بسم الله الرحمن الرحیم

 

 خوشبینی وحسن نظر به مردم

ازنظراسلام واعلامیه جهانی حقوق بشر:

 

حسن نظربمردم در اسلام به اندازة قوی و استوار وجود دارد که

هیچ کسی حق ندارد به کسی دیگری به دیدة شک

 و تردید بنگرد چه در آثار و متون اسلامی ما (ظن المؤمن خیر)

 آمده است.  و از نظر عدالت وقضاوت اسلامی و حقوق پذیرفته

 شدة بین المللی هم هیچ کس تا زمان اثبات جرم وی در دادگاه

 صالحه به اثبات نرسد به دیدة مجرم و گنگهار دیده نشده

 و به حیث مجرم شناخته نمیشود. چنانچه در ماده 11 اعلامیه جهانی

 حقوق بشر نیز در این رابطه چنین آمده است:     

(هر کس که به جرم (گناهکاری) متهم شده باشد،

 تا وقتی که در جریان یک دعوای عمومی که در آن،

 کلیه تضمینات لازم برای دفاع او تأمین نشده باشد

تقصیر و گناه او قانوناً محرز نمیگردد و بی گناه

محسوب میگردد.  (اصل برائت)و

هیچکس برای انجام یا عدم انجام عملی که در

 موقع ارتکاب آن عمل به موجب حقوق ملی یا بین المللی

 جرم شناخته نمی شده محکوم نخواهد شد. به همین

 طریق هیچ مجازاتی شدید تر از آنچه که در موقع ارتکاب

جرم بدان تعلق میگرفته در بارة احدی اعمال نخواهد شد.)(1)  

حسن نظر بمردم از دیدگاه رأفت اسلامی هم طوری است که

 بطور مثال اگر علامات مثبت و منفی هر دو در اثبات و نفی

 ایمانداری شخصی دلالت کند به این صورت که علامات

کمتری برای اثبات و علامات بیشتری برای نفی ایمانداری

 آن وجود داشته باشد همین علامات کمتر نسبت به علامات

 بیشتر ترجیح داده شده و چنین شخص را کسی حق ندراد

 از دایرة اسلام خارج ساخته و مسلمانش نداند. که این

خود نمایانگر وسعت نظر و حسن نیت اسلام نسبت بمردم

 را نشان میدهد. اینطور نیست که مهر و تاپة فسق و تکفیر

 در جیب هر  کسی موجود بوده و هر کسی که به نظر آن

 بدجلوه کند فوراً از مهر و تاپة تکفیر وتسفیق استفاده نماید

 و آن را متهم به بی دینی و فسق فجور و لامذهبی کند.

 چنانچه در مذهب امام اعظم ابوحنیفه «رح» این خوشبینی

 و حسن نظر نسبت بمردم به اندازة قوی، متین و استوار

 موجود است که ایشان هیچ کس از اهل قبله مسلمین

 را از دائره دین خارج ندانسته و همه اهل قبله مسلمین

 را مسلمان میدانند(1) و اعمال هر کس را به خود کس

 مربوط دانسته و کس دیگری را جوابگوی آن اعمال نمیدانند.

 حتی نسبت به اسلاف و وقایع تاریخی و جنگهای داخلی

 بین مسلمانان در گذشته تاریخ نیز چنین ابراز عقیده میکند:

 «هم رجال و نحن رجال و لا تسئلون عما کانوا یفعلون»

 گذشتگان انسانها و شخصیت های بودند که خودشان

 جوابگوی اعمال خودها، هستند و ما هم مردمانی هستیم

 که جوابگوی اعمال خود خودمان، میباشیم، یقیناً که هیچ

کس از اعمال کس دیگری مسئولیت جوابگویی

 ندراد بلکه هر کس جوابگوی اعمال خودش خود او است.