دشمن اصلی تو میدانی که کیست ؟

دشمن اصلی تو میدا نی که کیست ؟

 

 پیر مردی بود در دور افتاده کوی

بالباس ژولیده وانبوه موی  

بود دائم مشغول باکشت وکار

لحظه ای در جائی نگرفتی قرار

 از قضاء چند روزی اوبیمار شد

  لاجرم فارغ هم از کشت وکار شد 

با تاسف در قریه داکتر موجود نبود

 جان پیر مرد هر روزه میگردید کبود  

با الاخیره پیر مرد جان باحق سپرد 

 بعد رنج طولانی آن بیچاره مرد

 گر به قریه داکتر و بیمار خانه بود

 پیر مرد را ممکن تداوی مینمود  

لیک با تاسف داکتر دارو وراه

 هر سه آن موجود نبوده در آن ولا

 زندگی بیشتری ما باشد چنین

 جهل . بیماری ومرگ اند درکمین 

جنگ تنها با دشمن ظاهری نیست

دشمن اصلی تو میدانی که کیست ؟

 جهل ونادانی دشمن اصلی توست

 جنگ باید کرد با دشمن اصلی نخست.

 

 

 

مکالمه دیوانه وهوشیار :

مکالمه دیوانه وهوشیار:

====================

خطاب بنمود دیوانه را زرنگی -

به او میگفت حرف های قشنگی

  وگر از عالم دیوانگی بر آئی --

تومیگردی بما عزیز شوخ وشنگی

  ولی دیوانه بود در عالم خویش  --

نمیکرده به حرف هایش هیچ درنگی

  در این دنیا بهتر بود دیوانه زیستن –

وگر نه رو برو گردی با گرگ ها وپلنگی 

 چنان گرگ ها ودرنده خوها

زبس بلعیده اند گردیده اند هر یک نهنگی

که هر چه میخورند سیری ندارند  --

مگر چشم شان را پر کند خاک گور تنگی؟

نظامی گنجوی :

 

 

 

 

 

                     نظامی گنجوی:

  نام او جمال الدین ابومحمد الیاس بن یوسف بوده

 و در گنجه به دنیا آمده و در سال ( 614 ) هجری

  قمری در همانجا درگذشته است. مشهورترین اثرش بنام( پنج گنج)

یا خمسه نظامی نام دارد که نمونه از نظم او را زیر                               

عنوان (ارزش سخن)پیشکش خوانندگان عزیز میکنیم                        :

  سخن کان از سر اندیشه ناید

  نوشتن را و گفتن را نشاید

سخن بسیار داری، اندکی کن

یکی را صد مکن صد را یکی کن

چو آب از اعتدال افزون نهد گام

ز سیر آبی بغرق آرد سرانجام

 

چو خون در تن زعادت بیش گردد

سزای گوشمال نیش گردد

سخن کم گوی تا بر کار گیرند

که در بسیار، بد بسیار گیرند

ترا بسیار گفتن گر سلیم است

« مگو بسیار دشنامی عظیم است

سخن جانست و جان داروی جان است

مگو چون جان عزیز از بهر آن است

تو مردم بین که چون بی رای و هوشند

که جان را به نانی می فروشند

سخن گوهر شد و گوینده غواص

به سختی در کف آید گوهر خاص.