سال نو ونوروز طبیعت برهمگان مبارک باشد :


بهار آمد وسال نوشد از خداوند بزرگ (ج )میخواهیم تا سال نو سال باخیر وبا برکت برای همگان باشد :
-----------------------------------------------------------------------
به استقبال سال نو ونوروز طبیعت میرویم در فصل بهار شاهد تحول طبیعت از حال افسردگی بحالت نشاط وشادابی وسرسبزی هستیم طبیعت مرده بار دیگر زندگی را از سر میگیرد وهمه چیز بطرف رویش وسر سبزی میرود وبه انسان می آموزاند که خالق قادر و توانائی که میتواند طبیعت مرده را مجددا زنده گرداند توانائی این را نیز دارد تا انسانهای مرده را نیز بار دیگر در حشر وروز دیگری مجددا زنده گرداند وبه آنها زندگی جدیدی را به بخشد سر سبزی بهار وشکوفائی طبیعت خود دلائیل روشنی بر علم وقدرت خداوندج بوده که بگفته شاعر زیبا سخن که چه خوب سروده : ( برگ در ختان سبز در نظر هوشیار – هر ورقش دفتری است معرفت کردگار -- امید واریم که سال نو ونوروز طبیعت وتمامی سالهای عمرو زندگی ما ایام باخیر وبا برکتی برای همه ما همراه باشد وجنگ ودر گیری قتل وقتال را خداوندج از این سرزمین برای همیشه محو ونابود گرداند وصلح وامنیت سرتاسری را در کشور ما بر قرار سازد وبه ما این بصیرت را اعطا کند تا یگدیگر پزیر بوده ودر کنار هم ماننده سائیر ملل جهان زندگی با همی داشته باشیم واز جنگ ودر گیری پر هیز نموده سال نو وافزایش عمر که از جمله نعمت های بزرگ خداوندی است در مقابل این نعمت های بزرگ خداوندج شکر گزار بوده وسال خوب وعمر با خیر وبا برکتی را همه داشته باشیم وسال جدید را با فامیل ووابستگان ودوستان وهموطنان خود با خیر وخوبی سپری نمائیم وکارهای خیری اگر در سال گذشته فراموش ما شده باشد در سال نوکه میتوانیم انجام دهیم وکدورت ها ونا راحتی ها را همه فراموش کرده تا سال نو وبهار نو برهمه ما مبارک ومیمون گردد:والسلام

قیام 24 حوت سال 1357 خونین هرات به روایت شاهدان عینی :


قیام 24 حوت خونین سال 1357 هرات به روایت شاهدان عینی :

بگفته شاهدان عینی این قیام از قریه ها و روستاها آغاز و بصوب شهر  به پیش میرفت . چنانچه هر روز مردم بواسطه ظلم وستم بی حد وحصریکه رژیم  (حزب دموکراتیک خلق افغانستان )با ایجاد جو اختناق وفشاربر مردم  تا جایکه فضای زندگی را برای مردم  هر روزه سخت تر وغیر قابل تحمل تر میگردانیده اند که همه اینها همزمان

با کوتادی هفتم ثور 1357.  آغاز گردیده بود چنانچه  با شروع کودتا دست بکشتار مردم زدند و چنان بی رحمانه ووحشیانه عمل کردند که تاریخ گذشته افغانستان کمتر مثال آن را بخود دیده - نامردی ها بی مروتی ها تا راج گرهای و غصب املاک مردم بحدی بعد از کودتای هفتم ثور زیاد گردیده بود که هیچکس احساس امنیت نمیکرد و هیچ یک از اقشار مردم در امان نبودند ترس و وحشت در اندک زمانی در همه سرزمین افغانستان سایه افگنده بود  طوریکه دکتور حقشناس یکی از نویسندگان دوره جهاد در این باره چنین مینویسد: رعب وترس در اندک زمانی همه جا را فرا گرفته بودو کابوس وحشتناک مرک بر هوا و فضای کشور سایه افگنده دژخیمان ظالم همه جا با نیزه بر دست و ضبط الصوت در زیر بغل جلوه نمائی میکردند و همین که قد و قامت کسی هم در نگاه شان مطلوب نمیخورد فوری اورامیگرفتند و به شکنجه گاهش می بردند یا میکشتند ویادر زیر شکنجه های شان  انسانهای مظلوم جان میدادند. این فشارها بر مردم سبب گردید تا

 اجبارا مردم در ولسوالی هادر هرات دست به اقدامات عملی  زنند و مامورین دولتی از جمله ولسوال ها و سایر مامورین رژیم  اگر با مردم همراهی میکردند خوب واگر نمیکردند بنحوی ایشان را از سر راه خود بر میداشتند ولسوالی های چون پشتون زرغون او به، غوریان، زندجان انجیل گذره دراین عرصه از دیگران پیش قدم تر بودند. چنانچه اولین اقدام عملی بمقابل رژیم بگفته همین منابع از قریه (سلیمی) در ولسوالی پشتون زرغون آغاز شد ه که بعد ازان در قریه( ده نو) ولسوالی گذره و قریه (مار آباد) در ولسوالی پشتون زرغون و قریه صبیره  در ولسوالی اوبه و در قراء از ولسوالی های غوریان، زندجان انجیل و گذره قیامهای مردمی هر روزیکی پی دیگری شدت بیشتری بخود میگرفته است. چنانچه بمدت کمی مردم توانستند ولسوالی ها را از دست رژیم آزاد سازند ودر روز 23 حوت 1357 مردم هرات با یگدیگر قرار گذاشته بودند که همه مردم از اطراف وولسوالی ها و نواحی شهر هرات به داخل شهر بشکل تظاهرات عمومی حرکت کنند و اگر بتوانند شهر هرات را نیز از دست رژیم آزاد سازند به اساس همین قرار که باهم گذاشته بودند

مردم بوقت موعود همه از اطراف شهر وولسوالی ها بصوب شهر با نعره های تکبیر و بیرق های سبز و الله اکبر گویان بحرکت در آمده و پسته های خرد و کوچک رژیم را با دست خالی بشکل مسالمت آمیزاز سر راه خود برداشته وبه پیش میرفتند. مگر در دو جای در داخل شهر هرات بمقاومت شدیدی روبه روگردیدند یکی در قلعه اختیارالدین (ارک) و دوم در قوماندانی امنیه شهر هرات بوده که آنهم بعد از مدت مقاومت بادادن تلفات از هر دو طرف این دو مرکز را مردم باالاخره نیز تسخیر کردند و تقریباً کل شهر هرات دیگر بدست مردم افتاده بود.. که در این وقت رژیم به فرقه ( زلمی کوت (مرکز اردو) امر اور (آتش)   بالای مردم در شهر هرات را داد مگر منصبداران وافسران مسلمان که فرزندان همین مردم بودند از این امر رژیم سر پیچی کردند و اطاعت نه نمودند و بر بالای مردم آتش نگشودند بلکه بر عکس به وابستگان رژیم هجوم آوردند وعدة ای را از پای در آوردند.که در این وقت طیارات جنگی رژیم و شوروی ها از کشور های همسایه افغانستان به پرواز در آمده شهر و مرکز فرقه زلمی کوت از جمله منطقه پل( رنگینه) محل تجمع مردم  ودرب قندهار را سخت بمباردمان کردند که بمردم تلفات بسیار سنگینی وارد آمد. ُ

و از طرف دیگر بقوای چهارزرهی از جانب قندهار دستور داده شده بود تا با برافراشتن بیرق های سبز بر بالای تانگها ی زرهی  بصوب هرات حرکت کنند و بظاهر جهت فریب مردم چنان نشان دهند که گویا این قوا بکمک مردم آمده و تا با فریب ونیرنگ بتوانند به شهر هرات داخل شوند که این کار همینطور صورت گرفت و قوای زرهی  بانیرنگ وفریب  از طریق میر داود داخل شهر هرات گردیدند وبمجرد ورود به عملیات جنگی آغاز کردند که بعد از عملیات جنگی وسرکوب مردم تصفیه ها آغاز شد بحدی کشتند که جوی ها وسرک ها  وبازار های هرات بخون مردم رنگین گردید تعدادی را که نکشتند دستگیر و شب ها به گورهای دستجمعی  زنده ومرده بگور میکردند  که در این اواخر گورهای دستجمعی زیادی در هرات کشف گردیده که شاهد مدعی است. مردم که در آن وقت جنگ با تانگ زرهی  وماشین های نفربر (بردیم )را بلد نبودند با کارد و شمشیر و سنگ وچوب به

 تانگ ها واین عراده جات نظامی حمله میکردند با وجود کشتار بسیار زیادی از مردم بازهم بعضاً مردم با تیل وپترول وفرش و لحاف توانستند بعضی از تانگ ها را به آتش کشند حتی مردم درختان نا جو سر بفلک کشیده خیابانهای هرات  را اره کرده جلو روی تانگ ها می انداختند تا اینکه مانع عبور آنها گردند مگر تانگ ها از آنها عبور کرده  و مردم را میکشتند ومیرفتند بعد از شکست مردم در حمله عمومی  مجبور به عقب نیشنی گردیدند و رژیم مجدد به شهر هرات مسلط شد بعد از تسلط رژیم برشهر هرات کشتار مردم مجدد آغاز گردید وبحد زیادی از مردم را کشتند وحتی مردم را به زنجیر ها بسته کرده طور دستجمعی دفن می نمودند که میتوان گفت که از آغاز قیام تا تسلط مجدد رژیم بر شهر هرات  بیست الی بیست پنج هزار نفر از مردم هرات را کشتند که بعد از این کشتارها تاکتیک جنگ مردم با رژیم در هرات عوض گردید و مردم اجباراً بجنگ های پارتیزانی وچریکی روی آوردند و جبهات خرد وکوچکی را تأسیس نمودند و جنگ را به طور دیگری ادامه دادند که خرابی های شهر و قصبات هرات و مزار شهدازیاد در این شهر خود شاهد این مدعی است.

بعد از قیام .24 حوت سال  57 درهرات رژیم دست پاچه شده زمانی این مقا ومت را بهمسایه ها وزمانی به دیگران نسبت میداد..و به بادران خود در اتحاد شوروی التماس میکردند که هر چه زود تر بکمک رژیم نیروی نظامی بفرستند.که بعد از التماس های زیاد شوروی ها تصمیم گرفتند که به افغانستان نیرو نظامی اعزام کنند که درششم  جدی سال بعدی (58) دیدید که این تصمیم عملی شد. و افغانستان عملاً اشغال نظامی ارتش سرخ گردید و در واقع قیام 24 حوت 57 هرات کمر رژیم دست نشانده را در افغانستان شکستاند و باعث از هم پاشیدن رژیم گردید که با حضور ارتش شوروی واشغال نظامی افغانستان بازهم رژِیم وحامیانش نتوانستند چیزی را جبران کنند که باالاخره بعد از چندین سال مبارزه و جهاد بی امان ومقدس مردم افغانستان رژِیم دست نشانده وحامیانش ( اتحاد شوروی) را خداوند ج نابود کرد وکشور های زیادی بعد از آن

به آزادی و استقلال خود رسیدند. که همه اینها از بر کت مجاهدت مردم افغانستان وخون پاک شهدای این کشور بوده است مادر حال به استقبال روز 24 حوت میرویم که هنوز هم جنگ در کشور ما  از جانب دشمنان کشور ادامه دارد  از خداوند بزرگ با دست نیاز التجا داریم تا هرچه زودتر این جنگ  ها وبد بختی ها  را در کشور ما پایان بخشد وروح شهدا 24 حوت خونین هرات وساییر شهدا کشور ما را شاد داشته وجنت النعیم را جایگاه ایشان گرداند وبه بازماندگان شهدا صبر جمیل واجر عظیمی را  عنایت کند بمنه وکرمه آمین یارب العالمین

 

عملیات انتحاری بی در بی در شهر کابل :

 

عملیات انتحاری بی در بی در ناحیه شیشم ودوازدهم شهر کابل :

به والله تحمل وحوصله مردم از اینقدر ظلم وکشتار انتحاری وانفجاری توسط ترورستان وجنایتکاران به آخرخط رسیده آخر مردم ونیروهای امنیتی چقدر کشته وزخمی بدهند وتاکی در بی امنیتی وسرگردانی بسر ببرند شما یک نگاهی به اوضاع کل کشور به اندازید وبه بینید وضعیت امنیتی درکل کشور در چه حال است ؟ در شمال کشور از کندوز شروع که مردم آن ماننده مرغ نیمه بسمل زخمی وخون چکان آواره وبی چاره در داخل شهر خودویادر ولایات همجوار در بی امنیتی کامل بسر میبرند در جنوب کشور مردم هلمند  جنگ تا بداخل شهر شان کشیده شده وحوزه دوم شهرلشکرگاه به کنترل دشمن قرار دارد ساپیر ولایات کشوروضعیت چندان خوبی امنیتی ندارند  از شرق کشور از بدخشان وننگرهار گرفته تا فراه هرات نیمروز بادغیس غور در غرب از ولایات جنوبی بکتیا وبکتیکا وغزنه گرفته تا ولایات شمال مانند بغلان سربل شبرغان فاریاب خلا صه سرتا سر افغانستان در آتش جنگ ونا امنی بسر میبرند  ومردم انتظار میکشند که دشمن هر چه زودتر سرکوب شده ومردم روزی هم اگرشده در آرامش وامنیت زندگی کنند امروز بازهم  دیدیم نوبت کابل فرا رسید دشمن با عملیات انتحاری بی در بی در حوزه شیشم وحوزه دوازدهم مردم این شهررا بخاک وخون کشیدند  طبق آمار مسپولین دولتی در شفاخانه ها این عملیات ها بیش از ۱۰تن کشته و۱۰۰تن  مجروح برای این شهر تاوان وتلفات جانی بر جای گذاشته است سوال اصلی مردم این است که دشمن چطور با این همه موشک وسلاح ثقیل وتجهیزات ونیروی نظامی همیشه داخل شهرکابل وشهر های بزرگ ولایات دیگر کشور میگردد؟ودست به کشتار مردم زده وتلفات هنگفت جانی ومالی برای مردم ونیرو های امنیتی دولتی بجای میگزارد ؟ فقط با محکوم ساختن عملیات انتحاری مشکل کشور ومردم حل میشود ؟ ما میبینیم بعد از گذشت چندروز باز مجددا منتظر حوادث وواقعات دیگری میباشیم  مگر این کشوراز خود نیروی امنیتی واطلاعاتی ندارد؟ اگر دارد مگر در خواب زمستانی فرورفتند ؟ وخواب شان هنوز بوره نشده واگر بیدار هستند به ملت افغانستان جواب قانع کننده ارایه بفرمایند ؟که دشمن چطور تا داخل شهر ونزدیک ارگ ریاست جمهوری وباسگاها ی امنیتی با این همه سلاح وتجهیزات نظامی وارد میگردد ؟ وچطوربا این همه امکانات ونیرو وارد شهر هامیگردد؟ چرا کاروانها نظامی دشمن  در مسیر راها مورد هدف قرار نمیگیرند ؟اینقدر همه مسامحه چراصورت میکیرد ؟ مگر نیروی نظامی ما کم است همینقدر نیروی نظامی وامنتی که حالا ماداریم در دهه های اخیر هیچ زمانی افغانستان نداشته است ؟  حالا قوای هواپی نیزالحمد لله داریم وهمکاران بین المللی در این عرصه حاضر به هرنوع همکاری هستند چرا مراکز دشمن را از زمین وهوا نمیکوبیم ؟ مگر اطلاعات نظامی از تحرکات دشمن نداریم ؟واگر داریم چرا در وقت وزمانش وارد عملیات نمیگردیم ؟وتسامح صورت میگیرد ؟ فشار نظامی بر دشمن باید طوری وارد گرددکه دشمن فریاد کشد واوخواهان صلح وآتشبس گردد نه همیشه توبره گداپی صلح بر گردن ما باشد از چهان وکشورهای همسایه ودشمنان خود صلح ومصالحه طلب کنیم وآنها جواب مارا با ریشخند بدهند؟ هنوز هم زمان داریم دنیا با افغانستان است نباید فرصت را از دست داد وجهان را در شک وتردید بیشتر قرار داد تا دنیا بتدریج با دشمن رابطه بر قرار کنند مثلیکه فدراسیون روسیه وجمهوری خلق چین وبعضی از کشور های همسایه بتدریج بادشمن تامین روابط برقرارکردند والسلام وما علینا الا البلاغ 

مروری برمسائیل دینی ومذهبی وپند ونصیحتی برای پژوهشگران ونویسندگان امروز:

 مروری بر مسائیل دینی ومذهبی وپند ونصیحتی برای پژوهشگران ونویسندگان امروز :                                                                              

آیا راه های که سالهای سال طی طریق شده وعلما ء بزرگوار دینی در گذشته سالها متوالی از عمر وحیات خودرا صرف آنها کردند ضرورت به طی طریق مجددو تکراری دارد ؟ وآیا چنین روشی نوع بی حرمتی وقدر نشناسی به زحمات  آنها حساب نمیگردد؟ من در تعجبم از کسانیکه اینقدر همه بمسائیل پیچیده ومغلق مذهبی می پیچند وتکرار مکررات میکنند  در حالیکه پیش از آنها علماء زیادی در جهان اسلام آمدند ورفتند وسر این موضوعات ومسائیل بحث ها ی زیادی کردند حتی کتاب های عظیم وپرحجمی را هم نوشته کرده وبما گذاشتند که آنها را حالا ما ا گر بتوانیم مطالعه وتحقیق کنیم کاربسیار بزرگی را انجام دادیم البته یک سلسله موضوعات جنجال بر انگیز که باعث نفاق واختلاف در جهان اسلام در بین مسلمانان گردیده نیز شامل این موضوعات ومباحث میگردد بطور مثال بحث جای نشینی بعد از وفات پیامبر بزرگ اسلام بحث  - صفات خداوندج - بحث معصومیت غیر انبیا ء - بحث تقدیر خیر وشر بحث جبر واختیار-  بحث شفاعت واستمداد ازغیرخدا  - وحتی در فروعات دینی بطور مثال در نماز دست ها بسته شود ویا رها گردد ؟ اگر بسته شود زیر ناف بسته شود ویا بالای سینه ؟ پاها مسح شود ویاشسته شود ؟بعد از وفات پیامبر اسلام بحث جانشینی بعد از پیامبر که عمدتا دو مذهب اهل سنت وتشیع در این مورد باهم اختلافات  دارند و کتاب ها واثاری پر از این حرف ها ومسائیل نوشته شده که در هر دو طرف موجود است وتا حالا دیده نشده که  هیچ شیعه سنی شده ویا سنی هم شیعه شده باشد وهر دو مذهب به راه خود روان اند ویا مبا حثات در داخل خود مذاهب  بحث سنت وبدعت وهر چیز نوی را بدعت  پنداشتن - وطرف مقابل را مبتدع در دین تصور کردن وبعضا قدم را از آن فراتر گذاشتنه وروش تکفیری را پیشه گرفتن ویا اینکه احکام ودساتیر دینی را غیر قابل تطبیق در جامعه امروزی دانسته ومذاهب اسلامی رابه فرسودگی واز رده خارج تصور کردن وسائیر موضوعات ومسائیل دیگر که همه اینها در حالی در جوامع اسلامی  مطرح میگردد که جهان اسلام از سواد کافی روز هم بر خوردار نبوده واز کاروان علم وترقی عقب مانده و بخصوص کشور ما که متا سفانه هنوز مردم این کشور  هفتاد درصد از نعمت اولی سواد محروم اند ودر راه کسب علم ودانش روز همه  ما میلنگیم  سیم کشی - عادی  بر ق وچوکات بندی یک خانه وحویلی را هنوز نمیدانیم ؟ وبا فرمول های عادی مسائیل علوم طبعی همه بیگانه ایم در این صورت بازهم کوشش مینمایم تا بیشتر جوانان ونو جوانان خود را در مسائیل پیچیده و مغلق مذهبی مصروف سازیم ؟ البته هیچ شکی وجود ندارد که ما به دانستن مسائیل مذهبی خود ضرورت داریم اما اینکه همه ما دانشمند ومتخصص علوم دینی ومذهبی گردیم وهیچ کسی را عالم وآگاه در مسائیل دیگر زندگی  خود نداشته باشیم هم مایه تعجب وخجا لت  است ؟طوریکه همه ما در مسائیل مذهبی علاقه زیادی داریم که در جایش قابل ستایش وتمجید است در کنار آن اگر بمسائیل دیگر زندگی خود نیز توجه داشته باشیم وفرزندان خود را در فراگیری علوم روز ماننده صنعت طبابت تخنیک ریاضی حرفه ومسلک  نیز وادار سازیم تا بیشتر در این عرصه بیاموزند وجامعه خود را در راه پیشرفت وترقی روز کمک کنند واختلافات مذهبی ودید گاها وبرداشت ها ی متفاوت از متون دینی ما را از اصل هدف زندگی دور نگه ندارد کار شایسته وسزاوار تحسین  را انجام داده ایم وگرنه  غرق در مسائیل اختلافی مذهبی گردیم وبر اختلاف مذاهب اصرار داشته باشیم وهر کسی بر داشت خاص خود را از مسائیل مذهبی داشته باشیم وخود را صاحب مذهب بدانیم یکی خود را روشن فکر دینی ودیگری خود را صاحب اندیشه های ناب اسلامی سنتی فکر کنیم وبعضا بتکفیر یکدیگر نیز بپردازیم چنین روش ورویه ای نه بحال خود ما ونه بحال جامعه ومردم ما غیر از اختلافات بیشتر دیگر کدام ثمره وسود ودست آوردی  بهمراه نخواهد داشت ُ والسلام ُ

               

چرا جهان اسلام از نظام سکولاریزم میهراسد ؟


 

 

 

چرا جهان اسلام از سکولاریزم بیم وهراس میدارند؟                                                                                          

 سکولاریزم هم مثل کلیمه دموکراسی تعابیر ومعانی مختلف دارد وهر کسی ازان برداشت خاص خود را دارد سکولاریزم ویا همان لائیزم که ریشه فرانسوی دارد خوشبینانه ترین تعبیر آن جدائی دین از سیاست ویا همان ضرب المثل مشهور غربی که میگوید : کار خدا بخدا وکار سزار ( سلطان ) به سزار یعنی جدائی کامل مسائیل دینی از مسائیل دنیوی را افاده میکند  در این اواخر در رسانه ها الکترونیکی  موضوع سکولاریزم رواج بیشتری پیدا کرده  وبعضا میبینید افرا د یگدیگر را اتهام و مارک سکولار میزنند که باید متوجه بود که  این برچسب از نظر دینی برکسی وارد ساختن   مفهوم خوبی را افاده نمیکند واگر طرف معتقد به اصول دین باشد وارد ساختن چنین اتهامی و مارکی بروی وبال عظیم اخروی را نیز همراه دارد وبمنزله این است که بکسی بگوئید  او به اصول دین معتقد نیست ویا لا دین است زیرا تجربه تاریخی نشان  میدهد  که سکولارها از این معنی قدم را فراتر گذاشته ودر عمل سکولاریزم را بمعنی دین ستیزی توجیه کردند ودر جهان اسلام از خود اعمالی را  نشان دادند که دین ستیزی شان را  بنمایش میگذاشته  است  طورمثال در ترکیه نظام کمالیزم در ابتدا برای تمکین  نظام سکولاریزم از خشونت وشدت عمل بمقابل مردم بخصوص علماء دین مشائیخ اهل طریقت  صوفیه ومتدینین  کار گرفته  عده را اعدام وعده دیگری را زندانی ویا تبعید گردانید . گرچه درابتدا حرکت ملیون  ( ملی گرا ها) ترکیه صبغه سکولاریزم  نداشته واز احساسات  دینی مردم حد اعظم استفاده  را میکردند  وحتی در جنگ   استقلال ترکیه بیشترین بهره را از احساسات دینی وملی مردم بردند تا زمانیکه نظامیان توانستند  قدرت خود را استحکام بخشند  بعد از استحکام قدرت  توسط نظامیان  به اصل اهداف خود پرداختند ودر قدم اول خلافت عثمانی ها را لغو کردند ودر سال 1924 قانون اساسی جدیدی را ساختند وتا سال 1928 بتدریج در این قانون اساسی جدید وقوانین بعدی شریعت اسلام را ملغی قرار دادند وتمام احکام حقوقی وقضائی – مدنی احوال شخصیه – میراث همه را توسط قوانین وضعی که از غرب کاپی شده بود اخذ کردند بطور مثال حقوق خصوصی خود را از قوانین روم باستان که اصول آن شبیه به اصول  فقه اسلامی  است اخذ کردند بطور نمونه اصولی  از آن را در اینجا پیشکش خوانندگان میکنیم : 1- استثنا ء اصل قانون را خراب نمیکند - ویا اینکه دعوا بمرور زمان ساقط میگردد که ما شبیه آنهارا در فقه اسلامی خود نیز داریم ماننده  1- بنا قوی بر ضعیف جائیز نیست  ( لا یجوز بناء القوی  علی الضعیف  )ویا  اینکه شاهد بر مدعی است و قسم  بر منکر (الشهود علی المدعی والیمین لمن انکر ) وامثال اینها  در شرائیط موجود ایجاب میکند  تا آنهایکه معتقد به سکولاریزم هستند و از نظام سکولاریزم دفاع میکنند ماسک پنهان کاری ونفاق بر رخ خویش نیفکنند  آشکار اهداف خود را بمردم بگویند وبا چهره پنهان وپوشیده تبلیغ  سکولاریزم انجام ندهند ومردم را سرگردان نسازند  چیزیکه جالب بنظر میرسد فرق بین اندیشه سکولاریزم شرقی وغربی است ؟ سکولارهای غربی زیر عنوان  سکولاریزم  دین ستیزی نمیکنند به خوبی وبدی وبه هیچ چیز دین کاری ندارند  دین را بخود فرد وامیگزارند که قبول میکند ویا نمیکند به آن کاری ندارند  موضوعی که امروز در مبارزه میان اسلامگراها ترکیه وطرفداران نظام  سکولاریزم  جریان دارد  چون در قانون اساسی ترکیه  نظام سکولاریزم  ( لائیک ) مسجل گردیده وکسی نمیتواند  ازان سرپیچی کند  ولو اسلامگرا هم اگر باشد از این اصل نمیتواند پیروی نکند از این جهت اسلامگرا ها ترکیه میگویند  که به اساس  اندیشه سکولاریزم  وقتیکه مسائیل دینی  به خود فرد واگزار میگردد پس باید این آزادی نیز به فرد داده شود  که از مسائیل دینی به اساس وجدان خودش اگر میخواهد اطاعت کند ویا نمیخواهد اطاعت نکند  بطور مثال بحث حجاب وروسری برای خانم ها  را مثال می آورند که  باید  این حق بخود آنها واگذار  شود که اگر میخواهند سر خود را بپوشند واگر نمیخواهند نپوشند لذا دولت  نبا ید بزور وسر نیزه روسری وچادر زنان را از سرشان بردارد چنانچه تاحالا این کار را میکرده ویا بزور واکراه بر آنها  بپوشاند چنانچه در بعضی از کشور های اسلامی مروج است  زنان باید خود  بتوانند با حجاب ویا بدون حجاب این حق را داشته باشند که بمکتب ودانشگاه –سرکار وما موریت دولتی ونظامی وغیره بروند ودولت بر آنها مزاحمت ایجاد نکند لذا از این جهت است که میبینید جهان اسلام از پی آمد های  نظام سکولاریزم با تجربه تاریخی که دارند میهراسند و آن را قبول ندارند چه این نظام با اصول دینی شان در تضاد بوده وبا آن توافق وهمخوانی ندارد وتجارب تاریخی هم نشان داده که این نظام در بین جامعه اسلامی  ریشه پیداکرده نمیتواند وکشورهایکه آن را پزیرفتند وتجربه کردند حالا مایوس وپشیمانند چنانچه رئیس جمهور فعلی ترکیه بعد از شکست کودتای نظامی در ترکیه اعلان کرد که ما در اجرای حکم اعدام وقصاص که در نظام فعلی ترکیه جایگاه ندارد خوا هان تجدید نظر هستیم ودر جا های که هم این نظام تطبیق گردیده دوگانگی در نظام حقوقی را بمیان آورده است طور مثال مراسم ازدواج که به اساس قوانین وضعی در ترکیه مامور شاروالی موظف است تا نکاح طرفین عقد را در محفل عقد اعلان کند ودر کتاب ثبت نماید ولی متدینین این کار را قلبا نپزیرفته در خانه های خود با دعوت روحانی محل مجددا عقد ازدواج را مطابق مذهب خود باردیگر انجام میدهند - ویقینا اگر شرئیط برای آنها اجازه دهد واپس بتاریخ وآئین  گذشته خود بر میگردند  چه در بین امت اسلام دین بارک وخون مردم عجین گردیده که از زمان تولد با گفتن جملات اذان که همان الله اکبر است در گوش طفل شروع تا زمانیکه اورا به قبر میگذارند که با تلقین کلیمه طیبه لا الاه الا الله ومحمد رسول الله  است به پایان میرسد همه وقت  بادین سر وکار دارند لذا اسلام را از زندگانی مردم دور ساختن کار آسانی نیست   والسلام