مشاور امنیت ملی پاکستان در سفر اخیرخود بکابل به این حقیقت اعتراف کرده :

مشاور امنیت ملی پاکستان درسفر اخیر خود بکابل به این حقیقت
اعتراف کرده که صلح در افغانستان از همه بیشتر بنفع پاکستان است :

واین در حالی است که افغانستان همیشه خواستار آرزوها وتمنیات نیک از صمیم قلب به پاکستان بوده ودر پیام ها وعملکردهای مسئولین این کشور همیشه این حسن نیت وآرزو های نیک تبلور داشته و دارد چنانچه درسفرهای متوالی رئسای جمهور ومسئولین کشورما در گذشته وحال به اسلام آباد این حسن نیت وآرزوهای نیک در اعلامیه های مشترک زیادی منتشر گردیده بخصوص در اعلامیه مشترکی زیرنام(اعلامیه اسلام آباد)که توسط وزرای خارجه دوکشور باحضور داشت رئسای جمهور هردوکشور در رابطه به تحقق دیدگاه مشترک برای صلح وانکشاف وسعادت بین افغانستان وپاکستان بتاریخ 10 ماه جون 2011م در اسلام آبا د به امضاء رسید خود بیانگر همین علائیق دوستی دائمی بوده که در اینجامیتوان خلاصه اعلامیه مشترک (اسلام آباد) را در سطورزیر چنین بیان کرد:
این اعلامیه عمدتا بر مسائیل چون تحقق دیدگاه مشترک برای تامین صلح وانکشاف وسعادت دو کشور ومنطقه وتقویت همکاری های فراگیر دوجانبه وتاکید بر اعلامیه های مشترک گذشته مبنی بر تحکیم روابط عمیق تاریخی فرهنگی دینی بین دوکشور در تمام سطوح از جمله همکاری وسهمگیری مشترک هردو کشور در امر ارتقا وبهبود همکاری های منطقه ای به منظور تحقق صلح وانکشاف اقتصادی تجارتی ارتباطات ورشد زیر بناها وهمکاری درزمینه انرژی معادن منرالها روابط فرهنگی وبین الپارلمانی محصلین جوانان تماسهای مردمی وتاکید مجدد بر امر تحقق صلح پایدار وثبات دائمی ومبارزه مشترک جهت نابودی تهدیدات تروریزم وخشونت گرائی ورضایت از ایجاد مکانیزم کمیسیون مشترک صلح در دو سطح جهت تسهیل وپیشبرد امر مصالحه در افغانستان واستقبال از تصویب توافقنامه ترانزیت وتجارت میان افغانستان وپاکستان وتکمیل طی مراحل تطبیقی آن که هردو جانب پذیرفتند تا در راستای تطبیق کامل مفادات آن تمام اقدامات مقتضی را بعمل آورند تاباشد که توافقنامه مذکور در امر رشد تجارت برای هر دو طرف مفید واقع گردد وهردو جانب مشوره های باسائیر کشورهای منطقه جهت تسهیلات بیشتر در ارتباط به ترانزیت وترانسپورت میان دوکشور وکشورهای سوم را لازمی دانسته وهمکاری در عرصه بانکداری ودسترسی به بازارهای منطقه وجهان وجلب سرمایه گذاری ها وتاکید بر ایجاد راه های مواصلاتی از جمله راه آهن و تقاضی اشتراک جامعه بین المللی در امر سرمایه گذاری در هردو کشور و نقش سکتور خصوصی در امر تعیین اولویت های اقتصادی از جمله در بخش انرژی ترانسپورت زراعت معادن ومینرالها که هردو جانب از آن استقبال نموده وتوافق کردند تا سکتور خصوصی رهبری کننده رشد اقتصادی دراین زمینه باشد وطرفین بر اهمیت انتقال انرژی گاز ترکمنستان از طریق افغانستان به پاکستان وهند ( تاپی ) تاکید نموده وتطبیق سریع لین انتقال برق (casa-1000 ) را خواستار شدند هردو جانب مشوره در مورد همکاری تولید برق آبی وانتقال آن به هدف منافع مشترک دو کشور را لازمی دانسته وخواستار توافقنامه ساختاری دراین زمینه گردیدند هردو جانب ایجاد کمیسیونی جهت حل مشکل زندانیان دوطرف را مفید دانسته وازاعطای بورسیه های تحصیلی جانب پاکستان به محصلین افغانی ابراز رضایت کردند ومشوره در مورد لغو ویزا برای پاسپورت های سیاسی وتسهیلات ویزه برای تجار طرفین تاکید کرده وباز دید متقابل گروهای مثل جوانان زنان رسانه ها ورزشکاران فرهنگیان وغیره را از هر دوکشور مفید ارز یابی کرده وهمکاری در عرصه صحت وبهداشت عمومی مبارزه علیه مواد مخدر وسعی وتلاش در عرصه همکاری های منطقوی بخصوص سازمانهای منطقوی که هردوکشور عضویت آن را دارند همکاری وهم آهنگی بمنظور بهبود ثبات وصلح وانکشاف در منطقه واهمیت به پروسه گروه محوری سه جانبه (افغانستان پاکستان وایالات متحده امریکا) بشمول تدویر جلسات این گروه بطور متناوب در کابل واسلام آباد ومسائیل مهم دیگر را شامل بوده است مگر متاسفانه بعد از این همه نشست های صمیمانه ومهم میان افغانستان وپاکستان در اسلام آباد وکابل وامضای چندین سند مهمی دیگر بازهم مجددا سر حدات افغانستان از سوی پاکستان موشک باران گردیده ودست حمایت از طالبان برداشته نشده وهیچ نوع اقدام برای تشویق طالبان به پیوسن بصلح انجام نگرفته ودر عرصه مبارزه علیه تروریزم از جانب پاکستان هیچ اقدام عملی بمیان نیامده است . که اینها همه سبب نا امیدی دوباره همه گان در دوکشور شده است.
در اینجا طوریکه ملاحظه نمودید از ابتدای تاسیس جمهوری پاکستان تا امروز همیشه افغانستان تلاش هایش بربهبود وانکشاف روابط دوکشورافغانستان وپاکستان متمرکز بوده وقلبا خواهان روابط خوب با همه همسایگانش وبخصوص با جمهوری اسلامی پاکستان بوده زیرابگفته معروفی که میگویند: همسایه به انتخاب انسان تعیین نمیگردد بلکه همسایه نعمت ویامصیبت خدادادی است که همیشه بوده وهمیشه خواهد بود پس چه بهتر که روابط همسایه ها همیشه باهم خوب ونیک بوده باشد. ودر فضای صلح وبرادری باهم زندگی کنند.ویقینا ایجاد صلح وثبات در افغانستان از همه بیشتر بگفته مشاور امنیت ملی پاکستان بنفع پاکستان است.ُ والسلام

به استقبال سال نوونوروز طبیعت میرویم :

به استقبال سال نو ونوروز طبیعت میرویم :
در فصل بهار شاهد تحول طبیعت از حال افسردگی زمستانی بحالت نشاط وشادابی وسرسبزی وزیبائی هستیم طبیعت مرده بار دیگر زندگی را از سر میگیرد وهمه چیز بطرف رویش وسر سبزی میرود وبه انسان می آموزاند که خالق قادر و توانائی که میتواند طبیعت مرده را مجددا زنده گرداند توانائی این را نیز دارد تا انسانهای مرده را نیز بار دیگر در حشر وروز دیگری مجددا زنده وحشرگرداند وبه آنها زندگی جدیدی را به بخشد. 
البته سر سبزی بهار وشکوفائی طبیعت خود دلائیل روشنی بر علم وقدرت خداوندج بوده که بگفته شاعر زیبا سخن که چه خوب وزیبا سروده :
( برگ در ختان سبز در نظر هوشیار – هر ورقش دفتری است معرفت کردگار .
امید واریم که سال نو امسال وتمامی سالهای زندگی هموطنان ما باخیر وبا برکت وخوشی وخرمی همراه بوده وسپری گردد جنگ ودر گیری قتل وقتال را خداوندج از این سرزمین برای همیشه محو ونابود گرداند وصلح وامنیت سرتاسری را در کشور جنگ زده ما بر قرار سازد وبه ما این بصیرت را اعطا کند تا یگدیگر پزیر بوده ودر کنار هم ماننده سائیر ملل جهان زندگی مشترک و با هم داشته باشیم واز جنگ ودر گیری پر هیز نموده سال نو وافزایش عمر که از جمله نعمت های بزرگ خداوندی است در مقابل این نعمت های بزرگ خداوندج شکر گزار بوده وسال خوب وعمر با خیر وبا برکتی را همه داشته باشیم وسال جدید را با فامیل ووابستگان ودوستان وهموطنان خود باخوبی وخوشی سپری نمائیم وکارهای خیری که اگر در سال گذشته فراموش ما شده باشد در سال نواگر میتوانیم انجام دهیم عداوت ها - کدورت ها ونا راحتی ها را همه فراموش کرده تا سال نو وبهار نو برهمه ما مبارک ومیمون گردد:والسلام

عوامل وانگیزه های قیام عمومی 24 حوت 1357 مردم هرات :

عوامل و انگیزه های قیام عمومی 24 حوت 1357 مردم هرات:

با کوتادی هفتم ثور 1357 و فشاربی حد وحصر حزب دموکراتیک خلق بربالای مردم افغانستان. چنانچه هم زمان با کودتای ثور دست بکشتار مردم زدند و چنان بی رحمانه ووحشیانه عمل کردند که تاریخ گذشته افغانستان کمتر مثال آن را بخود دیده بود- نامردی ها بی مروتی ها تا راج گرهای و غصب املاک مردم بحدی زیاد بود که هیچکس احساس امنیت نمیکرد و هیچ یک از اقشار مردم در امان نبودند ترس و وحشت در اندک زمانی در همه سرزمین افغانستان سایه افگنده بود چنانچه دکتور حقشناس یکی از نویسندگان دوره جهاد در این باره چنین مینویسد: رعب وترس در اندک زمانی همه جا را فرا گرفته بودو کابوس وحشتناک مرک بر هوا و فضای کشور سایه افگنده دژخیمان ظالم همه جا با نیزه بر دست و ضبط الصوت در زیر بغل جلوه نمائی میکردند و همین که قد و قامت کسی در نگاه شان مطلوب هم نمیخورد فوری اورامیگرفتند و به شکنجه گاهش می بردند.
عمارت صدارت زیر خانه های وزارت دفاع، وزارت داخله، وزارت مالیه و چندین خانه و سرای دیگر همه برای شکنجه و نگهداشت زندانیان اختصاص داده شده بود. و شب ها تا سحر انسانهای بیگناه ووطن دوست
و مسلمان را تعذیب و شکنجه میکردند انواع شکنجه ها ووسائیلی که از آنها در این زمینه استفاده می شد چنان زیاد و ننگین و دور از کرامت انسانی بود که نمیتوان از آنها یاد کرد (1)
افرادیکه توسط رژیم گرفتار می شدند ماه ها از سرنوشت آنها وابستگانشان آگاهی نداشتند و دراین مدت بسا از مردم در زیر شلاق و ضربات و حین بکار بستن آلات شکنجه جان میدادند وعده که جان سالم بدر می بردند روانه زندان پل چرخی میگردیدند در بین اعضای حزب رسم بر آن بود که از مدیر عمومی به بالا همه ایشان بعد از انجام کارهای اداری روزانه مربوطه خود به زندانها میرفتند و زندانیان را شکنجه میکردند پل چرخی یاگشتارگاه انسانهای بی گناه هر شب شاهد جنایات. تازه ای بود و زندانیان بچشم سر میدیدند که هر شب تعدادی از برادران شان فرا خوانده می شوند و دیگر هرگز بر نمیگردند. ماشین های زمین کنیی از صبح تا شام در پولی گون های پلچرخی و حومه آن فعالیت میکردند تا برای قربانیان شب آینده که می آیند گودالی را آماده نمایند. و همینکه سیاهی شب برچشم ها پرده می افگند لاری ها
ونفر بر ها مملو از زندانیان زنده و مرده و نیمه جان میرسیدند و محموله خود را در آن کودال های فرو می ریختند و توسط بلدزر ها و تراکتورها به روی آنها خاک می ریختاندند و بدینصورت روز های سیاه و خونین یکی بعد از دیگری سپری می شد. و خشم و نفرت مردم فزونی می یافت، که با الاخره افسران مسلمان در قرارگاهای عسکری و روستائیان در دهات وخیابانها به اقدامات عملی دست می یازیدند که در بسا موارد با درگیری های مسلحانه می انجامید آدم کشان حرفوی بر روی هموطنان خود بی رحمانه اتش میگشودند
و با تمام قدرت و امکانات میکوشیدند تا هر حرکتی را در نطفه خنثی و خاموش سازند. چنانچه عده از مردم را بنام سرمایه دار و فیودال و عده ای دیگر را بنام ارتجاع سیاه و عده ای را بنام ناسیونالیست های تنگ نظر میکوبیدند وعلنا باهمه مردم دشمنی میکردند و به اساس منطق نا معقولی
(که هرکسی باما نیست دشمن ما است) با تمام مردم افغانستان اعلان جنگ داده بودند بسیاری از مردم بی گناه وبی خبر از همه چیز را بکشتارگاها می فرستادند و بدون پرسان میکشتند و یا حبس و زندانی کرده تا اینکه در فرصت مناسبی بتوانند آنها را نابود کنند در این زمینه بحدی غلو نمودند که در مدت بسیار کوتاهی تمام زندانهای کشور در مرکز و ولایات راپر از مردمان بی گناه گردانیده حتی عده ای را در مخفیگاها به اثر شکنجه و لت وکوب میکشتند و یا علیل و نا توان شان می ساختند. که بطوخلاصه میتوان گفت:
که بعد از بقدرت رسیدن حزب دیموکراتیک خلق درافغانستان ( در هفتم ثور 1357هجری شمسی) این حزب زیر نام اصلاحات درعرصه زندگی اجتماعی وفرهنگی مردم تمام انواع افراطگرائی ها را که ممکن بود بکار بست و انجام داد انواع کشتار ها شکنجه ها زندان انداختن ها وتصفیه ها به اساس فلسفه که قبلا یاد آور شدیم( هر کس باما نیست دشمن ماست ) –بلند پروازی های انترناسیونالستی ائیدیالوژیکی 3-توزیع اراضی مردم بدون کدام مدرک قانونی وحقوقی به دیگران زیر نام اصلاحات اراضی ومبارزه با فیودالیزم بشیوه خاص خود 4- لغو تمام قروضی که صاحبان اراضی به کشتمندان ودهقانان خود پرداخته بودند .5
وبه اصطلاح مبارزه با بیسوادی به شیوه مخصوص خود ویابتعبیر دیگر جنگ با عرف وعادات مردم درسرتاسر کشور. 6- لغو مهریه شرعی زنان زیر نام تامین (مساوات حقوق مردان و زنان) درجامعه. بطور خلاصه همه اینها مجموعه به اصطلاح اصلاحات انقلابی بود که از جانب حزب دیموکراتیک خلق افغانستان بعد از کودتای هفتم ثور در افغانستان علم گردیده بود که عکس العملهای جدی مردم را بدنبال داشت.
و درقسمت تصفیه مخالفان باید گفت: بحدی غلو وافراطگرائی کردند که در مدت بسیار کوتاهی دها هزار نفررا بکام مرگ فرستادند وهزاران انسان دیگررا به زندانها ومیلیونهارا آواره دیار دیگران ساختند.کشتن بدون محاکمه زجر وشکنجه توهین وتحقیر ضبط اموال واملاک مردم یک امر عادی وپیش پا افتاده گردیده بود که هریک از اعضای حزب صلاحیت آن را داشتند که چنین کاری را انجام دهند ظاهر طنین در کتاب خود بنام افغانستان در قرن بیستم (1) از این رفتارها چنین یاد میکند: دستگیر شدگان یابکشتار گاه معروف به پولیگون پل چرخی ویا به زندان پل چرخی فرستاده می شدند که میان مرگ وزندگی شان فاصله کوتاه بود زندان پل چرخی خود یک شکنجه گاه بشمار میرفت زندانی ها حق نداشتند باهم صحبت کنند زندانی ها حق نداشتند درمحوطه زندان آزاد گشت وگذار کنند طی 24 ساعت یکبار جهت رفع ضرورت میتوانستند بیرون بروند وهر روزهر زندانی را که می آوردند کسی نمیتوانست از او پرسان کند که به چه اتهام آورده شده چه جرمی داشته ودرکجا دستگیر شده ویاباشنده کجا است؟ معلوم نیست چه تعدادی دردوران حکومت بیست ماهه خلقی ها بقتل رسیدند ویازندانی شدند ولی پس از برکناری تره کی حفیظ الله امین یک لیست دوازده هزار نفری کشته شده ها را اعلام کرد تانشان دهد که مسئول بازداشت ها وکشتارهای خود سرانه تره کی بوده است اما سیدمحمد گلاب زوی یکی از فعالان کودتا ی هفتم ثورکه بعدها عضو دفتر سیاسی ووزیر داخله وقت گردیده بود مدعی است که مسئولیت کشتارها وسرکوبها را امین بعهده داشته است.او علاوه میکند برخورد در مجموع بامردم بسیار زشت بود کلتور(فرهنگ) وعنعنات مردم را در نظر نداشته عمل میکردیم بدون محاکمه کشتن بندی کردن واموال مردم را ضبط کردن درهیچ یک از قوانین دنیا وجود ندارد که از جمله بزرگترین اشتباه ما بعد از هفتم ثور این بود که صورت میگرفت بطور مثال بنقل از (گلاب زوی) چنین حکایت میکند: برای تان بگویم: درمورد موسی شفیق همینکه صبح شد عمل انجام شده بود اورا بشهادت رسانده بودند ویا نور احمد اعتمادی اومیگوید من
وتره کی صاحب سر چای نشسته بودیم حفیظ الله امین آمد وگفت تره کی صاحب والله بچه ها این طور یک کاررا کردند از دست تره کی پیاله افتید گفت چرا اینها مردمان ملی بودند خوب موقتا در آنجا می نشاندی شان(موقتا در زندان می بودند) اینهارا چرا بشهادت رسانیدید امین گفت: والله بچه ها این کار را کردند گلاب زوی میگوید: من گفتم امین صاحب فردا تاریخ است درمورد تاریخ چه میگوئی؟ او به پشتو گفت :سید محمد جانه وائی هر حوک تاریخ په خپله گته نوشته کوی گفت هر کس تاریخ را بنفع خود نوشته میکند من که نباشم هر چه میکنند بکنند.
بگفته بارنت روبین افغانستان شناس امریکائی (1) او میگوید سیاست سرکوب وتروراز ساده انگاری وبرخورد میکانیکی رژیم نسبت بمسائل پیچیده اجتماعی مایه میگرفت اساسا آنها میخواستند گروهای را که در میدان قدرت رقیب خود میدانستند ازمیدان بر دارند وهمه را به زندان بیندازند وهمین امر نشان میدهد که درک ودریا فتی که آنها از جامعه داشتند بسیار ساده انگارانه وسطحی نگرانه واز لحاظی مغاییر با اخلاق انسانی بود به این معنی که آنها فکر میکردند که تودهای مردم زندانی عناصر نا باب شده اند ویا گروهای ناصالح آنها را به اسارت خود در آورده اند واگر آنها کار گذارا ن این گروها را بکشند آن وقت مردم از تصورات کاذب خود دست برخواهند داشت وبا گروه جدیدی که میخواهد آنها را رهائی بخشد متحد خواهند شد واین طرز فکر نشان دهنده آن است که آنها ازطبیعت وخصلت جامعه وفرهنگ افغانستان هیچ گونه شناختی نداشتند.
که این اعمال و حرکت ها باعث قیام های عمومی مردم بتدریج در گوشه وکنار کشور گردید و قیام های عمومی یکی پی دیگری در ولایات مختلف آغاز گردید. که از جمله قیام های عمومی مردم افغانستان یکی هم
قیام عمومی 24 حوت خونین سال 1357 هرات است

نقش وتوسعه فرهنگی درتکوین وانسجام وحدت ملی

نقش وتوسعه فرهنگی درتکوین وانسجام وحدت ملی :
دانشمندان علوم اجتماعی تعاریف مختلفی برای کلیمه ملت بیان نموده اند عده بدین باور اند که ملت عبارت از مجموعه مردمی است که دارای تاریخ فرهنگ دین وآئین نژاد- زبان رسوم- وعنعنات مشترکی بوده ودر سرزمینی مشترکی باهم زیست کنند وعده ای دیگری میگویند که ملت عبارت از مجموعه مردم است 
که دارای منافع مشترکی بوده ودر سرزمین مشترکی باهم زندگی دارند
نظر بواقعیت های موجود (زندگی امروزی )میتوان گفت که ملت بیشتر به گروهی از انسانهای اطلاق میشود که در سرزمین مشخصی سکونت داشته وپیوند های تاریخی وفرهنگی نژادی واعتقادی ومنافع ملی آنها را بایگدیگر متصل ساخته باشد از این جهت میتوان گفت: فرهنگ ملی نیز بر مجموعه علوم .فنون معارف آثار علمی وتاریخی روش زندگی رسوم وعنعنات که مردمی بنام (ملت )در طول تاریخ گذشته حال وآینده خویش صاحب بوده مجموعه آنها را همه شامل میگردد از اینجهت رشد وتوسعه علمی وفرهنگی وتعمیم وانکشاف مفاهیمی چون تاریخ زبان رسوم وعادات وعنعنات مشترک واز همه مهمتر دین واعتقادات مشترک میتوانند بزرگترین عو املی در راه انسجام وتحقق وتکوین واقعی ملت شدن ویا ملی بودن بحساب آید.
و بادر نظر داشت تعاریف مختلفی که در بالا به آن اشاره رفت به این نتیجه خواهیم رسید که نقش وتوسعه فرهنگی در تکوین وتشکل وانسجام ومتحد ساختن مردم وبیرون ساختن آنها از حلقه های کوچک قومی - قبیله ای و طائیفه ای محلی ومنطقه ای چقدر بارز ودرخشان بوده وعامل بزرگی در راه تکوین وانسجام همه جانبه ملت محسوب میگردد زیرا تا زمانیکه مردم خود را از قالب های کوچک قومی وقبیلوی که باعث قطع ارتباطات شان از یگدیگر میگردد بیرون نیا ور ند وخودرا بیگدیگر نزدیک فکر نکنند ووسعت دیدشان فقط در حول وحوش قوم وقبیله ومحله خودشان تمرکز داشته باشد مشکل است در چنین حالتی به مفهوم (ملی)وزندگی مشترک اجتماعی(شهروندی) بتوان مصداق واقعی پیداکرد. والسلام

مظلومیت جامعه زنان در افغانستان :

مظلومیت جامعه زنان در افغانستان  :

باتاسف باید اعتراف کنیم که در افغانستان حقوق شرعی – انسانی ومدنی زنان طوریکه شایسته یک زن مسلمان است هیچگاه رعایت نشده ونمیشود – بطور مثال – 1 -  تعلیم وتربیه  که حق اساسی انسان است واز نظر شریعت اسلام  تعلیم وتربیه حق هر فرد مسلمان است چه مرد باشد وچه زن  ( طلب العلم فریضه علی کل مسلم ومسلمه  ) ولی متاسفانه در اکثر مناطق کشور ما این حق رعایت نمیشود اطفال ما بخصوص دختران  ما از حق تحصیل محروم میگردند  - 2 – حق تملک – در حالیکه شریعت اسلام حق مالکیت را مثلیکه بمردان مسلمان به رسمیت میشناسد همانطور به زنان مسلمان  نیز به رسمیت میشناسد  که این حق نیز اکثرا رعایت نشده ونمیشود حتی طوریکه دیده میشود در بعضی مناطق کلا  زنان از حق میراث محروم میگردند  ومتاسفانه در بعضی مواقع ومناطق  زن خودش جزء میراث میگردد  - 3 – محرومیت از حقوق مدنی  - زن بعنوان  انسان حق دارد مثل مردان دارای حقوق مدنی  وسیاسی باشد  ولی متاسفانه در بین جامعه  ما بردن  اسم زنان  ننگ وشرم تلقی میگردد  آدم حاضر است  نام خانم ودختر پیامبر بزرگ اسلام را  بنام عایشه صدیقه  وفاطمه ام ابیها رضی الله تعالی عنهما را  بداند ویاد کند  ولی اگر نام زن ودختر خودش را کسی  بگیرد ویا پرسان کند  بغیرتش ؟ برمیخورد ؟ وحالت دشمنی را باطرف  اتخاذ میکند از همین جهت میبینیم که زنان بیشتر بنام مادر اولاد های خود  یاد میشوند  نه به اسم اصلی خود ؟  - 4- عدم تعادل در رفتار وکردار ها -  در حالیکه زنان مثل مردان  دارای حقوق  شرعی وانسانی خدادادی هستند ولی در تعاملات روزانه میبینید  اگر در یک قضیه وموضوع  طرف قضیه زن باشد با او برخوردیکه شایسته شان  او باشد صورت نمیگیرد –  5 -  نگاه  بازنان از دید غریزه جنسیتی  -

 زنان را مثل مردان خداوند ج خلق کرده وتمام خاصیت ها واستعداد های خدادادی  را به  آنها نیز اعطا کرده  که

   آنها هم مثل مردان میتوانند عالم – دانشمند – متخصص – داکتر – اینجینر وصاحب  علوم وهنرهای مختلفی شده  میتوانند لذا تنها  توجه به زیبائی ظاهری جنسیتی زنان  جفای دیگری است  که برآنها  روا داشته میشود  ده ها وصدها مورد دیگر - و متاسفانه حمایت های که تاحالا هم  از جامعه زنان  صورت گرفته  ومیگیرد  اکثرا پروژه ای  بوده ممکن عده محدودی از زنان توانسته باشند از این حمایت ها مستفید گردند ولی اکثریت جامعه زنان مثل گذشته ها در محرومیت ومظلومیت ها ی تاریخی بسر میبرند وحتی نمیدانند که آنها هم دارای حقوق انسانی ومدنی هستند ؟ که امید واریم بتدریج این همه ذهنیت ها وعملکرد های منفی در مقابل زنان  که نصف جامعه بشری را تشکیل میدهند روزی برطرف گردد  والله المستعان -