یادی از شهید صلح رئیس جمهور سابق کشور مرحوم پروفیسور استاد برهان الدین ربانی :

 

 بسم الله الرحمن الرحیم :                                             

 یادی از شهید صلح رئیس جمهور سابق کشور مرحوم پروفیسور استاد برهان الدین ربانی :        

 بدون شک جهاد افغانستان یک تحول عظیمی را در سطح جهان ایجاد کرد موازنه شرق وغرب برهم خورد جهان دوقطبی از هم پاشید دیوار برلین فروریخت نظام استبدادی کمونیزم رو به افول نهاد اندیشه مارکسیزم ولینینیزم دفن تاریخ گردید نیمی از کره زمین از زیر تسلط اتحاد جماهیر شوروی سابق آزاد گردید – اروپا شرقی به ازادی واستقلال خود رسید – کشورهای آسیای میانه از زیر یوغ اتحاد شوروی رهائی یافتند خلاصه مجددا روح آزادی خواهی در کالبد ملتهای زیر ستم از نو دمیده شد در این میان البته وجدان های بیدار در سطح جهان هیچکدام شان از تاثیر جهاد افغانستان در عرصه بین المللی انکار نورزیده ومنکر نیستند بلکه  خود را مرهون قربانی های فراوان ملت افغانستان دانسته وبه آن اعتراف دارند چنانچه صدر اعظم آلمان درزمان وحدت دو آلمان شرق وغرب آن  را نتیجه تاثیر روحیه آزادی خواهی  مردم افغانستان دانست وگفت آلمان مرهون جهاد افغانستان است البته باهمه این اثرات مثبت جهانی متاسفانه  ملت افغانستان ماننده  چراغ که خود را سوختاند واطراف بعید خود را روشن ساخت مگر ساحه نزدیک خودش تاریک باقی ماند  وما هنوز نتوانستیم به صلح پایدار در کشور خود برسیم ومتاسفانه هنوز هم جنگ در کشور ما ادامه دارد. مجاهدین افغانستان که خود را پیروز میدان مبارزه  میدانستند در جهاد اصغر البته پیروز وکامیاب شدند ولی در جهاد اکبر که جهاد بانفس های سرکش ویگدیگر پزیری بود مغلوب گردیدند بمجرد شکست رژیم دست نشانده شوروی در افغانستان  بجان هم افتادند وما جرا های بعدی را همه میدانیم البته از حق نباید گذشت که در رهبری قسمت اعظم از مجاهدین در سطح کشور از نقش شهید صلح استاد پروفیسور برهان الدین ربانی رئیس جمهور اسبق کشور کسی  انکار کرده نمیتواند که او در بسیج ملت افغانستان در مقابل تجاوز اتحاد شوروی سابق  نقش اعظم خویش  را ایفا کرد ومجاهدین رشیدی را تربیه وبا افکار اسلامی مجهز ساخت که در داخل افغانستان مجاهدت  ها وجان نثاری های زیادی را جهت دفع تجاوز وسقوط رژیم وابسته  به اتحاد شوروی از خود نشان دادند او با تمام وجود وامکانات که داشت تا  حد توانش در وحدت واتحاد صفوف مجاهدین وملت افغانستان کوشید تا اینکه خودش در این راه نیز قربانی شد  استاد در رابطه به وحدت واتحاد مجاهدین همیشه چنین میگفت :  اگر خیمه های ما جدا است قلب های همه ما یکی است وهمه ما هدف واحدی را دنبال میکنیم سیاست استاد ربانی شهید از اعتقادات اسلامی واستقلال فکریش سرچشمه میگرفت با همه کم تجربگی مجاهدین از حکومت داری استاد کوشش میکرد تا همه مجاهدین را زیر چتر دولت واحدی جمع کند وبه همه نقش را قائیل بود دراودر اوائیل  درزمان تشکیل شورای اهل حل وعقد یا مراجعه به سران مجاهدین از ایشان خواسته بود تا با حکومت مخالفت نکنند و هرکس نقش خود را در دولت بدوش گیرد مگر متاسفانه به بهانه های مختلف اکثر سران تنظیم ها از آن ابا ورزیده  و آنهائیکه با دولت مجاهدین پیوستند نیز نقش دوگانه را ایفا میکردند هم بادولت بودند وهم جنگ میکردند که این جنگ  متاسفانه بنام جنگ داخلی شهرت پیداکرد و سبب تخریب شهر کابل گردید وبعد از ظهور وتسلط طالبان بر اکثر مناطق افغانستان استاد بازهم کوشش زیادی را بخرج داد تا طالبان را قانع بسازد که دست از جنگ بکشند اما طلبان حاضر نگردیدند بلکه بر انحصار قدرت وتطبیق امارت خویش اصرار داشتند طالبان از نظر سیاسی با متحدشدن با القاعده اولین قدم را برای نابودی خود وافغانستان برداشتند وسب اصلی  حضور نیروهای خارجی وبین المللی در کشور گردیدند مجاهدین افغانستان با استفاده از فرصت خواستند تا ازاین  فرصت برای تامین امنیت وصلح وباز سازی کشور خود استفاده کنند چنانچه  استاد شهید  در زمان انتقال قدرت بشکل مسالمت آمیز به حکومت موقت وانتقالی در سال 1380 طی مراسم رسمی وخاصی حکومت را به اداره موقت تحویل داد که در تاریخ افغانستان نظیری ندارد استاد ربانی طوریکه گفتیم  در دوران جهاد با همه تنظیم ها و مجاهدین رویه اسلامی وبرادرانه را به همه توصیه میکرد ومیگفت:  گرچه ما به واسطه ایجاب شرایط به تنظیم های مختلف تقسیم گردیدیم ولی آرمان و اهداف ما آزادی افغانستان عزیز و تاسیس حکومت واحد اسلامی در این کشور است که آرمان مشترک همه ماست.

او درعرصه سیاسی نمیخواست تنها حمایه یک کشور به خصوص را  جهاد افغانستان داشته باشد وجهاد در انحصار یک کشور و یا چند کشور خاص بوده باشد استاد می خواست با همه کشورهایی که موضع ضد شوروی داشتند نزدیکی و روابط دوستانه ای را برقرار کند وبه نهضت اسلامی افغانستان رنگ مستقلانه بدهد چنانچه اثری به نام (استقلال انقلاب) که در آن ریشه های استقلال طلبانه نهضت اسلامی افغانستان را مطرح کرده بود به دست نشر سپرد و زمانی که هیچ کسی جرئت نمی کرد با غرب وامریکا حرفی از نزدیکی روابط داشته باشد وهرکسی چنین جرات را می کرد فوراً مارک امریکایی می خورد او با استدلال ومنطق از سفر رهبران مجاهدین به امریکا دفاع کرد وچنین گفت: ما نمی خواهیم سرنوشت ملت ما در زیر خیمه ها وزیر زمینی ها با افراد امنیتی گرفته شود بلکه ما می خواهیم علناًاز آزادی برحق ملت خود با حضور سران کشور ها دفاع کنیم واین آمادگی را داریم –

 استاد شهید در سفر امریکا حین ملاقات با رئیس جمهور اسبق امریکاآقای ریگان بوی از خطرات کمونیزم در منطقه و جهان هوشدار داده بود. خلاصه اینکه

 استاد شهید مدت سالها با شوروی ها ووابستگان شان مبارزه کرد و جبهات عظیم وگسترده را از بدخشان در شمال شرق گرفته تا دهنه دوالفقار در غرب واز سپین بولدک در جنوب گرفته تا حیرتان در شمال تاسیس نمود و فرماندهان نیرومند و پر تحرک و فعالی را در افغانستان رشد داد واز آنها حمایه عملی کرد و تاحد امکان تعادل را در توزیع امکانات جهادی در نظرداشت تا اینکه بعد از پیروزی مجاهدین و شکست حکومت دست نشانده شوروی و شروع مرحله ودورجدید با همه کم تجربگی مجاهدین که از دولتداری داشتند استاد کوشش کرد هماهنگی و همنوایی همه مجاهدین را در عمل دریک دولت ممثل داشته باشد اما این بار باز هم دست های بیرونی نگذاشتند به این هدف خود برسد و جهاد را بد نام ساختند تا اینکه زمینه حضور طالبان را مساعد ساخته وآنها را از اسپین بولدک وارد افغانستان گردانیدند در این مرحله باز از جانب استاد شهید کوشش بسیار زیادی صورت گرفت تا طالبان را قانع سازد که از جنگ دست بردارند واز طریق صلح وروش مسالمت آمیز حکومت را با شرکت سایر مجاهدین تشکیل دهند اما طالبان همیشه این خواست را رد کردند تا آنکه به کمک بیرونی ها کابل در سال  1375  بدست طالبان سقوط کرد و دولت مجاهدین مجبور به تشکیل جبهه مقاومت درمقابل طالبان گردید ولی استاد شهید  دروازه گفتگو ومذاکره را با ایشان هیچگاه بسته نکرد .

این طالبان بودند که با سیاست های غلط خویش در واقع سبب سقوط خود و حضور خارجیان درکشور گردیدند که با سقوط طالبان فرصت های جدیدی در افغانستان پیش آمد که مردم افغانستان با استفاده از این فرصت ها خواستند تا در بازسازی کشور و نظام خویش استفاده کنند استاد شهید در این مرحله بعد از انتقال قدرت باز کوشش زیادی به خرج داد تا نقش مجاهدین در دولت جدید پا برجا باقی بماند مگر به آن کمتر توجه شد. شهید استاد ربانی در مرحله نوین از رهنمایی گرفته تا انتقادات سازنده به دولت فرو گذار نکرد تا اینکه در اواخر مرحله نوین مسوولیت شورای عالی صلح را به عنوان یک وجیبه ملی و فریضه دینی پذیرفت وشب و روز تلاش کرد تا در افغانستان صلح پایداری به میان آید ولی دشمنان افغانستان به او این فرصت را ندادند و با یک عمل نا جوانمردانه انتحاری در روز 29 سنبله 1390 شهیدش ساختند. انا لله وانا الیه راجعون

روحش شاد ویادش گرامی باد.

مشکل اعتیاد در کشور را جدی بگیرید :

مشکل اعتیاد در کشور را جدی بگیرید :
در سطح دولت وملت نباید از کنار این مشکل خانمانسوز به آسانی بگذریم چه این ماده خطرناک جوانان کشورمارا از زندگی انسانی خارج نموده واز همه چیز مایوس شان میسازد زیرا انسان معتاد مریض است که خودش درد ومرض خویش را تشخیص داده نمیتواند ولذت های زود گذر بزودی بر زندگی او میتواند اثر گذار باشند ولی چیز ها ومنفعت های دائمی ودراز مدت دیر تر میتوانند اثرگذار باشند چنانچه امروز یکی از مشکلات حاد جامعه وکشورما مشکل اعتیاد است که جوانان کشور ما به آسانی به دام آن گرفتار میگردند زیرا سروکار داشتن به اجتماع فاسد جوانان را به زودی وآسانی فاسد میگرداند وباز گشت از اعتیاد هم همت والا واراده قوی میخواهد که امروز کمتر سراغ میگردد.
.نشئه های زود گذر چرس وانواع مواد مخدر دیگر عقل سلیم انسان را تخدیر میکند تا جائیکه انسان نمیتواند ضرر ومنفعت خود را در زمان استعمال آنها درک نماید وانسان معتاد به آسانی ومیل خود تسلیم همان نشئه زود گذر میگردد وبعد از اینکه گرفتار مواد مخدر گردید متوجه میگردد که مرتکب چه اشتباه بزرگی گردیده است واز کرده خود ممکن پشیمانی هم بکشد ولی این پشیمانی دیگر سودی برای او ندارد چرا که او تسلیم نشئه زود گذر ومرض اعتیاد گردیده است.پس به وضاحت می بینید که در جوامع عقب مانده مثل کشور ما اثر پذیری نسبت به اثر گذاری با مقایسه به جوامع پیشرفته بسیار بیشتر وبالاتر بوده واثر گذاری آن کمتر است زیراجوامع که هنوز به توسعه و رشد کامل وکافی همه جانبه نرسیده باشند نمیتوانند اثرگذاری چندان نیز داشته باشند چنانچه بطور مثال اگر شخص بوزینه باز وفال گیری در این طور جوامع شروع به افسونگری وشادی بازی کند صدها وهزارها انسان را به اطراف خود جمع کرده میتواند ولی اگر همان افسون گر وشادی باز در کشورهای پیشرفته جهان شروع به افسون گری وشادی بازی کند ممکن کسی به سبیلش هم نخندد چه رسد بگوش دادن به یاوه سرائی ها وپیش گوئی هایش پس از این جهت بازار خرافات وفالگیری ورمل اندازی در این جوامع زیادتر است و یکی از عوامل اثر پذیری منفی عدم رشد وانکشاف جامعه وعدم تعلیم وتربیه درست ومعیاری در جامعه است که میبینید هر قدر جامعه ای رسیده ومنور بوده باشد اثر پذیری منفی آن کمتر است بلکه اثر گذاری مثبت آن بیشتروبرعکس جوامع عقب مانده اثر گزاری مثبت آنها صفر واثر پزیری منفی آن به اوج خود رسیده است
.واز جانب دیگر بواسطه عدم رشد جامعه وتعلیم وتربیه درست ومعیاری ممکن جامعه به حالت برسد که به اثر پذیری منفی غالبا عادت کند مثل جامعه ما که هر چیز خوب وبد را بدون فکر واندیشه از دیگران می پزیریم وتشخیص خوب وبد را به آسانی داده نمیتوانیم که اکثر اثر پذیری های منفی در شروع ممکن جدی گرفته هم نشود مثل عادت به دخانیات
( سیگار ونصوار) ویا مواد نشئه آور دیگر و در نهایت ممکن تصوری تلقین وبمیان آید که گویا این جوامع هیچ چیز خوبی از خودنداشته و ندارند و همه چیز شان ناپسند ومضر است وبر عکس همه چیز دیگران خوب و همه چیز خودشان بد بنظر برسد ودر نهایت جامعه شان همیشه آماده اثر پذیری چه خوب وچه بد از دیگران بوده باشد والسلام

شناخت از ابعادزندگی قهرمان ملی کشور شهید احمد شاه مسعود :

 شناخت از ابعاد زندگی  قهرمان ملی کشور شهید احمد شاه مسعود :

بعد از شهادت شهید احمدشاه مسعود هرکس وهر جریانی احمدشاه مسعود شهید را از دیدگاه ومنظر خود  بمعرفی میگیرد  عده اورا از منظر قومی وعده اورا از منظر سمتی ومحلی وعده دیگر از نظر زبانی به معرفی میگیرندزیرا در دنیای که ما زندگی میکنیم معمولا مبینیم همه کس به نحوی با یک جریانی وابستگی دارد انسان وارسته ومستغنی از همه این وابستگی ها کمتر سراغ میشود ومعمولا میبینید عده مشغول حمع آوری ثروت ومال خانه وزمین باغ ومزرعه . شان وشوکت چه از راه مشروع ویا غیر مشروع  وعده هم به معامله گری سیاسی مصروف بوده و هستند وکسی بفکر دیگر چیزی جز اینها نبوده و  نیست. تا جائیکه متاسفانه  چنین تصورو ذهنیتی ایجاد می گردد که اگر شهید احمد شاه مسعود هم امروز زنده می بود او هم ممکن مثل مایان به همین چیزها دل خوش میکرد. و مشغول زندگی شخصی خود می گردید ونهایتا به سمت وقوم خود متوجه میبود وبس .مگر تا جاییکه واقعیت های تاریخی زندگی احمد شاه مسعود به ما نشان میدهد خلاف این تصور و ذهنیت را ثابت میسازد. چنانچه اگر از بعد اقتصادی ومالی به اسناد دوره جهاد ومقاومت شهید احمد شاه مسعود کوتاه نظری به اندازیم به این حقیقت پی خواهیم برد که مسعود شهید در تمام دوره جهاد وزندگی اش  حساب شخصی او از حساب بیت المال جدا بوده وتمام سرمایه وثروت و وسایلی که به بیت المال تعلق داشته در دفاتر جداگانه ای ثبت وراجستر بوده که بعد ازشهادتش همه این  ا سناد با امکانات و وسایل موجود باقی مانده است.چنانچه می بینید کدام باغ ویلا زمین مزرعه و حتی خانه شخصی از او به فرزندانش  باقی نمانده است.و در حقیقت پاک و وارسته زندگی کرده و پاک و  وارسته شهید شده واز نظر سیاسی نظامی  واجتماعی اگر به زندگی وحیات شهید احمد شاه مسعود نظری به اندازیم خواهیم دید که سنگراو سنگر همه مردم افغانستان بوده در اطراف اومثلیکه مردم شمال کشور جمع بودند مردم شرق وغرب وجنوب  ومرکزی کشور نیز جمع بودند طوریکه در دوره مقاومت میدیدید که قومندانان ورهبران مناطق مرکزی همراه او بودند قومندانان قندهار وهرات فراه ونیمروزومزار غور وبدخشان نیز همسنگران اوبودند خانه ومقر اوخانه  ومقر همه مجاهدین ومبارزین راه آزادی بود  که این مسائل و موضوعات متاسفانه درمطبوعات کشورما کمتر انعکاس پیدا کرده  و تا حالا نویسندگان و پژوهشگران اگر  چیزهایی را درباره شخصیت او نوشته اند بیشتر بر مقاومت وسنگر داری و دلاوری وپایمردی دوران جهاد ومقاومتش متمرکز بوده و او را بیشتر یک فرمانده نظامی صاحب استراتتژی معرفی کرده اند.اما از جنبه های ایمان داری وجنبه های اخلاقی سیاسی واجتماعی  و عاطفی زهد و تقوا استغنا وانسان دوستی - صلح خواهی پاکی و وارستگی او کمتر نوشته  شده حتی بعضا در دوره حیاتش عده ه ای از رقباء و معاندینش چنین تلقی میکردند که گویا ا و و امثال او جنگجویان حرفه ای  بوده اند که بدون جنگ زندگی کرده نمی توانستند.ولی اگر به دوران زندگی پر ثمر و واقعی او وروابط اجتماعی ووطن دوستی وروش وسلوک همه جانبه او نسبت به همه مردمان کشور وحتی صلح خواهی او نه تنها بر افغانستان  بلکه در سطح جهان واز جمله بر کشور های همسایه توجه صورت گیرد دیده خواهد شد که خلاف این ادعا ی رقبا ومعاندینش او چقدر انسان با عاطفه و مهربان و صلح خواه -  خیر اندیش و بیزار از جنگ و در گیری  طرفدار صلح وآرامی مردم افغانستان و جهان بوده.و  در ایجاد صلح و اشتی در کشورش چه  زحمتهای فراوانی را کشیده  است . و در همه حالات زندگی خود در ارتباط وبرخوردش با همه کس اعم ازاطفال اعضای خانواده ها و مردم محل و حتی یک کارگر ودهقان عادی وشبان گوسفند چرانی هم اگرداشته چقدر زیبا وانسانی بوده که به مجرد انس پیدا کردن هر یکی  از  اقشار جامعه خود به خود به او احساس نزدیکی ومحبت میکردند وگویا که با او از سال ها قبل آشنا بوده واو را میشناختند و با او از صمیم قلب احساس خودمانی می نموده اند.از این جهت در زمان حیات وآمریتش می دیدید: که مراجعین اوهمه کس بوده و هرکسی از خود درد وموضوع جداگانه ای داشته که با مراجعت به او می خواستند با او در میان بگذارند.یکی راجع به مشکلات فامیلی اش با او صحبت میکرده و دیگری در مورد مشکلات محله و قریه اش وان دیگری راجع به جبهه و مجاهدینش خلاصه اینکه هر یکی مشکلات خود را با شخس او در میان میگذاشته.باری می دیدید: که مسعود با همه عظمت و مصروفیت های کاریش به یک بارگی به طور آنی وارد میدان فوتبال با جوانان میگردیده و با انها فوتبال بازی میکند. و با بازیکنان تیم مقابلش به شکل جدی مسابقه می دهد و بعضا می دیدید: با روشنفکران جوان بحث های گرم فلسفی و سیاسی دارد. و یا با نویسندگان و شاعران شعر وکتاب می خواند و راجع به شعرا و بزرگان ادبیات تبادله افکار میکند و احساس ارادتمندی خویش را به انها ابراز می نماید او صاحب چنان قلب پاک و رئوفی بوده که در قلبش هیچ عقده و کدورت وکینه ای نسبت به هیچ کسی وجود نداشته است.او همیشه برای همه انسانها  و به خصوص وطندارانش صلح وارامی را آرزو میکرده وچنان جهانی را می خواسته که در آن جهان جنگ و درگیری و خشونتی وجود نداشته باشد.او همان طوری که صلح و ارامی را برای مردم خود میخواسته است برای همه انسان های جهان ارزو داشته چنانچه یکی از همسایگان تاجیک تاجیکستانی ما اقای شکور جان ظهوروف وزیر سابق کار و اشتغال تاجیکستان ویکی از نمایندگان دولت تاجیکستان در مذاکرات صلح در  همه دوره های مذاکرات صلح تاجیکستان در باره نقش شهید احمد شاه مسعود در ایجاد صلح در تاجیکستان چنین میگوید: ما شب های زیادی تا صبحدم شاهد بودیم که شهید احمدشاه مسعود وپروفیسور استاد برهان الدین ربانی شهید صلح همرای رئیس جمهور تاجیکستان و رهبر ا وپوزسیون سابق تاجیکستان سید عبد الله نوری شبهای زیادی خواب نمیرفتند.و در باره جزئیات صلح تاجیکستان مذاکره و گفتگو می کردند.وحتی بسیاری وقت ها تا صبح روز بعد بیدار میبودند شهید احمد شاه مسعود به ماتاجیکان می گفت: که ازتجربه تلخی که ما در این سالهای در افغانستان داشتیم شما  پند بگیرید و از فرصت های موجوده خوب استفاده کنید و هر چه زودتر که امکان دارد به صلح برسید .زیراکه جنگ عواقب بسیار بدی دارد.زیرا همانطوریکه میدانید جنگ داخلی در تاجیکستان بعد از استقلال این کشور از اتحاد جماهیر شوروی سابق در تابستان سال1992  میان دولت و اپوزوسیون سابق اغاز گردید.و تا 27 ماه جون سال 1997 زمان امضای توفقنامه صلح تاجیکستان میان دو طرف  در مسکو ادامه پیدا کرد که در نتیجه هزاران نفراز مردم تاجیکستان کشته و بیش از یک میلیون نفر آواره و صد ها  هزار نفر  دیگر بی خانمان گردیده بودند. که امروز مردم تاجیکستان  همه ساله روز27  جون روز به امضا رسیدن سند توافقنامه نهای صلح تاجیکستان میان دو طرف را  بنام روز وحدت و آشتی ملی تاجیکستان جشن میگیرند و از این  روز یادبود میکنند و در این روز کنفرانس ها و میتینگ ها دایر نموده و از گذشته تلخ جنگ شهروندی و مزایای صلح و آشتی  ملی و یکدیگر بخشی یاد اوری  کرده  و بر حفظ ووحدت و اشتی ملی تاکید میکنند.و هر کدام بنوبه خود از نقش مثبت افغانستان وشهید صلح استاد بر هان الدین ربانی وشهید قهرمان ملی احمد شاه مسعود در ایجاد مصالحه ملی در تاجیکستان به نیکی وخوبی یاد میکنند.ومیگویند که افغانستان در شرایط بسیار سخت و دشواری توانسته کشور همسایه خود تاجیکستان را یاری و کمک نماید. چنانچه اولین نشست صلح و آشتی میان تاجیکان ( دولت اوپوزسیون ) به همکاری افغانستان و شهید احمد شاه مسعود و استاد پروفیسور برهان الدین ربانی رییس جمهور وقت افغانستان به تاریخ 17 ماه می سال  1995 میان رییس جمهور تاجیکستان آقای امام علی رحمان و رهبر اوپوزسیون سابق تاجیکیستان مرحوم سید عبدالله نوری در کابل انجام شده که به دنبال آن در ماه آگست همان سال پروتکل پرینسیب های اساسی صلح و آشتی ملی در کابل و دوشنبه به امضا رسید و در این پروتکل ها چارچوب آشتی ملی تاجیکستان طرح ریزی شده بود . که به دنبال  آن ملاقات دیگری میان رهبران دو طرف(دولت و اوپوزسیون )بتاریخ 10 دسامبر سال  1996  در منطقه خوست ده ولایت تخار که زمینه ساز اصلی آشتی  ملی تاجیکستان به حساب می آید صورت گرفت که بعدا سند اصلی توافقنامه صلح در مسکو وتهران بر مبنای آن به امضاء رسید .ودرهمه این مراحل نقش شهید احمد شاه مسعود برازنده بوده چنانچه باز آقای شکورجان ظهواوف وزیر کار وامور اجتماعی سابق ویکی از نمایندگان دولت تاجیکستان درهمه دوره های مذاکرات چنین میگوید: ما در ملاقات خوست ده تخار لوایح و شرطنامه های بسیار مهمی را در این قریه دور افتاده  آماده میساختیم. ما در کنار لوایح مربوط به مذاکرات یک شرطنامه مهمی را نیز ساخته بودیم.که درباره تشکیل کمیته آشتی ملی  و آتش بس متمرکز بود ما چنان ‍پرتوکولی را آماده نموده بودیم که در آن مسائیل مهم نظامی داخل گردیده بود.که بعدا اساس همه کارهای آینده ما در پروسه  صلح واقع گردید بطور مثال دولت تاجیکستان عهده دار شده بود که به منطقه( طویل دره )وغرم حمله نکند و هر دو طرف قوت های نظامی خود را از مراکز نواحی  و شهر ها بیرون بکشند.  ومخالفین تعهد کرده بودند تا راه ها راباز واسیران رارهاکنند هر دوی این اسناد وتوافقنامه ها(حجت ها) در روز 11  دسامبر سال 1996 میان دو طرف به امضاء رسید آقای ظهوروف ادامه میدهد ومیگوید ما بسا شاهد بودیم که رئیس جمهورتاجیکستان آقای امام علی رحمان وپروفیسور برهان الدین ربانی واحمدشاه مسعود شهید وسید عبدالله نوری رهبر اپوزیسیون سابق تاجیکستان شب های زیادی تا صبح خواب نمی رفتند ومصروف کار ومذاکره بودند وبعضا تاصبح روز بعد هم بیدار می ماندند وبدین صورت رهبران دو طرف (دولت واپوزسیون) طی سه سال بهمکاری احمد شاه مسعود شهید ودولت وقت افغانستان توانستند چندین مرتبه باهم ملاقات کنند هفت مرتبه این ملاقات ها بین رهبری دولت ورهبری اپوزیسیون بوده واز جمله دودیدار مهم شان در افغانستان صورت گرفته است که در این دو دیدار وملاقات اساس وپایه های صلح وتفاهم ملی تاجیکستان گذاشته شده که بعدا سنگ تهداب اصلی صلح تاجیکستان بحساب می رود که درسال1997 سند اصلی توافقنامه صلح بر مبنای همین مذاکرات وگفتگوها در مسکو به امضاء رسید که امروز از برکت صلح است که تاجیکستان  شاهد آرامی وانکشاف اقتصادی روبه رشد گردیده ونقش احمد شاه مسعود شهید در ایجاد  پروسه صلح وآشتی ملی تاجیکستان در تاریخ دو کشور بیادماندنی است. وراجع بزحمات وتپ وتلاش های احمدشاه مسعود در ایجاد مصالحه ملی در کشورخودش از آغاز تشکیل دولت مجاهدین وآمدن طالبان تا روز شهادتش میتوان کتاب های را نوشت که او چه زحماتی را کشیده تا بتواند راه را پیدا کند که سبب صلح وآرامی دائمی در کشورجنگ زده اش افغانستان گردد. روحش شاد ویادش گرامی باد

 

زبان وادبیات فارسی ( دری ) زبان فرا قومی فرا ملی وفرا مرزی است :

زبان وادبیات فارسی (دری )زبان فرا قومی فرا ملی وفرا مرزی است :
زبان و ادبیات مشترک ما میراث گرانبهائی است که محصول تفکر و اندیشه مجموع کسانی است که در طول قرن ها با زحمات طاقت فرسای شبانه روزی خود توانستند محصولات فکری و تراوشات قلمی و آثار هنری خویش را که مملو از عشق، عرفان، ادب، اخلاق، حکایه و حماسه، مثل و حکم و غیره بوده در قالب نظم و نثر ادبی ریخته و آراسته بما انتقال دهند تا ما مسئولانه و متعهدانه این میراث گرانبهاء و ارزشمند را به نسل های بعد از خود انتقال دهیم. که اگر تمام متخصصین و زبان شناسان جهان دست بدست هم داده و میخواستند تا تفکر و اندیشه عرفانی شعرا و عرفاء ما را از قالب زبان فارسی دری با همان کیفیت که دارد در قالب زبان دیگری ترجمانی کرده و ریختانده و با همان کیفیت اصلی آن را عرضه نمایند امکان پذیر نبوده، ممکن کتاب مثنوی معنوی مولوی، شاهنامه فردوسی، اشعار عاشقانه حافظ، پندنامة عطار، گلستان سعدی، الهی نامه خواجه عبدالله انصاری و غیره را بتوان به زبان دیگری ترجمه کرد ولی آن کیفیت را که در زبان اصلی خود آنها دارد آن کیفیت را با ترجمه نمیتوان به زبان دیگری به آسانی انتقال داد. و هم نمیتوان طرز تفکر و اندیشه های عرفانی شعرا و عرفای ما که بخش اعظم از زندگی شان را تشکیل میداده و با زبان اصلی خود آنها درهم آمیخته شده آن را به زبان دیگری انتقال داد. چه انتقال طرز تفکر و بیان احساسات درونی عواطف انسانی، قریحه ذاتی، پیام های معنوی، دردها و سوزهای شعرا و عرفا را با همان کیفیت اصلی آن که با زبان ادبی و عرفانی خود شان آمیخته و آراسته شده و در آن تمام ظرافت ها و صنایع ادبی و رموزات عرفانی بکار رفته که به روح و روان هر خواننده و شنونده تأثیر گزار بوده و پیام شاعر و ادیب را به آسانی بطور کامل و واضح میتواند به خواننده و شنونده آن منتقل بسازد. انتقال آن با چنین کیفیت به زبان دیگری از طریق ترجمه امکان پذیر نمی باشد که در این راستا اگر بگویم زبان فارسی دری ما مایه فخر و مباهات بوده باز گزافه گوئی نکرده ایم. و

اگر بگویم زبان و ادبیات کهن و باستانی ما در ساحه شعر و ادب، عرفان و فلسفه، حکایه و حماسه معانی و بیان چیزی را کم نگذاشته بلکه بحد کمال از عهدة همه آنها بر آمده و زبان کامل ادبی و عرفانی بوده که در نظم و نثر هر دو رسالت انسانی، ادبی و عرفانی خود را بطور کامل انجام داده و باز هم به راه غلط نرفته ایم مگر تحدی و چالش بزرگ که در مقابل این زبان و امثال آن در عصر حاضر وجود دارد. تغییر سریع زمانه و تحولات سریع اجتماعی و انکشافات و ترقیات روزانه علم و تکنالوژی عصری است که چطور میتوان زبان ادبی و عرفانی خود را با زبان علم و تکنالوژی زمان عیار و هم آهنگ ساخت تا از روند پیشرفت و ترقی زمانه بعقب نماند که طرح چنین مسائل و موضوعاتی از همه بیشتر و اولتر بصاحبان اصلی زبان و نخبگان جامعه تعلق میگیرد که چطور میتوانند صاحبان زبان و نخبگان جامعه زبان و ادبیات خویش را صاحب گشته و راهکارهای عملی را در جهت انکشاف و ترقی آن بیابند تا آن را هکارها را بدسترس عموم نیز بگذارند چه انکشاف و ترقی زبان بستگی بفعالیت اهل زبان داشته و زبان بخودی خود انکشاف و ترقی نمیکند. بلکه انکشاف و ترقی زبان مرهون سعی و تلاش و خلاقیت مردمان خواهد بود که خود را صاحبان زبان دانسته و وارثان و نخبگان جامعه می پندارند که واقعیت هم همین است. چه از خود دانستن زبان و ادبیات (دری) که اکثر پدید آورندگان ادبی آن متعلق به همین سرزمین که امروز آن را بنام (افغانستان) می دانیم بوده چنانچه اگر اسامی شعرا و عرفای هرات، بلخ، غزنه، بدخشان، تخار را با سهم شان از تاریخ و ادبیات مشترک فارسی دری برداریم دیگر چیزی بنام ادبیات فارسی دری باقی نخواهد ماند. لذا تصور اینکه زبان و ادبیات (فارسی دری) متعلق به جغرافیای سیاسی کشور خاصی بوده و یا متعلق بکدام قوم و نژاد خاصی است برداشت درست و دقیقی نخواهد بود بلکه همانطوریکه زبان و ادبیات دری زبان اکثر اقوام که در این حوزه جغرافیایی زندگی میکرده اند بوده علاوتاً زبان رسمی، علمی، اداری اکثر شاهان و حکومات که از نژادهای مختلف در این دیار حکومت میکردند نیز بوده است. طاهریان، صفاریان، غوری ها، سامانی ها، غزنوی ها، سلجوقی ها، خوارزمی ها، تیموری ها، قاجاری ها، افشاریان، صفوی ها، هوتکی ها، بابری ها، ابدالی ها و دیگران همه زبان رسمی اداری و علمی شان همین زبان فارسی دری بوده و شعرا و ادبای هم که از این حوزه جغرافیائی پا بعرصه وجود گذاشته اند نیز متعلق به همه اقوام و نژادهای مختلف که در این دیار زندگی میکردند بوده و به نژاد و قوم خاصی تعلق نداشته و افتخارات گذشته تاریخی و ادبی آنها هم نه تنها متعلق به ساکنان این حوزة جغرافیایی بوده بلکه متعلق به همه بشریت و جهان علم و عرفان، خواهد بود.

به استقبال عید سعید اضحی میرویم :

                                                                                          بسم الله الرحمن الرحیم :

 حلول عید سعید قربان که یکی از اعیاد بزرگ مسلمانها است برای همه امت اسلام  وبخصوص برای مردم مسلمان کشورخودما مبارک با د عرض میکنیم گرچه ملت مسلمان افغانستان ومسلمانان بعضی دیگر از کشور های اسلامی چون عراق – سوریه – یمن – فلیسطین  وبعضی کشورهای دیگر  در حالی به استقبال عید سعید اضحی میروند که عده کثیری از فرزندان – برادران – خواهران – مادران – همسران وپدران خویش را  به اثر جنگ های تحمیلی ونیابتی   وعملیات های انتحاری وانفجاری ترورست ها ودیکتاتورها  وتجاوز گران از دست داده اند وتعداد زیادی آواره گردیدند  وامروز بماتم عزیزان خود نشسته اند  با آن هم این عید پر از ماتم وغم را برای همه شان مبارک باد میگوییم واز خداوندبزرگ ج میخواهیم تا همه ظالمان وجنایتکاران را به عذاب سخت خویش گرفتار کند  وامید واریم که روزها وماه ها وسالها ی خوب وخوش و دور از مصیبت ها را در آینده ها نصیب همه  گرداند وروح همه شهدای مظلوم را که بنا حق بقتل رسیدند شاد داشته  وبه مجروحین ومعلولین شفای کامل وعاجل نصیب گردانیده وآوارگان جنگ های تحمیلی را زندگی آرام نصیب  گرداند  ومجددا عید سعید اضحی بر همه شما مبارک باشد  والسلام