فشرده زندگینامه سید محمد خیرخواه :


فشرده زندگی نامه سید محمد خیرخواه:                                                            

 

                سید محمد خیرخواه فرزند مرحوم مولوی سید احمد در قریه پانزده کیلومتری از ولسوالی انجیل ولایت هرات بنام ( ده شیخ وپروانه) درزمستان سال 1332 هجری شمسی متولد شده تحصیلات ابتدائی خود را در مسجد قریه زیر نظر پدر مرحومش مولوی سید احمد آغازنمود. که بعد از سپری این دوره جهت شمولیت بیکی از مدارس رسمی شهر هرات عازم این شهر گردید که بعد از اخذ امتحان سویه شامل صنف پنجم مدرسه عالی جامع هرات که متصل مسجد جامع بزرگ هرات است گردید و در سال 1352 فارغ التحصیل صنف دوازدهم از همین (مدرسه جامع هرات) گردید وجهت دادن امتحان کانکور مدارس علوم دینی بکابل سفر نمود ودرامتحان کانکور مدارس علوم دینی  شرکت کرد که بعد از امتحان کانکور بعنوان شاگرد دوم موفق به ورود پوهنتون کابل گردید وبه فاکلته شرعیات کابل شامل ومستحق بورس تحصیلی به عربستان سعودی گردید مگر متاسفانه که روابط رئیس جمهور جدید کشور (سردار محمد داود خان) با سعودی ها سرد گردیدوبورسیه های تحصیلی وساختن مرکز تحقیقات اسلامی که قرار بود در پوهنتون  کابل ساخته شود همه معطل ماند واو نتوانست از این بورسیه استفاده کند صنف اول ودوم فاکلته را در پوهنحی شرعیات با اخذ نمرات خوبتری سپری نمود که در این وقت شش بورسیه دیگر از جمهوری ترکیه به افغانستان داده شد که خیر خواه نیز از جمله کاندیدان بورسیه های ترکیه  از فاکلته شرعیات معرفی شد  که در سال 1354 بادیگر رفقایش عازم ترکیه  گردید ودر ترکیه یکسال دوره زبان ترکی را گذراند ودر آنجا نسبت نبود فاکلته شرعیات که آنها بجای فاکلته شرعیات فا کلته  الاهیات داشتند او فاکلته حقوق را ترجیح داد ودوره لیسانس خود رادر فاکلته حقوق پوهنتون انقره سپری کرد وبعد از دوره لیسانس مدتی را برای دوره فوق لیسانس ودکتورا ثبت نام کرد ولی نسبت به اشغال افغانستان توسط ارتش شوروی وآواره شدن مردم افغانستان که فامیل وخانواده اوهم ازآن جمله استثناء نبودند تصمیم گرفت تا از کشور ترکیه در اواخرسال 1359 واوائیل سال 1360 با اخذ ویزای دستجمعی از طریق خاک ایران عازم افغانستان از راه زمینی گردد که در ایران انقلاب برپا بود بعد از توقف کوتاهی در تهران عازم شهر مشهد واز مشهد به سرحد دوغارون واسلام قلعه وارد هرات گردید که در بین راه اسلام قلعه تا هرات سربازان شوروی را باچشم سر مشاهده کرد که پیراهن های خود را از تن

 

 کشیده و بشکل عریان در اطراف سرک اسلام قلعه هرات لوچ وبرهنه پرسه میزدند که این خود انگیزه بیشتری را برای مبارزه به او دادتا در کنار جهاد گران ومهاجران باقبول همه سختی ها وآوارگی ها ایستاده شود وبا پشتیبانی سیاسی فرهنگی وتبلیغاتی وایجاد مصالحه بین مجاهدین ورزمندگان کار خود را آغاز کند  که از سال 1360 تا سال 1364 در داخل هرات بعنوان مسئول سیاسی حوزه غرب کشور که از جانب رهبری جمعیت اسلامی افغانستان به وی سپرده شده بود انجام وظیفه کرد  وظائیف عمده او پشتیبانی سیاسی وفرهنگی از جهاد گران با ایجاد نشریه ها وپخش شب نامه ها ونشر وپخش کتاب ها وتشکیل گروهای تبلیغاتی بر ضد اشغالگران شوروی ونزدیک ساختن گروها ی مجاهدین با یگدیگر عبارت بود که دراین مدت توانست سراسر هرات را ازنزدیک دیدن نماید وبه ولایات همجوار نیز سفرکند  وتا آخرین روزیکه منزل مسکونی اش  در غرب هرات بمباردمان گردیدهرات را ترک نکرد وبعد از بمباردمان خانه اش مجددا مهاجر داخلی گردید وبا الآخره اجبارا بخارج کشور مهاجر گردید ومدت چند سالی طعم تلخ مهاجرت در خارج از کشوررا نیزچشید ودر دوران مهاجرت کار اوهمان پشتیبانی سیاسی وفرهنگی وخدمت رسانی به مجاهدین بخصوص زخمیان جنگی بود  که   از سال 1364 تا سال 1371  بکار دفتر داری وقبول مسئولیت دفاتر مرکزی جمعیت اسلامی درایران ( در مشهد وتهران ) مدت چند سالی مشغول این کار بود

که در همین دوره بود که توسط سران ورهبران مجاهدین اقدام  به تشکیل اولین دولت موقت مجاهدین در تبعید درپاکستان  به رهبری حضرت صبغت الله مجددی گردید که در این دولت موقت  به او پیشنهاد معینیت وزارت اطلاعات وفرهنگ داده شده بود که از قبول آن بواسطه مشکلات که داشت معذرت خواسته ونتوانست پیشنهاد را قبول کند تا اینکه بعد ازسقوط رژیم دموکراتیک خلق افغانستان در سال 1371  وتشکیل دولت مجاهدین درکابل وبدنبال آن اقدام به تشکیل( شورای اهل حل وعقد) که  خیر خواه بعنوان عضو انتخابی 

شورای مذکور از ولسوالی انجیل هرات انتخاب شده که در مجلس شورای اهل حل وعقد اشتراک کرد او.بعد ازتدویر شورا وتشکیل دولت اسلامی مجاهدین بعنوان اولین سفیر دولت اسلامی افغانستان به جمهوری اسلامی ایران معرفی گردید که بعد از آمدن اگریمانش بعنوان سفیر کبیر مدت چند سالی در این پست ایفای وظیفه کرد ودر اواخر سال 1380 باختم وظیفه اش در سفارت افغانستان در ایران وبازگشتش بکشورباز در سال 1381 ازطرف مردم ولسوالی انجیل هرات بعنوان نماینده در لویه جرگه اضطراری برای تعیین رئیس جمهور کشور تعیین گردید که بعد از ختم لویه جرگه اضطراری باپیشنهاد وزارت خارجه ومنظوری رئیس جمهور بعنوان سفیر در جمهوری اکراین تعیین گردید که بعد ازگذشت دوسال کار در این سمت متاسفانه اوضاع شهر هرات که از آرام ترین شهر های کشور بود خراب تر شده می رفت جنگ های تازه ازنو شروع میگردید در این وقت بود که رئیس جمهور کشور از وی خواست تاجهت مشوره بکابل برگردد باوجود مخالفت اعضای خانواده اش باخواست رئیس جمهور جواب مثبت داد وبکابل برگشت که توسط رئیس جمهور بعنوان والی هرات تعیین گردید ومدت یکسال بعنوان والی هرات ایفای وظیفه کرد که بعد از ختم ماموریتش در هرات  بعنوان سفیر در کشور تاجیکستان تعیین شد  ومدت چهار سال این مسئولیت را درتاجیکستان عهده دار بود وبعد از ختم ماموریتش در تاجیکستان بوزارت خارجه کشور بر گشت و بعنوان مشاوردر این وزارت تعیین شد او در زمان فراغت دست بقلم میزند وچیزهای مینویسد کتبی که از وی تا حالا چاپ شده عبارت است: 1 ازرژیم پوشالی تا دولت قانونی  ( زمان اشغال افغانستان توسط اتحاد شوروی سابق) 2- یاد وخاطره 24 حوت هرات 3- ضعف ها وقوت ها  4- مهاجرین خسته وبی پناه افغانستان  5- تفکر واندیشه در پرتو ایمان 6- مواهب الاهی یا ارزش های معنوی  7- اسلام دین فطرت واعتدال 8- آشنائی با کشور همسایه تاجیکستان 9- زبان مشترک میراث گرانبهای نیاکان ماست 10-منازعات بشری ریشه ها وانگیزه ها - وچند اثر دست نویس دیگر که هنوز به زیور چاپ در نیامده  او به زبانهای دری پشتو ترکی عربی انگلیسی بلدیت دارد متا هل بوده ودارای پنج فرزند دو دختر وسه پسر می باشد که فرزندانش به استثنای دختر کوچکش که هنوز در دوره متوسطه درس میخواند متباقی همه دارای تحصیلات عالی هستند.  

 

 

 

 

 

 


شخصیت (شهید صلح استاد برهان الدین ربانی)  در یگ نگاه:

 

شخصیت استاد برهان الدین ربانی را نمیتوان تنها از یک بعد ویا چند بعد مورد پژوهش وبررسی قرار داد بلکه باید شخصیت استاد ربانی را از ابعاد مختلفی مورد بررسی وتحقیق قرارداد.(  از بعد علمی ، اخلاقی ، سیاسی، اجتماعی ، حکومت داری ، وغیره.) می بایست موردبررسی همه جانبه قرارگیرد اول

بعد علمی زنده گی استاد : طوریکه از سوانح استاد هویدا میگردد استاد در دوران

 نو جوانی خود جوان با نبوغ بوده که در دوره مدرسه ابو حنیفه (رح) همیشه از جمله شاگردان ممتاز در آن مدرسه بحساب میرفته است ودر دوره فاکولته شرعیات باز هم توانسته شاگرد اول در آن دانشگاه بوده باشد که در کدر علمی پوهنتون توانسته شامل و بعنوان

استاد یار در دانشکده شرعیات در قدم اول شامل و تا زمان کسب کامل عنوان استادی بتدریس محصلین بپردازد .

 استاد دارای قلم رسای نیز بوده که از آثار تحقیقی شان این توانایی بخوبی دانسته می شود .

تحقیقات ایشان راجع به مولانا عبدالرحمن جامی و ترجمه تفسیر فی ظلال القرآن از جمله کارهای تحقیقاتی اولی استاد بحساب میرود که بعدا آثار دیگری نیز از خود بیادگار گذاشته اند در دوره ماستری در جامعه ( الازهر مصر) ابن نبوغ بیشتر شگوفا میگردد که استاد در این دوره با جریانهای فکری اسلامی و دانشمندان جهان اسلام آشنایی بیشتری پیدا میکند و قرائت ها و برداشت ها مختلف فقهی از دین را در آن مرکز علمی بخوبی لمس میکند.ومورد مطالعه قرار میدهد

بعد اخلاقی  زنده گی استاد: کسانیکه با استاد یک روز و یا چند ساعتی هم اگر بسر برده باشند بخوبی میدانند که استاد شخصیت حلیم، برد بار وبا حوصله و بر خویش همیشه مسلط و با همه کس مهربان وبا عاطفه بوده ورویه عطوفت امیز را به همه کس توصیه میکردند چنانچه چیزی که خودم در دوران جهاد بچشم سر مشاهده کردم که در سطو زیر میخوانید:

روزی چند تن از مجاهدین بسیار با عصبانیت بحضور استاد رسیدند و ادعا داشتند که یک جاسوس از دشمن را دستگیر کردند که باید هر چه زودتر در محضر عام محاکمه و  جزا ببیند استاد در جواب شان گفتند آیا شما تحقیق کردید؟ و او بجرم خود اعتراف کرده؟ و سوال های مختلف دیگری از این قبیل مگر مجاهدین اصرار داشتند که ماهمه تحقیقات لازم را انجام دادیم و او بجرم خود اعتراف نموده که بعد از این گفتگو های که میان استاد و مجاهدین رد وبدل شد استاد گفتند: او را به مسئول مهمان خانه بسپارید و شما مرخص هستید که بعد از چند وقت دیدم آن شخصی که مجاهدین ادعای مجرمیت آن را داشتند آزاد گردیده و به زنده گی شخصی خود مشغول است این مهربانی و عطوفت استاد تنها نسبت بوابستگان رژیم  نبود بلکه نسبت به اسرای دشمن (اتحاد شوروی) که در جنگ دستگیر می شدند نیز این عطوفت را داشتند وهمیشه توصیه شان به حسن برخورد و نیک رفتاری با آنها متمرکز بود و به همه فرماندهان و مجاهدین دستور اکید داده بودند که با اسرای دشمن رویه زشت و برخورد نا پسند نداشته باشندکه همین برخورد نیک باعث شده بود تا تعداد از آنها مسلمان گردیده  ودیگر به شوروی بر نگردند .

بعد سیاسی حیات استاد: سیاست استاد از اعتقادات  و استقلال فکری شان سر چشمه میگرفت استاد با همه مجاهدین و تنظیم های جهادی بچشم برادر میدیدند وبمراتب میگفتند: (اگر خیمه های ما جداست قلب های ما یکی است) و همه یک هدف را دنبال میکنیم و آن هم آزادی افغانستان از چنگال کمونیزم و اتحاد شوروی است که برای رسیدن به این هدف از هیج سعی و تلاشی نباید دریغ کرد زمانیکه حکومت موقت مجاهدین درتبعید تشکیل گردیده بود با وجود داشتن جبهات فعال و قوماندانان ورزیده (جمیعت اسلامی) در داخل کشور استاد حاضر شدند وزارت احیا و بازسازی را بعنوان سهمیه جمیعت در این حکومت ائتلافی در حالیکه اکثریت اعضای شورای اجرائیه جمیعت معترص بودند به پذیرند و دراین مورد حاضر به بحث بیشتر نبودند و سکوت را اختیار کرده ونمیخواستند دیگر این بحث مطرح شود.

استاد میخواست با همه کشور های که از داعیه جهاد افغانستان حمایت میکنند ویا خوشبینی دارند روابط نیک و حسنه را بر قرار سازند که در این راستا میتوان از سفر شان در امریکا ، وکشور های اروپایی ، و عربی وغیره یاد کرد استاد میگفتند: ما خواسته برحق خود را با همه دول وحتی بادشمن خود (اتحاد شوروی) حاضریم آزادانه در میان بگذاریم که سفر شان به شوروی در دوران جهاد  را نیز میتوان از این دیدگاه مورد مطالعه قرار داد.

در بعدقیادت ورهبری:  استاد رهبری بود که مردمش را در مصائب و مشکلات هیچگاه تنها نگذاشت، صداقت وپای مردی خود را برای همگان با شهادت خود به اثبات رسانید و صحنه را در حیاتش تخلیه نکرد وبا همه گرمی ها و سردی ها روزگار ساخت و همه سختی ها و مصیبت ها را به آغوش باز استقبال کرد  که باور و اعتماد مردمش را با صداقت ویا بمردی خود بدست آورده بود. استاد چنان شخصیتی بود که درد مردم خود را درک کرده  و ازجوانی به دنبال نجات ایشان از جهل فقر استبداد بود. استاد زمانیکه در مصر درس میخواند واز نزدیک با حلقات اسلامی آشنایی حاصل کرده بود غبطه میخورد که ثمره اندیشه های هموطن او سید جمال الدین افغانی در مراکز علمی واز جمله در جامعه الازهرمصرچطور توانسته جای خود را باز کند و بچشم سر مشاهده میکرد که ملل دیگربه اندیشه های سید جمال الدین افغانی چقدر بهاء میدهند مگر در کشور خودش این اندیشه ها هنوز غریب مانده است استاد بعد از بازگشت از مصر با تعداد از همفکران خود چون استاد غلام محمد نیازی سید محمد موسی توانا پوهاندو فی الله سمعی مولوی حبیب الرحمن عبدالرحیم نیازی و انجنیر حبیب الرحمن وعده دیگر از جوانان خشت زیربنای نهضت اسلامی را بنام (جمیعت اسلامی) گذاشت که با کودتای محمد داود خان در سال 1352 اعضاء و هواداران این نهضت تحت فشار رژیم وقت قرار گرفته و در سال 1353 استادربانی وعده دیگر از فعالان نهضت اسلامی مجبور به مهاجرت به بیرون ازکشور شدند استاد که مخالف جنگ مسلحانه با داود خان بود بواسطه نزدیکی بعضی از حلقه های نهضت اسلامی به پاکستان عناصر میانه در نهضت اسلامی از جمله استاد ربانی مجبور به ترک پاکستان گردیدند و استاد اجباراً مدتی در عربستان سعودی رفته ودر آنجا ر حل اقامت گزید مگر اوضاع وشرایط کشورش به او این فرصت را زیاد نداد که بتواند مدت زیاد تری در سعودی باقی بماند چون کشورش از جانب اتحاد شوروی وقت اشغال گردیده بود که استاد مجبور شد تا مجدداًبه کشور پاکستان که قبلاً آن را ترک کرده بود باز گردد و به تنظیم مجاهدین وملت خود برای مقابله با شوروی ها اشغالگر بپردازد و مدت سالهای دوره جهاد بر ضد اشغالگران شوروی رهبری ملت خود را عهدا دار گردد وزیر نام (جمیعت اسلامی) نقش اساسی خود را در آزادی کشور از زیر تسلط اتحاد شوروی ایفا کند.

در عرصه حکومت داری: با همه کم تجربگی مجاهدین از حکومت داری استاد کوشش میکرد تا همه مجاهدین را زیر چتر دولت واحد مجاهدین جمع کند وبه همه نقش را قائیل بود در تشکیل شورای اهل حل وعقد با مراجعه به سران مجاهدین از ایشان خواسته بود تا با حکومت مخالفت نکنند و هرکس نقش را در دولت مجاهدین بدوش گیرند مگر متاسفانه به بهانه های مختلف از آن ابا ورزیده می شد و آنهائیکه با دولت مجاهدین پیوستندنیز نقش دوگانه را ایفا کردند هم بادولت بودند وهم جنگ میکردند که این جنگ بنام جنگ داخلی شهرت پیداکرد و سبب تخریب شهر کابل گردید استاد در زمان انتقال قدرت بشکل مسالمت آمیز به حکومت موقت وانتقالی در سال 1380 طی مراسم رسمی وخاصی حکومت را به اداره موقت تحویل داد که در تاریخ افغانستان نظیری ندارد استاد ربانی در دوران جهاد با همه تنظیم ها و مجاهدین طوریکه گفتیم رویه اسلامی وبرادرانه را به همه توصیه میکرد ومیگفت:  گرچه ما به واسطه ایجاب شرایط به تنظیم های مختلف تقسیم گردیدیم ولی آرمان و اهداف ما آزادی افغانستان عزیز و تاسیس حکومت واحد اسلامی در این کشور است که آرمان مشترک همه ماست.

او در ایجاد اتحادتنظیم های جهادی نقش بسیار برجسته وسازنده داشت ونمیخواست تنها حمایه یک کشور به خصوص را  جهاد افغانستان داشته باشد وجهاد در انحصار یک کشور و یا چند کشور خاص بوده باشد استاد می خواست با همه کشورهایی که موضع ضد شوروی داشتند نزدیکی و روابط دوستانه ای را برقرار کند وبه نهضت اسلامی افغانستان رنگ مستقلانه بدهند چنانچه اثری به نام (استقلال انقلاب) که در آن ریشه های استقلال طلبانه نهضت اسلامی افغانستان را مطرح کرده بود به دست نشر سپرد و زمانی که هیچ کسی جرئت نمی کرد با غرب وامریکا حرفی از نزدیکی روابط داشته باشد وهرکسی چنین جرات را می کرد فوراً مارک امریکایی می خورد او با استدلال ومنطق از سفر رهبران مجاهدین به امریکا دفاع کرد وچنین گفت: ما نمی خواهیم سرنوشت ملت ما در زیر خیمه ها وزیر زمینی ها با افراد امنیتی گرفته شود بلکه ما می خواهیم علناًاز آزادی برحق ملت خود با حضور سران کشور ها دفاع کنیم واین آمادگی را داریم و در سفر امریکا با رئیس جمهور اسبق امریکاآقای ریگان ملاقت نمود وبه وی از خطرات کمونیزم در منطقه و جهان هوشدار داد.

 استادمدت سالها با شوروی ها مبارزه کرد و جبهات عظیم وگسترده را از بدخشان در شمال شرق گرفته تا دهنه دوالفقار در غرب واز سپین بولدک در جنوب گرفته تا حیرتان در شمال تاسیس نمود و فرماندهانی نیرومند و پر تحرک و فعالی را در افغانستان رشد داد واز آنها حمایه عملی کرد و تاحد امکان تعادل را در توزیع امکانات جهادی در نظرداشت تا اینکه بعد از پیروزی مجاهدین و شکست حکومت دست نشانده شوروی و شروع مرحله جدید با همه کم تجربگی مجاهدین از دولتداری داشتند استاد کوشش کرد هماهنگی و همنوایی همه مجاهدین را در عمل دریک دولت ممثل داشته باشد اما این بار باز هم دست های بیرونی نگذاشتند به این هدف خود برسد و جهاد را بد نام ساختند تا اینکه زمینه حضور طالبان را مساعد ساخته وآنها را از اسپین بولدک وارد افغانستان گردانیدند در این مرحله باز از جانب استاد شهید کوشش بسیار زیادی صورت گرفت تا طالبان را قانع سازد که از جنگ دست بردارند واز طریق صلح و مسالمت آمیز حکومت را با شرکت سایر مجاهدین تشکیل دهند اما طالبان همیشه این خواست را رد کردند تا آنکه به کمک بیرونی ها کابل در سال 1375 سقوط کرد و دولت مجاهدین مجبور به تشکیل جبهه مقاومت درمقابل طالبان گردید ولی استاد دروازه گفتگو را با ایشان هیچگاه بسته نکرد .

این طالبان بودند که با سیاست های غلط خویش در واقع سبب سقوط خود و حضور خارجیان درکشور گردیدند که با سقوط طالبان فرصت های جدیدی در افغانستان پیش آمد که مردم با استفاده از این فرصت ها در بازسازی کشور و نظام خویش خواستند استفاده کنند استاد در این مرحله بعد از انتقال قدرت باز کوشش زیادی به خرج داد تا نقش مجاهدین در دولت جدید پا برجا باقی بماند مگر به آن کمتر توجه شد.

 شهید استاد ربانی در مرحله نوین از رهنمایی گرفته تا انتقادات سازنده به دولت فرو گذار نکرد تا اینکه در اواخر مرحله نوین مسوولیت شورای عالی صلح را به عنوان یک وجیبه ملی و فریضه دینی پذیرفت وشب و روز تلاش کرد تا در افغانستان صلح پایداری به میان آید ولی دشمنان افغانستان به او این فرصت را ندادند و با یک عمل نا جوانمردانه انتحاری در روز 29 سنبله 1390 شهیدش ساختند.

روحش شاد ویادش گرامی باد.

عید سعید اضحی بر همگان مبارک :


 ایام عید وادای مناسک حج رابر همه مسلمانان  وبخصوص بهمه هموطنان خود مبارک باد میگویم :

زائران خانة خدا «ج» در  این ایام مبارک حج با طلب استغفار و آمرزش از خداوند بزرگ میتوانند زمینة تزکیة نفس و آمرزش از گناهان را برای خویش کمائی کنند و در صورت قبول حج ایشان (حج مبرور) از جانب خداوند، دیگر آنها به منزلة مولودان تازه تولد شده  خواهند بود که مجددا ً به دنیا آمده اند.

حاجی در اثنای طواف کعبه با لمس (حجرالاسود) و در وقوف به عرفات و جبل الرحمه – جائی که همه حجاج با لباس سفید رنگ کفن گونه که خود نمادی از یک محشر کوچکی است – به خوبی میتوانند با تضرع به درگاه خداوند کریم از ذات پاک او بخواهند تا همة گناهان شان را ببخشد و آنها را از رحمت بیکران خویش بی نصیب نگرداند، ودر اوطان شان صلح وامنیت دائمی را تامین نما یدکه یقیناً خداوند کریم و رحیم دستهای نیازمندان و متضرعان به درگاه خویش را خالی برنمیگرداند و توبه و استغفار بندگان خویش را میپذیرد که او غفور و رحیم است. 

حجاج بیت الله الحرام با ورود به مدینة النبی «ص» و دیدار روضة مبارک رسول خدا «ص» میتوانند بزرگترین و شیرین ترین خاطرات زندگی را برای خویش کمائی نمایند که اگر بگوئیم سفر (حج) بیشتر شباهت به سفر آخرت انسان مؤمن دارد مبالغه نکرده ایم زیرا در سفر آخرت طوریکه انسان مؤمن به دیدار و ملاقات خدای خویش میرود که باید از همه گناهان پاک بوده و باطهارت کامل و با خاطری جمع و قلب مطمئن به این ملاقات و دیدار سفر کند، حاجیان نیز زمانی که به قصد حج سفر میکنند اولاً باید غسل کرده وبا طهارت کامل لباس احرام را بپوشند و از تمام امور دنیوی خود را فارغ بال گردانیده با خانواده، دوستان و اقارب خویش وداع کرده وبا همة ایشان خدا حافظی نمایند و با اخلاص و قلب پاک و ادای امانت های مردم و طلب پوزش از کسانی که بر آنها ممکن از جانب حاجی جفا و یا ظلمی صورت گرفته باشد خود را آمادة سفر حج گرداند. زیرا ممکن است که او دیگر از این سفر برنگردد و این سفر واقعاً یک سفر عادی نبوده که انسان به شکل فیزیکی و نمایشی، کعبه و یا پشتة عرفات را ببیند و بس. بلکه این سفر یک سفر کاملاً معنوی بوده که در آن میتواند روح و روان انسان جلاء پیدا کند پاک و تزکیه شود و در بازگشت از این سفر تحول مثبت و مفیدی در زندگی فردی و اجتماعی او  رونما گردد که امید واریم حج همه کسانیکه به نیت پاک وپول حلال عزم این سفر معنوی را کرده اند مورد قبول درگاه الاهی قرار گیرد وبدینو سیله ما حلول عید سعید قربان امسال رابه همه مسلمانان جهان وبخصوص بهمه هموطنان عزیزخود که در این سفر ومراسم شرکت نموده اند از صمیم قلب تبریک وتهنیت گفته وصلح دائمی وسر تاسری در کشور خویش را از خداوند بزرگ آرزو می  نمائیم عید همه مبارک باشد  والسلام سید محمد خیرخواه

 

 

 

شناخت زندگی شهید احمد شاه مسعود از بعد ومنظر دیگری :


 شناخت زندگی شهید احمد شاه مسعود از بعد ومنظر دیگری :

جمله معروف است که میگویند: چشم هارا باید  شست وهمه چیز رابادید دیگری باید دید: این مقوله درشناخت واقعی زندگی احمدشاه مسعود قهرمان ملی کشور درست صدق پیدا میکند زیرا در دنیای که ما زندگی میکنیم معمولا مبینیم همه کس مشغول حمع آوری ثروت ومال خانه وزمین باغ ومزرعه شان وشوکت چه از راه مشروع ویا غیر مشروع  بودهُ وکسی بفکر دیگر چیزی جز اینها  نیست.

 تا جائیکه متاسفانه  چنین تصورو ذهنیتی ایجاد می گردد که اگر شهید احمد شاه مسعود هم امروز زنده می بود او هم ممکن مثل مایان به همین چیزها دل خوش میکرد. و مشغول زندگی شخصی خود می گردید.مگر تا جاییکه واقعیت های زندگی احمد شاه مسعود به ما نشان میدهد خلاف این تصور و ذهنیت را ثابت میسازد. چنانچه اگر به اسناد دوره جهاد ومقاومت شهید احمد شاه مسعود کوتاه نظری به اندازیم به این حقیقت پی خواهیم برد که مسعود شهید در تمام دوره جهاد وزندگی اش  حساب شخصی او از حساب بیت المال جدا بوده وتمام سرمایه وثروت و وسایلی که به بیت المال تعلق داشته در دفاتر جداگانه ای ثبت وراجستر بوده که بعد ازشهادتش همه این  ا سناد با امکانات و وسایل موجود بعد  از او باقی مانده است.چنانچه می بینید کدام باغ ویلا زمین مزرعه و حتی خانه شخصی از او به فرزندانش  باقی نمانده است.و در حقیقت پاک و وارسته زندگی کرده و پاک و  وارسته شهید شده که این مسائل و موضوعات متاسفانه درمطبوعات کشور کمتر انعکاس پیدا کرده  و تا حالا نویسندگان و پژوهشگران ما اگر  چیزهایی را درباره شخصیت او نوشته اند بیشتر بر مقاومت وسنگر داری و دلاوری وپایمردی دوران جهاد ومقاومتش متمرکز بوده و او را بیشتر یک فرمانده نظامی صاحب استراتتژی معرفی کرده اند.اما از جنبه های اخلاقی و عاطفی زهد و تقوا استغنا وانسان دوستی صلح خواهی پاکی و وارستگی او کمتر نوشته شده حتی بعضا در دوره حیاتش عده ه ای از رقباء و معاندینش چنین تلقی میکردند که گویا ا و و امثال او جنگجویان حرفه ای  بوده اند که بدون جنگ زندگی کرده نمی توانستند.ولی اگر به دوران زندگی پر ثمر و واقعی او توجه بیشتری صورت گیرد دیده خواهد شد که خلاف این ادعا او چقدر انسان با عاطفه و مهربان و صلح خواه خیر اندیش و بیزار از جنگ و در گیری  طرفدار صلح وارامی مردم افغانستان و جهان بوده.و  در ایجاد صلح و اشتی در کشورش چه  زحمتهای فراوانی بوده که او متحمل نگردیده است؟ و در همه حالات زندگی خود در ارتباط وبرخوردش با همه کس اعم ازاطفال اعضای خانواده ها و مردم محل و حتی یک کارگر ودهقان عادی وشبان گوسفند چرانی هم اگرداشته چقدر زیبا وانسانی بوده که به مجرد انس پیدا کردن هر یکی  از این اقشار جامعه خود به خود به او احساس نزدیکی ومحبت میکردند وگویا که با او از سال ها قبل اشنا بوده واو را میشناختند و با او از صمیم قلب احساس خودمانی می نموده اند.از این جهت در زمان حیات وآمریتش می دیدید: که مراجعین اوهمه کس بوده و هرکسی از خود درد وموضوع جداگانه ای داشته که با مراجعت به او می خواستند با او در میان بگذارند.

یکی راجع به مشکلات فامیلی اش با او صحبت میکرده و دیگری در مورد مشکلات محله و قریه اش وان دیگری راجع به جبهه و مجاهدینش خلاصه اینکه هر یکی مشکلات خود را با شخس او در میان میگذاشته.باری می دیدید: که مسعود با همه عظمت و مصروفیت های کاریش به یک بارگی به طور آنی وارد میدان فوتبال با جوانان گردیده و با انها فوتبال بازی میکند. و با بازیکنان تیم مقابلش به شکل جدی مسابقه می دهد و بعضا می دیدید: با روشنفکران جوان بحث های گرم فلسفی و سیاسی دارد. و یا با نویسندگان و شاعران شعر وکتاب می خواند و راجع به شعرا و بزرگان ادبیات تبادله افکار میکند و احساس ارادتمندی خویش را به انها ابراز می نماید او صاحب چنان قلب پاک و رئوفی بوده که در قلبش هیچ عقده و کدورت وکینه ای نسبت به هیچ کسی وجود نداشته است.او همیشه برای همه انسانها  و به خصوص وطندارانش  در سراسر کشورصلح وارامی را ارزو میکرده وچنان جهانی را می خواسته که در آن جهان جنگ و درگیری و خشونتی وجود نداشته باشد.او همان طوری که صلح و ارامی را برای مردم خود میخواسته است برای همه انسان های جهان ارزو داشته است روحش شاد ویادش گرامی باد

عملیات انتحاری در دروازه وزارت دفاع ملی :


 

عملیات انتحاری در دروازه وزارت دفاع ملی درکابل :                  

 ازتوصیه های پیامبر بزرگ اسلام( ص ) است که ( مسلمان از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشود ) اما متاسفانه  که ما مسلمانان از کم توجهی زیاد که داریم از یک سوراخ چندین بار اگر گزیده شویم باز هم همان راه وروش ورفتار قبلی  خود را ادامه میدهیم تا حال دشمن چندین بار است که به همین شکل تا دروازه خانه ما با همان تاکتیک گذشته عملیات انتحاری انجام م داده   ولی در روش وسلوک ما کدام تغییر ی رو نما نگردید ه که نمونه های  آن حمله به کاروان مر کز تعلیم وتربیه پولیس در کابل انتحار در دروازه مرکز محافظین رجال برجسته دولتی عملیات انتحاری چندین بار در دروازه وزارت دفاع ملی ونزدیک ارگ ریاست جمهوری نمونه های آن است که دشمنان عملیات انتحاری انجام داده اند ولی ما بدون توجه  به تاکتیک های گذشته دشمن باز مجددا مورد حمله مجد د  قرار میگیریم  ودشمن ازما قربانی میگیرد که بعد ازانجام عملیات انتحاری ودادن قربانی ها  ی فراوان ما عملیات انتحاری را اجبارامحکوم کرده وچند روزی گرفتار عزاداری وفاتحه گیری می باشیم وبه همین صورت  قضیه بفراموشی سپرده میشود . اینکه در تکتیک وطرز رفتار وعملیات های نظامی ما کدام تغییر پیدا شود و مراکز نظامی کشور را در جاهای امن تر ویا بیرون از مناطق مزدحم مسکونی  استقرار دهیم ویا اقلا از یک و دو کیلومتری مناطق نظامی  زیر پوشش کامل  امنیتی قرار داشته باشد ویاتدابیر دیگر  سنجیده شود  خبر واثری نیست  خداکند که از این به بعد متوجه شده باشیم  که از یک سوراخ بار چندم دیگر گزیده نشویم بهر صورت ما هم مثل دیگران جز تقبیح عملیات انتحای وانفجاری دشمن و دعای خیر ورحمت بحق شهدا ء ومجروحین حادثه وتسلیت  به بازماندگان وفامیل ها وهمسنگران شهدا ء دیگر کاری از دست ما بر نمی آید فقط دعا میکنیم که خداوند ج  ظالمین وجنایتکاران را بعذاب ابدی خود در دنیا وآخرت گرفتار نماید  آمین یا رب العالمین .