مروری بر سیاست دولت اسلامی افغانستان به رهبری شهید صلح پروفیسور استاد بر هان الدی ( ربانی )

بمناسبت هشتمین سال شهادت شهید صلح ریس جمهور اسبق کشور پروفیسور استاد برهان الدین (ربانی  )

       _________________________________________________________

) مروری برسیاست دولت اسلامی افغانستان به رهبری ایشان درآن  دوره (

                   -------------------------------------------------------------------------------

 سیاست دولت اسلامی  افغانستان درآن برهه اززمان را میتوان از دو بعد مورد مطالعه وبررسی قرار داد .

۱- بعد داخلی :سیاست دولت اسلامی افغانستان بطورکلی از اعتقادات اسلامی واستقلال فکری رهبری دولت

جناب استاد برهان الدین ربانی شهید سر چشمه میگرفت وطوریکه همه میدانید ایشان با همه مجاهدین و تنظیم های جهادی بدون در نظر داشت مسایل قومی – نژادی – سمتی – زبانی – مذهبی بچشم برادر وهمسنگرمیدیدند  وبه تکرار میگفتند: اگر خیمه های ما جداست قلب های ما یکی است و همه یک هدف را دنبال میکنیم و آن هم آزادی افغانستان از چنگال کمونیزم و اتحاد شوروی است که برای رسیدن به این هدف از هیج سعی و تلاشی وقربانی نباید دریغ نماییم حتی زمانیکه حکومت موقت مجاهدین درتبعید تشکیل میگردید با وجود داشتن جبهات فعال و قوماندانان ورزیده (جمیعت اسلامی) در داخل کشور استاد حاضر شدند وزارت احیا و بازسازی را بعنوان سهمیه جمیعت در این حکومت ائتلافی در حالیکه اکثریت اعضای شورای اجرائیه جمیعت به آن معترص ومخالف بودند به پذیرند و دراین مورد حاضر به بحث بیشتری نبودند و سکوت را اختیار کرده نمیخواستند دیگر این بحث وگفتگومیان شان مجددا مطرح وجریا ن پیدا کند وهمچنین در زمان تشکیل دولت اسلامی افغانستان در سال ۱۳۷۱هجری ش با همه کم تجربگی های مجاهدین از حکومت داری کوشش میکردند

 

تا همه مجاهدین را زیر چتر دولت واحد مجاهدین بنام ( دولت اسلامی افغانستان )جمع کند وبه همه گروه ها نقش را قائیل بودند ودر تشکیل شورای (اهل حل وعقد ) با مراجعه به سران مجاهدین از ایشان مکررا خواسته بودند تا با حکومت مخالفت نکنند و هرکس ازآنها نقش را در دولت اسلامی بدوش بگیرند مگر متاسفانه به بهانه های مختلف از آن ابا ورزیده می شد و آنهائیکه با دولت اسلامی می پیوستندنیز نقش دوگانه را ایفا میکردند هم بادولت بودند وهم جنگ میکردند که این جنگ ها متاسفانه بنام جنگ های داخلی شهرت پیداکرد و سبب تخریب شهر کابل نیزگردید استاد در زمان انتقال قدرت بشکل مسالمت آمیز به حکومت موقت وانتقالی در سال 1380 طی مراسم رسمی وخاصی حکومت را به اداره موقت تحویل دادند که در تاریخ افغانستان نظیری ندارد وطوریکه پیشتر هم گفتیم ایشان در دوران جهاد رویه اسلامی وبرادرانه را به همه توصیه میکردند ومیگفتند:  گرچه ما به واسطه ایجاب شرایط به تنظیم های مختلف تقسیم گردیدیم ولی آرمان و اهداف ما آزادی افغانستان عزیز و تاسیس حکومت واحد اسلامی درین کشورمسلمان است .استاد ربانی  (رح )درزمان جهاد علاوه بر رهبری جهاد درایجاد اتحاد تنظیم های جهادی نقش بسیاربرجسته وسازنده داشتند ونیم قرن از عمر گرانبهاء خود را صرف تعلیم وتربیه - جهاد و مبارزه درراه خدا وآزادی وطن کردند ودر زمان جهاد جبهات عظیم وگسترده را ازبدخشان درشمال شرق

   گرفته تا دهنه ذوالفقار در غرب واز سپین بولدک در جنوب گرفته تا حیرتان در شمال کشورتاسیس نموده  و فرماندهانی نیرومند و پر تحرک و فعالی را در افغانستان رشد داد ه واز آنها حمایه عملی کردند و تاحد امکان تعادل در توزیع امکانات جهادی را همیشه در نظرداشته تا اینکه بعد از پیروزی مجاهدین و شکست حکومت دست نشانده شوروی و شروع مرحله جدید درکشور بازجناب شان کوشش داشتند  تا هماهنگی و همنوایی مجاهدین را در عمل دریک دولت ممثل داشته باشند جالب اینجا است ؟ آنهایکه خود را همسو وهمنوا با جریان ایشان میدانستند متاسفانه از جمله اولین کسان وجریانهای بودند که از مخالفت دست بر نداشتند وقدر این تحول عظیم را ندانستند ویا نمیخواستند که بدانند ؟ وبجنگ خویش علیه دولت نو پای اسلامی ادامه دادند ومتاسفانه  باز مثل همیش دست های بیرونی نگذاشتند افغانستان  به این هدف خود برسد و جهاد را بد نام ساختند تا اینکه زمینه حضور طالبان را مساعد ساخته وآنها را از اسپین بولدک کندهاروارد کشور گردانیدند در این مرحله از جانب استاد شهید بازهم کوشش های بسیاری صورت گرفت تا طالبان را قانع سازند که از جنگ دست بردارند واز طریق صلح و طریق مسالمت آمیزحکومتی را با شرکت سایرمجاهدین تشکیل دهند اما طالبان همیشه این خواست را رد کردند تا آنکه به کمک بیرونی ها کابل درسال 1375 سقوط کرد و دولت مجاهدین مجبوربه تشکیل جبهه مقاومت درمقابل طالبان گردید ولی استاد در این دوره بازهم دروازه گفتگورا با طالبان بسته نکرده  وخواهان صلح با ایشان بودند

مگراین طالبان بودند که با سیاست های غلط خویش درواقع سبب سقوط خود و حضور خارجیان درکشورگردیدند  استاد در این مرحله جدید (بعد از انتقال قدرت به حکومت جدید ) باز کوشش های زیادی در راه ایجاد صلح در کشور از خود نشان دادند وکوشش زیادی داشتند تا نقش مجاهدین دردولت جدید پا برجا باقی بماند مگر به آن کمتر توجه واعتنا گردید .

 شهید استاد ربانی در (مرحله نوین ) از رهنمایی گرفته تا انتقادات سازنده به دولت جدید فرو گذار نکردند تا اینکه در اواخر مرحله نوین مسوولیت شورای عالی صلح را به عنوان یک وجیبه ملی و فریضه دینی پذیرفتند  وشب و روز تلاش کردند تا در افغانستان صلح پایدارودوامداری به میان آید ولی دشمنان افغانستان به ایشان این فرصت را ندادند وبا یک عمل نا جوانمردانه انتحاری درروز 29 سنبله 1390 هجری خورشیدی شهیدشان ساختند

دوم : بعد سیاست خارجی :    

بطور موجز ومختصردر عرصه سیاست خارجی چنین  میتوان گفت : که در دوران جهاد رهبری جهاد افغانستان زیر نظر استاد ربانی شهید هرگزنمیخواستند  تا تنها جهاد افغانستان  حمایه یک کشور ویاچند کشور بخصوص

 

  را  داشته باشد وجهاد در انحصار یک کشور و یا چند کشور خاص قرار بگیرد بلکه می خواستند با همه کشورهایی که موضع ضد شوروی داشتند نزدیکی و روابط دوستانه ای را برقرار کنند وبه نهضت اسلامی افغانستان رنگ مستقلانه بدهند چنانچه درآن زمان از جانب مرحوم استاد ربانی ا ثری به نام (استقلال انقلاب) که در آن ریشه های استقلال طلبانه نهضت اسلامی افغانستان را مطرح کرده بودند  به دست نشر سپرده شد و زمانی که هیچ کسی جرئت نمی کرد با غرب وامریکا حرفی از نزدیکی روابط داشته باشد وهرکسی چنین جرات را می کرد فوراً مارک امریکایی می خورد ایشان  با استدلال ومنطق از سفر رهبران مجاهدین به امریکا دفاع کردند وچنین گفتند: ما نمی خواهیم سرنوشت ملت ما در زیر خیمه ها وزیر زمینی ها با افراد امنیتی گرفته شود بلکه ما می خواهیم علناًاز آزادی برحق ملت خود با حضور سران کشور ها دفاع کنیم واین آمادگی را کاملا داریم ودر سفر امریکا حین ملاقات  بارئیس جمهور اسبق امریکا آقای ریگان به وی از خطرات کمونیزم در منطقه و جهان هوشدار داده بودند البته نظر شان راجع بکشور ها ودول دیگر جهان بطور عموم  چنین بود:‌ که باهمه کشور های جهان که ازداعیه جهاد برحق مردم افغانستان حمایت میکردند ویا اقلا خوشبینی نسبت به آن داشتند میخواستند

  روابط نیک و حسنه را بر قرار سازند که در این راستا میتوان از سفرهای  شان در امریکا ، وکشور های اروپایی ، آسیایی وعربی وحتی روسیه نیزیاد کرد بامنطق قوی اینکه : ما خواسته برحق خود را با همه دول وحتی بادشمن خود (اتحاد شوروی) نیزحاضریم آزادانه در میان بگذاریم که سفر شان به اتحاد شوروی دردوران جهادرا نیز میتوان از این دیدگاه مورد مطالعه وبررسی  قرار داد.ودردوران اشغال کابل توسط طالبان وحامیان شان رابطه دیپلوماتیک دولت اسلامی افغانستان باملل متحد وهمه کشورهای جهان به استثنای سه کشور – عربستان سعودی – پاکستان – وامارات متحده عربی – باسایر کشورهای جهان  بطور نورمال برقرار وادامه داشت وکشورهای جهان از برسمیت شناختن تحریک طالبان بنام امارت اسلامی بواسطه اعمال طالبان اباء ورزیده بودند وآنها را برسمیت نمیشناختند مگر بعد ازشکست اتحاد جماهیر شوروی وبرآورده شدن اهداف جهان ( شکست کمونیزم ) از دولت اسلامی افغانستان دیگر حمایت چندانی نکردند چنانچه از سال ۱۹۹۱تا سال ۱۹۹۴ بعد از پیروزی مجاهدین افغانستان را بحال خودش رها کردند  ودر واقع یکی از عوامل مهم ایجاد وتشکل تروریست ها وتقویه القاعده در افغانستان ترک ورهایی افغانستان  بحال خودش وبی پروایی جهان نسبت به افغانستان را میتوان یاد کرد والسلام   

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد