ما مردم افغانستان حافظه ضعیف داریم وتاریخ کشور خود را زود فراموش میکنیم :

ما مردم افغانستان حافظه ضعیف داریم وتاریخ کشور خود را زود ازیاد برده و فراموش میکنیم :

===========================================
طوریکه میدانید تصمیم حضور نظامی امریکا در افغانستان بعد از وقوع حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ 
گرفته وعملی شد زیرا امریکا ئی هابعد از این حادثه بدنبال عاملین آن بودند وازجانب مقامات دولتی امریکابطور مکرر اشاره اتهام بسوی اسامه بن لادن وتشکیلات القاعده میرفت وبه رژیم طالبان در کابل هنوزاز جانب شان اتهام مستقیمی وارد ساخته نمی شد چنانچه در همان زمان امریکائی ها بمراتب از طالبان خواسته بودند تا حساب خود را از حساب اسامه بن لادن وتشکیلات القاعده جدا سازند که اگر طالبان به چنین چیزی تن میدادند وآن را میپذیرفتند ممکن افغانستان را ازحملات نظامی امریکا میتوانستند نجات دهند وشاید امریکا به افغانستان حضور نظامی پیدانمیکرد.چنانچه
یکی از نویسندگان افغان ۰( محمد اکرام اندیشمند ) در همان وقت در این باره چنین نوشته بود:(1)( امریکا بعد از 11 سپتامبر 2001 دخالت اسامه بن لادن را در آن حادثه قطعی خوانده بود و برای دستگیری وسرکوبی او کمر بسته مگر باز هم بگونه ای رفتار میکرد که طالبان با اندک تغییری در رهبری شان کما کان میتوانستند در حاکمیت واقتدار باقی بمانند چنانچه جورج بوش رئیس جمهور وقت امریکا در روز 26 سپتامبر 2001 بصراحت گفته بود:که امریکا فقط قصد مجازات طالبان را دارد نه تعویض رژیم آنها را ووزیر خارجه وقت امریکا نیز اظهاراتی داشت که موضوع تغییر رژیم در افغانستان مطرح نیست چنانچه بهمین دلیل واشنگتن از تاریخ 11 سپتامبر 2001 تا تاریخ هفتم اکتبر 2001 (18سنبله تا15 میزان 1380 ) اولین روز بمباردمان افغانستان توسط موشک وطیارات امریکائی وبا دو هفته دیگر مشوره وتقاضی پاکستان را پذیرفته بودند چنانچه امریکائی ها نخست سه هفته منتظر ماندند تا طالبان اسامه را به آنها تسلیم کنند وبعدا باز بر مبنای تقاضی ودر خواست پاکستان از بمباران خطوط مقدم جبهات طالبان خود داری کردند (۱)

طوریکه میدانید در شرائیط که حاکمیت طالبان در کابل وقسمت اعظم از خاک افغانستان برقرار ومسلط بود وطالبان بطور دلخواه خویش دراین مناطق حکم رانی میکردند واز جریان القاعده ورهبری آن باوجود اتهامات واخطاریه های جدی از سوی امریکا باز هم حمایت می نمودند در چنین شرائیط البته که حضور نظامی امریکا میتوانست برای مردم امریکا بطور کامل وبرای مردم افغانستان بطور نسبی توجیه پذیر باشد زیرا مردم امریکا که اعضای فامیل و فرزندان وشهروندان خود را در حملات 11 سپتامبر ازدست داده بودند منتظر انتقام از عاملین حملات بودند واشاره اتهام بسوی القاعده که در کنار طالبان در افغانستان قرار داشت میرفت وامریکائی ها از حکومت خود بطور جدی میخواستند تا هر چه زود تر عاملین حملات را بجزای اعمال شان برساند لذا مردم امریکا نه اینکه باحضور امریکا در افغانستان مخالفتی نمیکردند بلکه بر عکس بطور جدی از آن حمایت هم میکردند ومردم افغانستان هم که حاکمیت رژیم طالبان را با تمام وجود خود لمس کرده ومدت چند سالی در سایه نظام ایشان زندگی کرده بودند وتجارب تلخی از آن داشتند در سقوط رژِیم طالبان البته که اشک تمساح نمی ریختاندند وماتم نمیگرفتند وهر کسی اقدام بسقوط رژیم طالبان کردی بر آن اعتراض و مخالفتی نداشتند از این جهت دیدید که مردم افغانستان هم باحضور نظامی امریکا از خود مخالفت جدی چندانی نشان ندادند که این خود ازیک طرف تطابق غیر ارادی خواست جامعه جهانی ومردم امریکا با خواست مردم افغانستان را میتوانست ارائه وبتصویر کشد که درک آن برای طالبان وحامیان شان درآن شرائیط که در کابل مسلط بودند مشکل بود.
وازجانب دیگر مردم افغانستان که سالیان طولانی گرفتار جنگ های طولانی و مختلفی بودند وبه اثر جنگ ها کشورشان ویران شده ومتاسفانه جامعه جهانی هم آنهارا فراموش کرده بود بدنبال فرصتی بودند تا بتوانند از آن فرصت حد اعظم استفاده را بنمایند زیرا کشورشان خراب شده واحتیاج به باز سازی داشت وباز سازی هم بدون کمک جامعه جهانی وامریکا امکان پذیر نبود که مساعد شدن چنین شرائیط را غنیمت می شمردند تا از این فرصت بتوانند نهایت استفاده را بنمایند لذا این تصادف وتطابق خواست آنها باخواست جامعه جهانی در سقوط رژیم طالبان کمک کرد.ودر واقع عامل اصلی حضور خارجیان در کشور وشکست طالبان عکس العمل عمل خود طالبان بود که چنین زمینه را مساعد ساخته بودند والسلام

روش وسیره نیک پیامبربزرگ اسلام (ص)

روش و سیرة نیک پیامبر اسلام «ص» :
---------------------------------------------------
با وجود همه ناآگاهی های مردم سلوک پیامبربزرگ اسلام«ص» در مقابل شان مملو از محبت عطوفت و مهربانی بوده وبا همه آنها احترام - ومهربانی داشته و با حوصله مندی تمام بدون هیچ نوع سختگیری بلکه باقلب رئوف ومهربان خویش باهمه رفتار- وکردارنیکو داشته اند وباهمه کس با حسن خلق و روش نیکو رویه ورفتار میکردند که قرآن کریم ازسلوک ایشان بنام (خلق عظیم )یادکرده. بطور مثال در سیرة نیک پیامبر اسلام«ص» میخوانیم که شخص اعرابی که لکنت زبان داشته و حرف لام را تلفظ کرده نمیتوانسته و بجای حرف لام حرف میم را تلفظ میکرده. در سئوالی از رسول خدا «ص» با همین لکنت و گنگی زبان خود می پرسد: که در سفر روزه گرفتن آیا کار خوبی است؟ پیامبر اسلام با همان لکنت زبان به مثل خودش به او جواب میدهند که در سفر روزه گرفتن کار خوبی نیست که جواب پیامبر «ص» با این شیوه باعث خوشحالی سائل میگردد. عبارت سئوال اعرابی و جواب پیامبر اسلام به این محتوی بوده که سایل سؤال میکند: (امن امبرم صیام فمسفر؟) پیامبر «ص» در جوابش به مثل خود او میفرمایند (لیس من مبرم صیام فمسفر) که اصل عبارت صحیح عربی آن چنین خواهد بود. (امن البر صیام فی السفر؟) (لیس من البر صیام فی السفر).
اینها همه نمایانگر برخورد نیک با مردم و بیانگر روش تادیبی رسول گرامی اسلامی برای امتش میباشد . 
و یا حدیث دیگری که مفهوم و محتوای آن از این قرار است«1» روزی پیامبر اسلام «ص» با یاران با وفایش در مسجدی نشسته بودند. ناگهان شخص اعرابی (بادیه نشینی) وارد مسجد گردیده بدون اعتنا به حضور پیامبر اسلام درگوشة از مسجد رفع حاجت کرد، که این عمل زشت آن باعث ناراحتی یاران پیامبر اسلام شده تا جایی که بعضی از ایشان میخواستند شخص اعرابی را تنبیه کنند که پیامبر اسلام فرمودند مزاحمش نشوید و امر فرمودند تا دلوی آب از چاه برداشته و بر روی کثافت های اعرابی بپاشند و مسجد را پاک و تمیز نمایند.
و یا زمانی که پیامبر اسلام دو تن از اصحاب خویش را جهت دعوت مردم به دین اسلام به شهر یمن و اطراف آن فرستادند بر ایشان تأکید و سفارش نمودند که بر مردم سختگیری ننموده و مراعات حال مردم را بنمایند و توصیة جناب ایشان چنین بوده است: (بر مردم آسان بگیرید، سختگیری ننمائید، مردم را بشارت و مژده دهید و بیزارشان مسازید و از یکدیگری خود در کارهای خیر و نیکی اطاعت و فرمانبرداری داشته باشید)1. که محتوای حدیث پیامبر اسلام برای مسلمانان چنین مقصودی را واضح میسازد که داعی اسلام به هیچ صورتی نباید مردم را به تنگ آورده و سخت گیری و تشدد گرایی را پیشه کند زیرا سخت گیری و تشدد گرایی سبب تنفر و بیزاری مردم از دین میگردد. بلکه داعی دین باید با جبین باز و چهرة گشاده با تکیه بر حکمت و موعظه حسنه و با بشارت و مژده دهی برای مردم وارد صحنه دعوت گردد و از تهدید و ترسانیدن مردم که باعث تنفر و انزجار شان میشود جداً پرهیز و اجتناب نموده و با مردم به شکل خودمانی و صمیمی و از راه عطوفت و مهربانی وارد صحبت و گفتگو گردد. 
چنانچه میبینید خداوند«ج» در قرآنکریم پیغمبر خود را که از جملة مهربان ترین انسانها در روی زمین بوده چنین مورد خطاب قرار میدهد: (به سبب رحمتی که از جانب خدا است، نرم دل شدی، برای ایشان (امت) و اگر می بودی تو تند خوی و سخت دل هر آئینه پراکنده میشدند از پیرامون و اطراف تو پس در گذر از ایشان و آمرزش بخواه برای ایشان و مشوره کن در کارها با ایشان پس زمانی که عزم کردی توکل بر خدا کن که خداوند متوکلین را دوست میدارد.)2 
قرآن کریم پراکنده شدن مردم را مربوط به تندخویی و خشونت دانسته و الفت، نزدیکی و تجمع آنها را به حسن برخورد، رفق و رأفت پیامبر «ص» در ارتباط میداند که میفرماید: (ای پیغمبر! اگر سخت دل و تند خوی میبودی از اطراف تو مردم پراکنده میشدند مگر بواسطة رحمت خداوند نرم دل و خوشخوی گردانیده شده ای که این هم از فضل و مرحمت الهی است که مانند تو پیغمبری مهربان و نرم دل و با حوصله را برای ایشان فرستاده است. اگر سخت دل و تندمزاج می بودی مردم یقیناً از دورتو پاشان میگردیدند، چنانچه: صاحب تفسیر کابلی در تفسیر این آیه چنین مینویسد: 
اگر از آنها بالفرض خطایی صادر میگردید و توسخت بازخواست شان میکردی ممکن از خجالت و دهشت هرگز به تو نزدیک شده نمیتوانستند. و بدین طریق این مردم از خیر و سعادت بزرگ بی بهره می ماندند و شیرازة امت اسلام از هم می پاشید. اما خداوند «ج» تو را نرم دل و حلیم آفریده و تویی که از نقطه نظر اصلاح از تقصیر آنها اغماض مینمایی و بر ایشان منت نمیگذاری.)3 
البته مفهوم سهل و آسانگیری با مردم این نیست که شخص داعی اسلام در تبلیغ احکام اسلامی تا حدی بی کفایتی سقوط کرده و هیچ احساس مسئولیت و حساسیتی نسبت به مسایل دینی از خود نشان ندهد و خدای نخواسته دساتیر و مقررات اسلامی را به دیدة بی مبالاتی بنگرد، تا نعوذ باالله بازیچة دست تصور گردد. زیرا این چنین روش هم در شان داعیان اسلام نیست. بلکه در روش دعوت و تبلیغ اسلامی مثلی که مبلغ نباید تشدد و افراط گرایی را پیشه کند، به همان اندازه هم نباید بی مبالاتی و تفریط بیجا از خود نشان دهد بلکه باید حالت اعتدال و انضباط معنوی و وقار اسلامی را حفظ و مراعات نماید. و حسن خلق و تکیه بر حکمت و موعظه حسنه را در هیچ حالتی فراموش خود نسازد زیرا پیامبر اسلام «ص» در حدیث دیگری چنین میفرمایند: (هیچ چیزی در روز قیامت در ترازوی حسنات بندة مومن سنگین تر از اخلاق نیکو و حسن خلق او نبوده و خداوند «ج» انسانهای بدزبان، بدگفتار و بدکردار را دوست نمیدارد)4. لذا دعوت به اسلام با زبان تند و گفتار زشت نمیتواند روش پسندیده برای داعی اسلام باشد.

منابع:
صیح البخاری
مسند امام احمد حنبل
قرآن کریم سورة آل عمران آیه 109
تفسیر کابلی
حدیث شریف به روایت ترمذی «رح» .

آغاز وحی :


آغاز وحی برای پیامبر بزرگ اسلام (ص) حضرت محمد مصطفی (ص) :
پیامبر اسلام برای تفکر واندیشه در عالم هستی ومشاهده قدرت لایزال الاهی بعضا در گوشه های خلوت بتفکرواندیشه فرومیرفتند روزی آن حضرت در گوشه از غار حراء در جهانی از تفکر فرورفته بودند که ناگهان ملک مقرب الاهی یار دیرین انبیاء چون ابراهیم – موسی – وعیسی علیهم السلام بر ایشان با پیام خداوندج نازل گردید وپیامبر را در آغوش گرفت و فشارداد وبر اوگفت : بخوان واو در جواب گفت من خواننده نیستم باز بتکرار گفت : بخوان بنام پروردگارت که خلق کرد وانسان را از خون بسته آفرید (1) که بعد از نزول اولین آیات وحی بر محمد (ص) بواسطه سنگینی وبزرگی این امانت بر پیامبر اسلام (ص) ایشان بحالت مضطرب وپریشان به خانه خود برگشتند وبه همسر مهربان خود ام المومنین خدیجه الکبری فرمودند : زملونی زملونی ) مرا به پوشانید مرا بپوشانید وتا مدتی این تاثیر سنگینی وحی ورسالت خدائی بروجود بزرگوار ان حضرت باقی بود ولی دیگر این امانت بزرگ به ایشان سپرده شده بود وباید اورا بعد از قبول به مردم میرساند ودر این راه کمر می بست این است که بتعقیب اولین آیه وحی آیات دیگری پی در پی بر ایشان نازل گردید وایشان را هشدار ومامور ساخت تا قیام وحرکت نماید ( یا ایهاالمدثر قم فا نذروربک فکبر وثیابک فطهر والرجز فاا هجرولاتمنن تستکثر ولربک فاصبر (2) که ای مرد جامه بخود پیچیده برخیز وهشدار ده ( انسانها را) وخدایت را ببزرگی یادکن وجامه هایت را پاک وتمیز گردان واز پلیدی ها دوری کن – منت مگذار وزیاده روی مکن وبرای پروردگارت صابر باش .)
بدین صورت است که محمد صلی الله علیه وسلم از جانب خداوند ج به اعلان وابلاغ رسالت خویش مامور میگردد وبر اوهشدار داده میشود که دیگر زمان نشستن گذشته باید بر خیزد ودست بکار شود وخود را آماده مبارزه گرداند وطهارت وپاکی را پیشه خود سازد وبرای اعلای کلیمه خدا برخیزد . از گناه ومعصیت دوری بجوید برکسی منت مگذارد استقامت وصبر پیشه کند که این پیام وامر خداوند ج بر پیامبرش نمایانگر این حقیقت است که وظیفه بس عظیم وبزرگی بر دوشش گذاشته شده که باید تحملش کند – استقامت وپایداری از خود نشان دهد – صبور وبرد بار باشد – پاک ومطهر از عیوب ظاهری وباطنی باشد زیرا چنان وظیفه سنگینی وامانت بزرگی بر دوشش گذاشته شده که با ر سنگینی آن را قدرتمند ترین موجودات عالم هم تحمل کرده نتوانسته واز آن عاجز مانده واباء ورزیدند ( لوانزلنا هذا القران علی جبل لرئیته خاشعا متصدعا من خشیته الله ( 1 ) که اگر این قرآن را خداوندج برکوهی هم نازل میگردانید حتما میدیدی که آن کوه خاشع ونرم وپاره پاره شدی از خشیت وخوف الله (ج) که این بار سنگین وامانت بزرگ را زمین وآسمان وکوه ها همه تحملش نکرده ونپزیرفتند واز آن اباء ورزیدند واین انسان بود که این امانت بزرگ را پزیرفت وقبولش کرد ( 1) سوره حشر آیه 21