آیاوجود کائینات تصادفی است؟

  آیا وجود کائینات تصادفی است ؟

البته وجود کائینات وجهان هستی با این وسعت ونظم وانتظام  آن بشکل تصادفی  بمیان نیامده  زیرا کائینات وموجوداتیکه دارای این همه زیبائی ها ودارای انتظام وقوانین وقواعد ونظام معجزه آسا و کامل وشامل ماننده سلسله ورشته مرواریدی در هم مرتبط وهر کدام دارای قواعد وقوانین وفورمول های دقیق  ومتحیر العقول وخواص شگفت انگیزومعجزه آسا بوده که هر گیز نمیتواند وممکن نیست که بشکل تصادفی بمیان آمده باشد  وقدرت بیرونی وما فوق آن برآن مسلط  نبوده واراده وقدرت بیرون از آنها برآنها تعلق نگرفته وبشکل خود بخودی  ایجاد گردیده باشد که چنین فکری فکر جاهلانه وبدور از منطق علمی بیش چیزی نخواهد بود چه به اساس تصادف اگر ما خواسته باشیم یک غزل ادبی وزیبائی که دارای همه خاصیت ها وویژه گی های ادبی از فصاحت وبلاغت گرفته تا استعارات وتخیلات وصنایع وبدائع ادبی  به آن بکار رفته باشد بالوسیله کمپیوتر کار وتایپست کور ولال بسازیم امکان پذیر نبوده ونمیباشد ویا به عبارت دیگر اگر ما خواسته باشیم برای تهیه وساختن یک غزل وشعر ادبی که اصل آن از همین حروف الفباءساخته میشود تمام حروف الفبا را جدا جدا کرده ودر یک صندوق ویاقطی به اندازیم بعدا به اساس قرعه کشی که همان تصادف است قرعه بکشیم وخواسته باشیم که همان غزل زیبای ادبی را به اساس قرعه   ( تصادف ) بسازیم امکان پذیر نمیباشد ممکن دوحرف الفباء به تعقیب یگدیگر در مثال ماشین نویس و به شکل قرعه  وتصادف  پهلوی هم  قراربگیرند ومفهوم ومعنی نیز داشته باشند مانند ه حرف الف وب (آب ) ویا اب که بعربی پدر را معنی میدهد ویا الف ومیم  ( ام ) که این کلیمه نیز به زبان عربی مادر را معنی میدهد  ممکن  چنین کلمات ساخته شود اما اینکه غزلی از مولوی بلخی ویا حافظ شیرازی ساخته شود امکان پذیرنبوده و نیست پس زمانیکه ما یک غزل ادبی را از مولوی ویا حافظ شیرازی را به اساس قرعه کشی که همان تصادف است   ساخته نتوانیم جهانی به این زیبائی وقشنگی  که دارای همه زیبائی ها ظرافت ها ولطافت ها ودارای قوانین وقواعد معجزه آسای حاکم بر آنها را چطورممکن بوده باشد  که به اساس تصادف ایجاد گر دیده باشند ؟ ویا ما ایجاد کرده بتوانیم  ؟پس ادعای تصادف در وجود کائینات وموجودات عالم  هستی یک حرف غیر عقلانی وغیر منطقی وخلاف عقل ومنطق انسانی بیش چیزی نیست .

 

شناخت علوم و معارف اسلامی :


 

علوم ومعارف اسلامی را میتوان بهتر زیر دوعنوان مطالعه کرد . 1- یکی زیرنام  اصول دین  یعنی بحث اعتقادات وباور های دینی  ودیگری زیرنام فروع دین یعنی بحث ( عبادات ) واعمال صالحه البته  طوریکه میدانید اصول دین مشتمل برمسائیل عقیدتی ومومن به اسلامی میگردد که شامل آن مسائیل وموضوعات است که باید آنها را هر مسلمانی بشناسد وبه آنها ایمان وباورکاملی داشته باشد ماننده  توحید ویگانگی خداوند ج صفات خداوند ج رسالت انبیاء علیهم الصلاه و السلام ارسال وانزال کتب آسمانی یعنی فرستادن دساتیر وقوانین از جانب خداوندج با الوسیله وحی برای پیغمبران وانبیاء علیهم السلام ووجود نیروهای غیبی که ماوراء انسان وجود دارند ودر پرتو امر وفرمان خداوندج عمل میکنند ماننده ملائیک و فرشتگان که بندگان  مومن ومخلص خداوند ج می باشندواز اطاعت خداوند ج سرپیچی ندارند وتقدیر ومقدرات الاهی که به هر چیزیکه قضا ء ومشیت الاهی جل جلاله رفته باشد آن چیز صورت گرفته وانجام می پذیرد واندازه وتقدیر خیر وشر از جانب خداوند ج میباشد .

 وهمچنین به زنده شدن بعد از مرگ یعنی عقیده وباور داشتن براینکه غیر از این جهان موجود جهان دیگری آمدنی است یعنی ایمان وباورکامل داشتن در روز آخرت وحساب ومحاسبه اعمال خیر وشر انسان که درروزرستاخیز

( حشر ) صورت گرفتنی است وماننده دنیا نیست که اگر بکسی ظلم وستمی شود به داد آن رسیدگی نشود وانسان مظلوم باظلم ومظلومیت بمیرد وپرسان ومحاسبه در کار نباشد در روز آخرت از هرکس واز همه چیز پرسان شدنی است که انسان مومن عقیده راسخی به میعاد وحشر وقیامت همه دارد و بطو کلی واجمالی باید بگوئیم تمام مسائیلیکه  در مورد اعتقادات وباورها ی دینی بحث میگردد از جمله اصول دین محسوب میگردد .که انسان مومن مکلف به اعتقاد راسخ بهمه آن اصول است .

آشپز که چندتاشود غذا شور میشود ویا بی نمک :

آشپز که چند تاشود غذاشور میشود ویا بی نمک ؟                                        

میگویند زمستان آمده بود وهر کس بفکر گرم نگهداشتن منزل خود بود چند نفری برای مشوره نزد ملا نصر الدین آمده بودند واز او سوال وپرسان میکردند که منزل مسکونی آنها پنچاه دروازه دارد آنها چطور میتوانند در زمستان گرمش کنند؟ ملا بعد از لحظه فکر در جواب شان گفت : منزل مسکونی ما که یک در وازه دارد وقتیکه میبندمش بسیار زیاد گرم میشود خوش بحال شما زیرا وقتیکه شما پنجاه در وازه را بسته کنید خدا میداند که خانه شما چقدر گرم شود ؟ این قصه انسان را بفکر قضیه صلح در افغانستان می اندازد زیرا برای ایجاد صلح در افغانستان خوشبختانه ؟ از کشور های همسایه گرفته تا کشور های منطقه وفرا منطقه چند جانبه سه جانبه چهار جانبه پنج جانبه  تیپ اروپاپی- آسیاپی – شانگ هاپی – روسی – ناتوپی عربی ( قطری ) همسایگی فرامنطقه ای و...و..رنگا رنگ همه شان دست بکمر زده وبرای افغانستان جهت آوردن صلح کنفرانس ها واجلاس ها در کشورهای خود  به راه می اندازند وماهم خوشحالیم که بار سنگین مصالحه که بردوش شورای عالی صلح کشور گذاشته شده سبکتر میگردد بی خبر از اینکه وقتیکه قضیه داخلی یک کشور اینقدر همه پخش وپلا ( تیت وپرک ) شود کی خواهد توانست آن را جمع کند ؟ ایا غذایکه اینها برای ملت افغانستان پخته میکنند شور ویا بی نمک نخواهد شد ؟ آیا واقعا اینها برای ایجاد صلح در افغانستان تپ وتلاش میکنند ؟ یاخیر بلکه افغانستان بیشتر صحنه رقابت های آنها قرار خواهد گرفت ؟ وجنگ های نیابتی آنها در افغانستان شدت بیشتری پیدا خواهد کرد ؟ سلاح وامکانات بیشتری بدسترس مخالفین مسلح کشورقرار خواهد گرفت ؟ من  شک دارم شما چطور ؟

ادامه اسلام شناسی :

     ادامه اسلام شناسی ( مزایا ومحسنات ایمان ) :

 بطور خلاصه میتوان گفت که باوروایمان بخداوندج وبه پیامبران علیهم السلام وفرشتگان وکتاب های منزل خداوندج برانبیاء  وایمان به روز آخرت واندازه خیر وشر از جانب خداوند وبه پیوست ایمان عمل صالح ونیک  علاوه براینکه رستگاری وفلاح وجنت النعیم را بفرموده قرآن کریم در آخرت نصیب انسان مومن میگرداند در دنیای  نیز اثرات مثبت خیر- امید واری- ونیکی  را برحیات روزانه انسان نیز همراه خود دارد . از جمله -

1-    ایمان متکاء معنوی برای انسان است چنانچه اگر شخصی بخدا وروز آخرت وثواب وعقاب حشر وقیامت  ایمان وباوری نداشته باشد لزوما تمام هم وغم او باید درچند روز حیات موجود دنیوی حاضر متمرکز بوده  وباختم حیات دنیوی همه چیز در نظر اوتمام وختم میگردد وحتی در زندگی  روزانه خود همیشه خود را بی پناه  حس نموده ودر عالمی از پریشانی ونگرانی زندگی میکند حتی بعضا میبینید جهت تسکین خود به چیزهای مختلف دیگری رو می آورد حتی بعضا سبب خود کشی خود میگردد تا اینکه بنظر خودش  از طریق آنها اگر بتواند خود را تسکین وآرام سازد ماننده اعتیاد به الکل ومواد مخدرقمار بازی شب نشینی های مبتذل وغیره  تا جایکه میتوان ادعا کرد که اکثر گرفتاری های انسان و آغشته شدن بمرض اعتیاد خود  منشاء بی ایمانی وبی اعتمادی و ضعف اراده  و ایمان انسان را نمایانگر است که شخص معتاد میخواهد تا خود را از اینطریق در پناه همینها ولوچند لحظه محدودی هم اگر باشد آرام  گرداند وبسا زمان اینها نیز اورا آرام نساخته وبالاخره میبینید دست بخود کشی نیز میزند

2-    ایمان واعتقاد منبع امید برای انسان است چنانچه اگر سایه نا امیدی برحیات وزندگی انسان سایه افگند در این صورت خواهیم دید که زندگی برای انسان بی مفهوم وبی معنی میگردد وزندگی انسان در خلاء از نا امیدی ویاس وپریشانی سپری میشود فقط ایمان بخداوندج  وروز آخرت وانتظار پاداش نیک وخیراست که برای انسان امید – اعتماد  واطمینان میدهد که اگر در این جهان به آرزوها وخواسته های خود نرسد در جهان دیگری خداوندج نعمت های بهتری را برایش عوض خواهد داد وهمیشه به امید بهبودی وخوشبینی وحسن نیت بجهان وانسانهای دیگر مینگرد ودر خمیره انسان مومن بد بینی وبد اندیشی هرگیز وجود نمیدارد  زیرا او به همه چیز وهمه کس  از دید مثبت مینگرد

3-    ایمان سبب تسکین وجدان انسان است : چنانچه شخص با ایمان در انجام هر کاری  بعد از سعی وتلاش انسانی خود به نتیجه عمل خود نیز مطمئن بوده وبا توکل بر خداوندج نتیجه وثمره عمل خود را خوب  ونیک انتظار دارد زیرا اواقعا سعی کرده وزحمت کشیده وعمل خیرونیکی را انجام داده ولو اگر فوری ثمره آن عمل خویش را نبیند در دراز مدت خواهد دید و اگر به نتیجه عمل نیک خود در این دنیا نیز  دسترسی پیدا نکند باور دارد که حتما در روز آخرت ثمره آن را خواهد دید بطور خلاصه ایمان واعتقاد انسان به خداوندج وروز اخرت وحساب وکتاب آن باعث تسکین وجدان وروح انسان میگردد وانسان را از گیر ودارو  تخیلات وافکار پوچ ونگرانی ها یکه باعث تشویشات روحی وروانی انسان میگردد نیز رهائی میبخشاند

4 – ایمان سبب نجات از گرفتاری های مایوس کننده حیات مادی انسان  بوده چنانچه شخص بی ایمان وبی باور دائما نا آرام ونا امن است وتمام تپ وتلاش او فقط جهت استفاده از لذات وشهوات زود گذرزندگی معطوف ومتمرکز بوده ولحظه هم نمیتواند آرام وراحت بسر برد بلکه همیشه به کشمکش وجنجال های مایوس کننده  زندگی خود مبتلا بوده وروحا معذب ونا آرام است از این جهت  ایمان واعتقاد  برای انسان مومن اطمینان خاطر واعتماد کامل میدهد وتا جایکه برای تسکین وآرامش روحی او  را به تزکیه نفس وتسکین روحی به عبادت وریاضت توصیه کرده  تا روح انسانی  در کالبد وجودیش نمرده  وهمیشه سرشار وامید وار بانشاط ومطمئن وآرام بوده  باشد   

-            -5-نقش ایمان در وحدت  بین ملل  مسلما ن  :

واز جانبی نقطه اساسی وحدت میان ملل مسلمان و  ملت افغانستان در بین خودشان  وحدت شان  در ایمان واعتقادات شان  نهفته است که  خدای نخواسته در اعتقادات وباور های ایمانی واعتقادی اگر  باهم اختلاف میداشتند آن زمان اختلاف شان  اختلاف عمیق وبنیادی  میبود وپیداکردن راه وحدت واتحاد شان مشکل ترمیگردید ولی چون باهم در ایمان واعتقادات اسلامی  اتحاد ووحدت نظر دارند ولو در سلیقه ها وروش ها باهم اختلاف اگرهم  داشته باشند چون در ایمان وبار های دینی واعتقادی باهم وحدت نظر دارند اختلاف سلیقه ها وروش های مختلف  به تنهائی نمیتوانند مشکل زا بزرگ وبیشترگردد و بتواند آنها را از یگدیگر بطور دائمی  متفرق ودور سازد ودر نهایت همه باهم متحد ویک پارچه میشوند وچاره هم بجز از وحدت واتحاد بایگدیگر خود ندارند چه دین وایمان شان حکم میکند ودستور اکید میدهد  تا باهم متحد ویک پارچه باشند ( واعتصموا بحبل الله جمیعا ولاتفرقوا ) قرآن کریم

تجارب که جهان اسلام از سکولاریزم دارند

تجارب که جهان اسلام از نظام سکولاریزم دارند این نظام در نهایت منجر به دیکتاتوری گردیده است :                                                                                         

 سکولاریزم هم مثل کلیمه دموکراسی تعابیر ومعانی مختلفی ازان استنباط میگردد  وهر کسی ازان برداشت خاص خود را دارد سکولاریزم ویا همان لائیزم که ریشه فرانسوی دارد خوشبینانه ترین تعبیر آن جدائی دین از سیاست ویا همان ضرب المثل مشهور غربی که میگوید : کار خدا بخدا وکار سزار ( سلطان ) به سزار یعنی جدائی کامل مسائیل دینی از مسائیل دنیوی را افاده میکند ولی   تجا رب تاریخی نشان  داده  که سکولارها بعد از بقدرت رسیدن قدم را از این معنی فراتر گذاشته ودر عمل سکولاریزم را بمعنی دین ستیزی از ان بهره جستند   ودر جهان اسلام از خود اعمالی را  نشان دادند که دین ستیزی  را  بنمایش گذاشته  بطورمثال در ترکیه نظام کمالیزم برای تمکین  نظام سکولاریزم از خشونت وشدت عمل زیادی  در  مقابل مردم بخصوص علماء دین مشائیخ اهل طریقت  صوفیه ومتدینین  کار گرفت حتی  عده از مردم را اعدام وعده دیگری را زندانی ویا تبعید گردانید  گرچه درابتدا حرکت ملیون  ( ملی گرا ها) ترکیه صبغه سکولاریزم  نداشته واز احساسات دینی مردم حد اعظم استفاده  را کردند  وحتی در جنگ   استقلال ترکیه بیشترین بهره را از احساسات دینی وملی مردم بردند تا زمانیکه نظامیان توانستند  قدرت خود را استحکام بخشند بعد از استحکام قدرت  توسط نظامیان  به اصل اهداف خود پرداختند ودر قدم اول خلافت عثمانی ها را لغو کردند ودر سال 1924 قانون اساسی جدیدی را ساختند وتا سال 1928 بتدریج در این قانون اساسی جدید وقوانین بعدی شریعت اسلام را ملغی قرار دادند وتمام احکام حقوقی وقضائی – مدنی احوال شخصیه – میراث همه را توسط قوانین وضعی که از غرب کاپی شده بود اخذ کردند بطور مثال حقوق خصوصی خود را از قوانین روم باستان که اصول آن شبیه به اصول  فقه اسلامی است اخذ کردند بطور نمونه اصولی  از آن را در اینجا جهت روشن شدن اذهان خوانندگان بعرض میرسانم : بطور مثال 1- استثنا ء اصل قانون را خراب نمیکند - ویا اینکه دعوا بمرور زمان ساقط میگردد که ما شبیه آنهارا در فقه اسلامی خود نیز داریم ماننده  1- بنا قوی بر ضعیف جائیز نیست  ( لا یجوز بناء القوی  علی الضعیف  )ویا اینکه شاهد بر مدعی است و قسم  بر منکر (الشهود علی المدعی والیمین لمن انکر ) وامثال اینها ونهایتا در ترکیه بعد از عثمانی ها  قوانین وضعی جای قوانین فقهی اسلامی راگرفته است   چیزیکه جالب بنظر میرسد فرق بین اندیشه سکولاریزم شرقی وغربی است ؟ سکولارهای غربی زیر عنوان سکولاریزم  دین ستیزی نمیکنند به خوبی وبدی وبه هیچ چیز دین کاری ندارند  دین را بخود فرد وامیگزارند که قبول میکند ویا نمیکند به آن کاری ندارند  موضوعی که امروز در مبارزه میان اسلامگراها ترکیه وطرفداران نظام  سکولاریزم  جریان دارد  چون در قانون اساسی ترکیه  نظام سکولاریزم  ( لائیک ) مسجل گردیده وکسی نمیتواند  ازان سرپیچی کند  ولو اسلامگرا هم  باشد از این اصل نمیتواند پیروی نکند از این جهت اسلامگرا ها ترکیه میگویند  که به اساس اندیشه سکولاریزم  وقتیکه مسائیل دینی  به خود فرد واگزار میگردد پس باید این آزادی نیز به فرد داده شود  که از مسائیل دینی به اساس وجدان خودش اگر میخواهد اطاعت کند ویا نمیخواهد اطاعت نکند  بطور مثال بحث حجاب وروسری برای خانم ها  را مثال می آورند که  باید  این حق بخود آنها واگذار  شود که اگر میخواهند سر خود را بپوشند واگر نمیخواهند نپوشند لذا دولت  نبا ید بزور وسر نیزه روسری وچادر زنان را از سرشان بردارد چنانچه تاحالا این کار را میکرده ویا بزور واکراه بر آنها  بپوشاند چنانچه در بعضی از کشور های اسلامی مروج است  زنان باید خود  بتوانند با حجاب ویا بدون حجاب این حق را داشته باشند که بمکتب ودانشگاه –سرکار وما موریت دولتی ونظامی وغیره بروند ودولت بر آنها مزاحمت ایجاد نکند ونمونه های دیگر نظام سکولاریزم سیاسی را شما در کشورهای چون مصر - سوریه عراق زمان حاکمیت حزب بعث ودر آسیای میانه بعد از سقوط نظام سوسیالیستی  بنام حکومات غیر دینی حاکم در این کشورها را  دارید که بعد از شکست نظام سوسیالیستی جای  خود را به دیکتاتوری ها ی مستبد داده  است  که حتی نوجوانان زیر ۱۶ سال از رفتن به مساجد جلوگیری میشوند ومساجد با نصب کامره ها ی دور بین دار زیر مراقبت شدید گرفته شده ودختران وخانم ها حق پوشیدن روسری را  در دانشگاه ها  ومکاتب وسر کار رسمی ندارند  لذا از این جهت است که میبینید جهان اسلام از پی آمد های  نظام سکولاریزم با تجربه تاریخی که دارند میهراسند و آن را قبول ندارند چه این نظام با اصول دینی شان در تضاد بوده وبا آن توافق وهمخوانی ندارد وتجارب تاریخی هم نشان داده که این نظام از نظر اجتماعی هم در بین جامعه اسلامی  ریشه پیداکرده نمیتواند وکشورهایکه آن را پزیرفتند وتجربه کردند حالا مایوس وپشیمانند چنانچه رئیس جمهور فعلی ترکیه بعد از شکست کودتای نظامی در ترکیه اعلان کرده بود  که ما در اجرای حکم اعدام وقصاص که در نظام فعلی ترکیه جایگاه ندارد خوا هان تجدید نظر هستیم ودر جا های که هم این نظام تطبیق گردیده دوگانگی اجتماعی در نظام حقوقی را بمیان آورده است طور مثال مراسم ازدواج که به اساس قوانین وضعی جاری در ترکیه مامور شاروالی موظف است تا نکاح طرفین عقد را در محفل عقد اعلان کند ودر کتاب ثبت نماید ولی متدینین این کار را قلبا نپزیرفته در خانه های خود با دعوت روحانی محل مجددا عقد ازدواج را مطابق مذهب خود باردیگر انجام میدهند - ویقینا اگر شرئیط برای آنها اجازه دهد واپس بتاریخ وآئین  گذشته خود بر میگردند  چه در بین امت اسلام دین در رک وخون مردم عجین گردیده که از زمان تولد با گفتن جملات اذان که همان الله اکبر است در گوش طفل شروع تا زمانیکه اورا به قبر میگذارند که با تلقین کلیمه طیبه لا الاه الا الله ومحمد رسول الله  است به پایان میرسد همه وقت در حیات خود بادین سر وکار دارند لذا اسلام را از زندگانی مردم دور ساختن کار آسانی نیست   والسلام