شیشم جدی مصادف است باسالروز اشغال افغانستان



تجاوز به افغانستان برای شوروی ها به قیمت بسیار سنگینی تمام شد که  نهایتاً خود شوروی ها متلاشی شده وفروپاشید واز جانب دیگر اقتصاد، سیاست وایدیوژی کمونیزم را نیز با خود دفن گردانید.

طوری که میدانیدشوروی ها در زمان اشغال افغانستان مصارف بسیار سنگینی را سالانه متحمل میشدند که معادل سه الی جهار میلیارد دالر امریکایی در هر سال میگردید که این برای شان کمر شکن بود که بالاخره سبب نابودی خود شوروی در ساحه ای اقتصادی شده واز صحنه گیتی نظام شوروی بالاخره بر چیده گردید . واما در افغانستان:

شوروی ها با مداخله نظامی خویش  در شیشم جدی در افغانستان سبب نابودی تمام منابع زیر ساخت های اقتصادی افغانستان گردیدند زمینهای زراعتی از بین رفت اشجار وباغات مردم منهدم جویها وانهار بلا استفاده شهر ها وقریه ها تخلیه و نابودگردید راهها وجاده های مواصلاتی از کار افتاد تجارت ومعاملات به رکود مطلق مواجه گردید و مردم افغانستان مهاجر و آواره در گوشه وکنار عالم سرگردان وپریشان گردیدند که بیش از یک میلیون وپنج صد هزار نفر از ابتدای کودتای ثور تابعد از خروج ارتش شوروی از افغانستان از مردمان این کشور شهید شدند وصدها هزار تن دیگر معلول ومعیوب ووجود میلیونها مین فرش شده در خاک افغانستان به قوت خود باقی ماند و میلیارد ها دالر خسارات مالی عاید این سرزمین گردیده وبه مدت سه دهه فرزندان مردم افغانستان از تعلیم وتربیه محروم گذاشته شده اثرات روانی جنگ بر روح و روان مردم به قوت خود باقی ماند کدر و پرسونل تعلیم یافته دولتی اکثرا متواری شد ، ودر حدود هفت میلیون از مردم افغانستان مهاجر گردیدند سیستم دولت داری بکلی از هم پاشیدوصدها مصیبت دیگر این تجاوز برای مردم افغانستان ارمغان داشت . وبرای شوروی ها بجز از کینه ونفرت ملت افغانستان ونابودی اتحاد جماهیر شوروی وسربازان کشته و بی دست و پا و هزینه سرسام آور جنگ و محکومیت متوالی درعرصه بین المللی و ضربه خوردن به وجهه وادعا های ضد امپریالیستی و ضد استعماری شوروی و مشروعیت دادن به دخالتهای دیگران در عرصه جهانی وساحه بین المللی واثبات ناتوانی شوروی در مقابله با قوتهای ایمانی ومعنوی ومقاومت های ملی ومردمی وکوبیدان آخرین میخ بر تابوت کونیزم بین المللی دیگر  هیچ ارمغان نداشت. البته این تجاوز برای مردم افغانستان طوریکه گفتیم نیز خسارات بسیار زیادی را همراه داشته که یکی از جمله این خسارات

 حضور میلیونی مهاجرین این کشور درخارج از افغانستان تا امروز است که زمینه بازگشت  آنها

 هنوز هم مهیا نگردیده است .ومتاسفانه میراث بران شوروی ها هم تا هنوز کدام کمک چشمگیری به افغانستان نکرده اند در حالیکه اقلا از نظر اخلاقی اگر شده بازهم مسئولیت اخلاقی داشتند تا به افغانستان کمک وهمکاری نمایند.

del.icio.us  digg  newsvine  furl  Y!  smarking  segnalo

d by blogsky.com

بسم الله الرحمن الرحیم

 

افغانستان و جهان اسلام:

 

                جهان اسلام اصطلاح وتعبیری است که بر سرزمین های اطلاق میشود که اکثریت ساکنین آنها را مسلمانان تشکیل میدهند . بعد از آمدن اسلام در افغانستان این سرزمین در توسعه ونشرفرهنگ وتمدن اسلامی خدمات شایانی را انجام داده وشخصیت های بزرگی را بجهان اسلام تحویل نموده ودر زمان بحران وتعرض به دین اسلام همیشه این سرزمین بعنوان سنگر داغ دفاع از اسلام قرار گرفته چنانچه تاریخ معاصر ما شاهد آن است که افغانستان در مقابل هژمنه وهجوم اعتقادی فکری سیاسی ونظامی کمونیزم چه قربانی های فراوانی داده که با الآخره بعد از سه دهه جنگ ومبارزه بی امان بیاری خدای بزرگ وثمره خون شهداء گلگون قبای افغانستان توانسته است  بشریت وجهان اسلام را از شر کمونیزم والحاد در حد توان خود رهائی بخشد وامپراتوری شوروی سابق را از هم بپاشاند که با این اضمحلال وفروپاشی کشور های خرد وبزرگ زیادی در جهان به استقلال وآزادی خود رسیدند.

 واز جانب دیگر طوریکه بهمه واضح وروشن است امروز زندگی هر جامعه وملتی در جهان بدون رابطه با سائیرجهان  وکشور های مختلف بطور مستقلانه امکان پذیر نبوده  و  دنیای امروزی ما دنیای روابط و همکاری­های متقابل میان دولت ها وملت ها بوده چنانچه کسی نمی­تواند از نقش همکاری­های منطقوی و بین­المللی میان کشورها و دولت­ها ومناسبات مختلف فرهنگی زبانی نژادی اعتقادی وخویشاوندی میان ملت ها انکار ورزد تا جایئکه می­توان ادعا کرد: که هیچ کشور و ملتی دردنیا نمی­تواند بتنهایی بدون روابط حسنه و همکاری  های متقابل با دیگر کشورها زندگی کاملاً مستقلانه داشته باشد زیرا خواهی نخواهی هر کشوری نسبت به کشورهای دیگر بنحوی احساس ضرورت و نیازمندی می­کند. چه زیبا و خوب می­بود اگر روابط کشورهای جهان با یکدیگر بر اساس حسن نیت، تفاهم و همکاری، برابری و برادری استوار بودی و هیچ کشوری نسبت به کشور دیگری احساس برتری و یا کمتری نکرده و از دید انسانی، خوشبینی و تفاهم و همکاری با یکدیگر چنین روابط انسانی وهمکاری متقابل داشتی و در نهایت انسان بتوانیستی از این طریق در جهان عاری از کشمکش ها و تنش ها زندگی کرده و خوشبختی­ها را صاحب شدی!

                کشور عزیز ما  افغانستان بعد از فراموشی و بحال خود رها کردن مدت طولانی بخصوص از سال 1991 الی سال 1994 از جانب جامعۀ جهانی که این ترک ورهائی منجر به عواقب ناگواری نه تنها در افغانستان بلکه در سطح جهان و منطقه گردیدکه امروز جامعۀ جهانی و افغانستان مشترکاً تاوان آن همه عواقب گذشته را می­پردازند که اگر دنیا افغانستان را فراموش نمی­کرد شاید امروز این همه مشکلات  دامنگیر جهان و افغانستان نمی­گردید با آن هم بعد از تشکیل کنفرانس بن و شکل گیری دولت مؤقت و انتقالی افغانستان توانست قدم­های را تاحدی در سطح روابط خود با جهان و کشورهای منطقه و همسایه طوریکه آغاز شده بود بردارد ولی حضور نیروهای خارجی و بین المللی در افغانستان و حضور اتباع کشورهای عربی و اسلامی در کنار سازمان القاعده وطالبان و ادامه ی جنگ بین نیروهای بین المللی و این سازمان ها آن هم متاسفانه در سرزمین افغانستان از یکسو و اشتباهات اولی حکومت بوش در اوایل جنگ که جنگ را بتعبیری گویا بین اسلام و مسیحیت تلقی کرده بود از سوی دیگر (که این جنگ در سرزمین افغانستان متاسفانه ادامه داشت) این ها همه به عنوان عوامل منفی خواهی نخواهی اثرات منفی خود را بر بالای کشورهای محافظه کار عربی واسلامی وبخصوص ملل مسلمان داشت تا آن ها نسبت به افغانستان بنحوی احساس سردی و دوری کنند بخصوص شیخ های ثروتمند عرب که دست باز مالی نیز داشتند و می توانیستند جریان های ضد حکومتی را از نظر مالی کمک ویاری نیز کنند و بر دولت های خود اثر گذار باشند که خوشبختانه امروز بعد از گذشت چندین سال فکر می شود که شناخت کشورهای عربی واسلامی نسبت به افغانستان بخصوص با اعلان خروج وکاهش نیروهای خارجی از افغانستان در حال تغیر مثبت بوده باشد و ممکن شناخت و برداشت آن ها نسبت به افغانستان تا حدود زیادی تغییر کرده بخصوص با آغاز  عملی کاهش وخروج نیروهای خارجی از افغانستان  و موضعگیری ها واقع گرا یا نه و استقلال طلبانه افغانستان  که انعکاسات خود را در بیرون از افغانستان در جهان اسلام نیز داشته و کشور های مختلف اسلامی از موضعگیری افغانستان نسبت بحضور و عملکرد نیروهای خارجی و بین المللی بطور مشخص معلوماتی کم وبیشی را دارا باشند از اینجهت همه کشورها جهان  وبخصوص کشورهای عربی و اسلامی را ممکن به این درک واقعی وعلنی رسانیده باشد که افغانستان بعنوان کشور مستقلی از خود اهداف مشخص و معیین دارد و ملت مجاهد افغانستان گوش به فرمان هیچ قدرت خارجی نبوده بلکه منافع ملی کشورشان هر آنچیزی را که تقاضا کند بدنبال همان اند و بس. و در این راستا هر اندازه که دولت افغانستان در حال حاضر وآینده بتواند نزدیکی روابط کشور خود را با کشور های اسلامی وعربی توسعه وگسترش بیشتری دهد بمنفعت افغانستان خواهد بود و این روند هر چه بیشتر اگر توسعه یابد سبب نزدیکی ما با جهان اسلام وملل مسلمان دیگر بیشتر خواهد گردید. و سزاوار آن است تا مثلیکه امروز روابط کشور ما با اروپا و امریکا و کشورهای منطقه و همسایه به استثنای بعضیها نیک وحسنه است با سائیرکشورهای عربی و اسلامی دیگر نیز در حال انکشاف و رشد بیشتری قرار گیرد و در داشتن روابط سیاسی و بازگشایی سفارت خانه ها و قنسلگری های خود در کشورهای همسایه و منطقه وکشور های اسلامی دور ونزدیک بازنگری دقیقی داشته باشیم (چه درک داشتن روابط حسنه باکشورها و وزمامداران وسیاستمداران جهان تعبیر کلی از دیپلوماسی گفته می شود) که از گذشته ها تا امروز میان دولت ها وکشور ها موجود ومروج بوده است.

 نزدیکی کشور ما با کشورهای جهان و اهمیت قائیل شدن به همکاری های منطقه­ای وبین المللی وضرورت داشتن روابط حسنه ونیک با همه کشور ها از جمله اولویت قائیل شدن به همسایگان و جهان اسلام و جهان عرب که افغانستان جزء از جهان اسلام وستون مستحکم آن بحساب میرود از جمله اولویت های روابط سیاسی کشورما بحساب می رود. زیرا داشتن روابط حسنه و نیک و اعتماد متقابل میان کشورها ی جهان می تواند زمینۀ تأثیر گذاری افغانستان را در منطقه و جهان وبخصوص جهان اسلام بهتر وبیشتر مهیاء سازد .  و چهرۀ واقعی افغانستان را بهمه جهانیان وبخصوص جهان اسلام وعرب خوب تر وبهتر معرفی کند زیرا متأسفانه هنوز جهان وبخصوص کشور های عربی واسلامی از افغانستان شناخت درست و واقعی ندارند و عملکرد دشمنان افغانستان نیز بر این معلومات غیر واقعی افزوده است چنانچه مردم افغانستان قبل از 11 سپتامبر 2001 به مفهوم ترور و تروریزم آشنا ئی نداشتند وحتی در زمان جهاد بمقابل اتحاد شوری سابق با همه سختی های جنگ از این قبیل عملیات انتحاری و ترورستی ابداً استفاده نمی کردند که با آمدن ترورست های حرفه ای این تعبیر نامیمون نیز درفرهنگ سیاسی کشور ما راه پیداکرد و امروز متأسفانه و قتیکه نامی از افغانستان برده می شود گویاکه تروریزم و مواد مخدر بر ذهن ها تداعی می گردد که ایجاب می کند تا این مشکل برای مردم افغانستان مهم تلقی گردد و در سطح ملی و بین المللی  جهت محو و تغییر این ذهنیت و معرفی چهرۀ واقعی افغانستان در جهان همۀ ما کوشا باشیم، دولت مردان، هنرمندان، نویسندگان، سینماگران همه و همه در تغیر این ذهنیت نقش اساسی خود را ایفاء کنند که با رفت و آمد هیأت ها، ارتباط میان علماء دینی و دانشمندان، اخذ و اعطای بورسیه های تحصیلی، اعزام دانشجویان به خارج از کشور، فعالیت های فرهنگی و ورزشی، تبلیغات رسانه ای، معاملات تجارتی، (صادرات و واردات)، مرغوبیت کالا ها تدویر نمایشگاهای تجارتی و فرهنگی، معرفی صنایع دستی افغانستان، آثار تاریخی و غیره هرکدام به نوبه­ی خود می­توانند ما را در این زمینه یاری رسانند و نقش اساسی خود را داشته باشند تا باالاخره با سعی و تلاش همه جانبه مردم افغانستان این کشور بتواند چهره واقعی و موقعیت خود را که سرشار از مهمان نوازی، نیکی، بردباری، سعه صدر و تحمل پذیر است بار دیگر بدست آورد که این همه بستگی بهمت و تلاش ما افغانها دارد تا بجهان نشان دهیم که ما ملت با فرهنگ رشید و انسان دوست در جهان بوده و خواهیم بود.

 

با عرض احترام سید محمد خیر خواه