منازعات فردی واجتماعی :

منازعات فردی ومنازعات اجتماعی :
 طوریکه پیشتر اشاره کردیم علت وانگیزه منازعه طوریکه میتواند فردی وشخصی بوده باشد میتواند اجتماعی وسیاسی ویا عوامل دیگری نیز داشته باشد ویا هم علت وانگیزه فردی واجتماعی هردو باهم علت وانگیزه منازعه را طور مشترک تشکیل دهند.ودرنتیجه سبب بروز منازعه گردند.چنانچه بعضا ممکن منازعات فردی بمنازعات اجتماعی مبدل گردد درحالیکه دراصل علت وانگیزه منازعه فردی بوده مگر همین علت وانگیزه فردی به انگیزه اجتماعی تغییر شکل داده وشکل منازعه چهره منازعه اجتماعی را بخود گرفته بطور مثال درزندگی خانوادگی معمولا منازعه بین مرد وزن (دعواهای خانوادگی) اکثرا انگیزه شخصی وفردی دارد مگر همین انگیزه شخصی بعضا میتواند به انگیزه اجتماعی مبدل گردد بطور مثال: شوهری بخانمش میگوید: درانجام فلان کار تو مقصر هستی ؟ خانمش درجوابش میگوید من دراین کار تقصیری ندارم بلکه تقصیر کار علت وانگیزه دیگری دارد شوهر ادامه داده میگوید:نه تنها تو بلکه این از خاصیت وخصال شما زنان است که درانجام هر کاری بهانه می آورید؟ ومسئولیت خود را قبول دارنمیشوید؟.طوریکه ملاحظه میفرمائید تا اینجا علت وانگیزه منازعه مشاجره لفظی بین شوهر وخانمش بوده وروشن است که علت وانگیزه منازعه میان شوهر وخانمش کاملا شخصی بوده. مگر زمانیکه پای دیگران بمیدان کشیده میشودعلت وانگیزه منازعه ازحالت فردی بحالت اجتماعی تغییرشکل میدهد وحتی ممکن سبب کشمکش وتبعیض جنسیتی بین مردان وزنان نیزگردد وانگیزه را بمیا ن آورد تاهمه زنان جامعه خود را در این منازعه شریک وسهیم بدانند ویا بر عکس زنی به شوهرش میگوید:رفتار ورویه تو درمقابل اولادهای ما بسیار خشن وزننده است نه تنها تو خشن هستی بلکه تو و همه مردان وبخصوص همه وابستگانت همچنین خشن وبد خوی هستند؟ که در اینجا بازممکن که این منازعه فردی وشخصی بمنازعه قبیلوی وجنسیتی تبدیل گردد. وبمنازعه بین فامیل ووابستگان زن وشوهر منجر شود. ویا کارگر یک کارخانه درمورد مزد وشرائیط کار ی خود با کارفرما اختلاف پیدا میکند که همین اختلافش که علت وانگیزه شخصی دارد ممکن از منازعه فردی بمنازعه صنفی تغییرشکل دهد وسبب سهیم شدن سائیر کارگران کارخانه نیز دراین منازعه گردد.چنانچه میگویند.
 بزرگترین جنگ ها درجهان ازهمین مسائیل کوچک وخرد آغاز گردیده چنانچه جنگ اول جهانی به بهانه قتل فرانسیس فرید نالد ولیعهد اتریش درسال1914 آغاز گردیده که نتائیج بس ناگوار آن همه جهان را متاثر ساخت.وباعث کشتار میلیون ها انسان وخسارات بزرگی درجهان گردید.

برف بام خود را بالای بام همسایه نیندازید:

برف بام خود را بربام همسایه نیندازید : 
 بعد از حملات انتحاری اخیر بر ایالت سند نظامیان باکستان طبق معمول باز مشکلات داخلی خود را بر بالای بام همسایه ها خود حواله کردند وادعا نمودند که ترورست ها از بیرون باکستان طرح این نقشه انتحاری را طراحی کرده وآن را عملی ساختند در حالی که از سالها است که متاسفانه باکستان ترورست بروری می نماید ودر داخل آستین خود مار وافعی تربیه میکند این طبعی است وقتیکه مارها وافعی هارا در زیر چبن وداخل آستین خود تربیه میکنید روزی ممکن خودتان هم شکار همین افعی ها ومار ها گردید که امروز همان روز است که فرا رسیده است . چنانچه همگان میدانند در سالهای 1374 و1375 قافله ترورستان بکمک پاکستان وارد اسپین بولدک قندهارافغانستان شد طالبان بهمکاری القاعده واسامه بن لادن وساپیر گروه های تروریستی پالاخره توانستند اکثر مناطق کشورما را اشغال کرده و امارت خویش را برپا کنند و پاکستان اولین کشوری بود که آنها را برسمیت شناخت وحمایت خود را از آنها اعلان کرد وهمین سیاست بقوت خود ادامه پیداکرد ملت افغانستان در آن زمان هر چه فریاد کشید که مشکل تروریزم و افراطگرائی تنها مشکل افغانستان نیست ولی متا سفانه گوش شنوائی وجود نداشت تا اینکه قضیه 11 سپتامبر 2001 بمیان آمد وبرج های دوقلوی امریکا در نیو یارک وواشنگتن مورد هدف ترورست ها قرار گرفت که در این عملیات تعداد زیادی از اتباع امریکا ودیگر کشورها کشته شدند ودنیا متوجه شد که ملت افغانستان بحق بوده که تروریزم خطر جهانی است که دنیا بعد از آن حادثه اعلان مبارزه با تروریزم را بلند کرد بواسطه تهدیدات که امریکا پاکستان را تهدید به بر گشتاندن به عصر حجر نموده بود با چرخش 180 درجه با اعلان مبارزه امریکا علیه تروریزم حمایت خود را باکستان نیز اعلان کرد مگر در پشت پرده کار های خود را مثل گذشته ادامه میداد واز طالبان وترورستان عملا حمایت عملی میکرد ودروازه های کشور خود را بر رخ آنها باز نگهداشته ودر عر صه نظامی وسیاسی با شعار طالبان خوب وبد آنهایکه بنفع پاکستان کار میکردند طالبان خوب وآنهایکه بخلاف منافع پاکستان بودند طالبان بد بزعم شان بودند و این سیاست کما کان ادامه داشت ودارد که در این اواخر دنیا وبخصوص امریکا ئی ها متوجه اصل قضیه شدند ولی بسیار دیر وبه دینصورت نقاب دورنگی از چهره پاکستان در حال فرو افتادن است وپاکستان متوجه گردید که امریکا ئی ها به اصل قضیه پی بردند حالا هم اتهام زدن کمک به تروریست ها به همسایگان تکتیک جدید دیگری برای رد گم کردن وتوجه جهان وملت باکستان را به جهت دیگری سوق دادن بیش چیزی نیست ولی فکر میشود که دیگر دیر شده دنیا نیرنگ های باکستان را شناخته با آن هم جای دارد که افغانستان از این موقعیت حد اعظم استفاده را برای آشکارشدن چهره اصلی باکستان تلاش بیشتری را انجام دهد تا سیاست دورنگی همسایه جنوبی ما به جهان وجهانیان بیشتر آشکار شود وحقانیت ملت افغانستان جایگاه اصلی خود را احراز کند ویقینا ملت افغانستان از این هیا هو باکستانی ها هراس ندارند وبا اینکه سر حد ات خود را بند کنند ودر سرحدات راکت براکنی کنند عواقب همه بر خود شان باز خواهد گشت وباید صبر ملت افغانستان را از این بیشتر امتحان نکنند .والسلا