ارزش عواطف نوع دوستی در حیات انسانی :

 

 

 

ارزش عواطف نوع دوستی  در حیات انسانی :

 در حقیقت زندگی انسان درصلح وآرامش وهمزیستی نیک ومسالمت آمیز بادیگران  پایه حیات و زندگی انسان را تشکیل میدهد و در پرتو همین  آرامش وزندگی نیک و مسالمت آمیز است که انسان بهتر میتواند بمقتضی طبیعت وفطرت  انسانی خود پایه های مهر ومحبت ونوع دوستی بشری را دربین جامعه خودپایه و اساس گذاشته وجهانی عاری از جنگ وخشونت را با همکاری دیگر انسانها پایه گذاری کرده و بسازد . زیرا انسان بدون روابط  معنوی انسانی وعواطف واحساسات بشری شبیه تکه سنگ وجمادی بیش نبوده ودر حقیقت انسانیت انسان در گوهرمعنوی است که در درون انسان  نهفته است که توسط آن احساس میکند مهر میورزد با شادی دیگران شاد وبا اندوه شان اندوهگین میگردد چنانچه  اگر این گوهرمعنوی انسانی را که شامل روابط معنوی وعواطف انسانی اونسبت به خودش وخالقش وانسانها دیگر است از وجود وذات انسان بردارید  انسان هم ماننده حیوانات وجمادات دیگرموجود بی خاصیت  وعادی بیش  چیزی نخواهد بود ودر حقیقت همین روابط معنوی وعواطف انسانی است که برای انسان ارزش وقیمت انسانی را کمائی میکند وگرنه خوردن وآشامیدن وخوابیدن به تنهائی ارزش گفته نمیشود.آیا میشود بر موجودات دوپای بنام انسان که هیچ ارزش برای انسانیت قائیل نیستند غیر از کشتار انسانها ی همنوع خود دیگر حرفه وهنری بلد نیستند وحتی  از کشتن اطفال ونوجوانان وپیران ومردمان در حال عبادت در عبادتگا ها دریغ نمیورزند بلکه از این اعمال زشت خود لذت میبرند خود را انتحار کرده باعث نابودی خود وانسانهای دیگر میگردند آیا میشود برچنین موجودات مضر وموذی  نام شریف انسان را  گذاشت ؟ چه در حقیقت همین احساس همدردی ونوع دوستی بشری وعواطف انسانی است که برای انسان ارزش انسانی میبخشد ورنه موجودات دیگریکه در جهان موجود اند از انسانهای بی عاطفه وبی رحم وشفقت موجودات خیلی ارزشمند تروباثمرتری هستند .

سیاست موفق :

سیاست موفق؟
محققین میگویند یکی از معانی سیاست اداره امور کشور ویاکشور داری است ازاین جهت سیاست موفق به آن سیاست گفته میشود که حاکمان و سیاست مداران کشور بتوانند خود را از بحران های سیا سی بیرون کشند نه اینکه خود در داخل بحران ها دست وپا زنند وهمه انرژی شان بیهوده مصرف گردد وبشکل (دور وتلسلسل )بعد از مدتی بازدرجای اولی خود قرارگیرند چه امروزواضح وروشن گردیده که هر کشوری درجهان از خود دارای اولویت های سیاست (خارجی وداخلی ) بوده که می بایست این پالیسی های سیاسی در اولویت کاری همه سیاستمدارا ومچریان سیاسی قرار گیرد بطور مثال اگر خواسته باشیم مثال زنیم اولویت های سیاست خارجی افغانستان نسبت با شرائط واوضاع حاکم بر آن را برجسته در نظر بگیریم خواهیم د ید. که در قدم اول ضرورت اساسی این کشور تامین امنیت است زیرا تا زمانیکه امنیت تامین نکردد هیچ بازسازی دیگری صورت گرفته نمیتواند چه خوب است از این شراییطی که توچه جهانی وایالات متحده امریکا به افغانستان جلب گردیده وکاربرد جدید امریکا نیز در رابطه به افغانستان اعلان گردیده ما هرچه بهتر ووسیع تر بتوانیم از این شراییط استفاده اعظمی نماییم
دوم - مناسبات نیک با همسایگان ما خواهد بود زیرا تا زمانیگه مناسبا ت نیگ با همسایگان خود نداشته باشم همسایگان به آسانی میتوانند در امور کشور ما مداخله کنند چنانچه که کردند
اگر بطور موجز وخلاصه خواسته باشیم به اولویت های سیا سی کشور خود اشاره نمایم خارج از چنین مسائل نخوهد بود
1 --- -تامین امنیت و حفظ مافع ملی.
2- رابطه نیک افغانستان با جهان و کشور های منطقه و همسایه.
3- احترام بحقوق بشر و کرامت انسانی و حقوق زنان و اطفال .
4 - عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر.
5 همکاری منطقه ایی وبر جسته نمودن نقش ترانسپورت و ترانزیت افغانستان در منطقه.
6 - جذب کمک های بین المللی.بخصوص بعد از اعلان استراتیژی جدید امریکا در افغانستان
7 - وا ولویت دادن بمنابع اقتصاد داخلی و دانش روز. (عرصه زراعت مهارآبهای کشور سد سازی استخراج معادن توجه به رشد مالداری وباغداری وغیره )
8ا -- ارتقای ظرفیت و توانمندی های زراعتی و مالداری و محیط زیست و معادن کشور .
9 ----- تثبیت جایگاه افغانستان در جامعه بین المللی.
دوری جستن افغانستان از تشنجات ومنازعات منطقه ایی وبین المللی وغیره خواهد بود.
که بنظر من اولین اولیت سیاست خارجی افغانستان تامین امنیت از ابعاد گوناگون آن خواهد بود زیرا تا زمانیکه امنیت بمعنی همه جانبه اش تامین نگردد هیج کار بنیادی و اساسی نمیتواند در کشور صورت گیرد وهر نوع توسعه اقتصادی و بشری وابسته به شرایط امنیتی است ودر تامین امنیت است که بهتر میتوان منافع ملی کشور خویش را حفظ کرد و از جانب دیگر برای حفظ امنیت و توسعه اقصادی داشتن روابط نیک و حسنه با جهان و کشور های منطقه وهمسایه نیز شرط ضروری دیگری بوده و گرنه با مداخله دیگران در امور داخلی کشور ما نمیتوان به تامین امنیت پایدار ومطمین موفق گردید لذا یکی دیگر از اولویت های سیاست خارجی ما رابطه نیک وهمه جانبه افغانستان با جهان و کشور های منطقه وهمسایه میباشد
طوریکه که در بالا اشاره کریم در سایه امنیت است که میتوان احترام بحقوق بشر وکرامت انسانی و حقوق زنان و کودکان وغیره را مطرح ساخته و به آن عملکرد زیرا در جامعه که امنیت وجود نداشته باشد قانون نمیتواند تطبیق گردد ودر عدم تطبیق قانون موضوع احترام بحقوق بشر وغیره حقوق انسانی نمیتواند جایگاه خود را پیدا کند لذا احترام بحقوق بشر و کرامت انسانی وتامین حقوق زنان واطفال در اولویت دیگر سیاست کشور میتواند قرار گیرد
اولویت چهارم ـ سیاست خارجی کشور میتواند موضوع عدم مداخله درامور داخلی یکدیگرمیان کشور ها مطرح گردد زیرا در صورت ادامه مداخله از جانب مداخله گران هر چیز یکه ساخته شود از طرف کشور مداخله گر میتواند تخریب و سبتاژ گردد.
اولویت پنجم ـ سیاست خارجی کشور همکاری منطقه ایی در عرصه اقتصادی و تجارتی میان افغانستان با کشور های منطقه وهمسایه و صاحب گردیدن نقش اساسی ترانسپورت و ترانزیت زمینی میان افغانستان و کشور های منطقه بخصوص اسیای مرکزی توسط افغانستان که پل وصل میان کشور هاای آسیای میانه وجنوب اسیا وشرق میانه است خواهد بود .
اولویت ششم ـ سیاست خارجی کشور جذب کمک های اقتصادی جامعه جهانی بوده زیرا بدون کمک هایی جامعه جهانی افغانستان نمیتواند روی پای خود به ایستد وهنوز افغانستان به کمک های خارجی اشد ضرورت دارد.
اولویت هفتم ـ سیاست خارجی کشور تمرکز بر روی تولیدات ملی وتسهیلات برای مولدین و تجار کشور بوده که با فراهم سازی زمینه بازار یابی و توجه جدی به استخراج معادن کشور و تربیه پرسونل فنی با داشتن اندوخته های علوم و فنون روز بوده میتواند.
اولویت هشتم ـ سیاست خارجی کشور بر اساس و مبنای اینکه دستگاه دیپلوماسی درکشور جزء از نظام کشور را تشیکل داده و به تنهایی نمیتواند سیاست ان جدا از سیاست کل کشور باشد از این جهت هم آهنگی میان همه ارگانهای دولتی بخصوص سیاسیون کشور یکی از نیاز های اساسی سیاست خارجی کشور بوده وارتفای توانمندی های افغانستان در عرصه زراعت و مالداری ومحیط زیست نیزبا هم آهنگی وزارت خانه های مربوطه ومبارزه با فساد اداری میتواند یکی دیگر از اولویت های سیاست خارجی کشور به حساب آید.
اولویت نهم ـ سیاست خارجی کشور تثبیت جایگاه افغانستان در عرصه بین المللی با داشتن سیاست فعال و حضور پر رنگ در مجامع بین المللی خواهد بود.
واولویت دهم ـ سیاست خارجی کشور دوری جستن افغانستان از تشنجات و منازعات منطقه ایی وبین المللی بوده که با انتخاب سیاست مبنی بر اینکه افغانستان نقطه وصل کشور های منطقه وفرا منطقه بوده نه نقطه فصل آنها که خوشبختانه با موقعیت که افغانستان دارد میتواند در این زمینه نقش خوبی را ایفا کند.وروشن ساختن اینکه افغانستان نمیتواند محل منازعه ورقابت کشور های دیگر بوده باشد والسلام