اسلام شناسی قسمت اول :

              اسلام شناسی : ( قسمت اول  ) الف

 بهترین روش برای شناخت اسلام برای مسلمانان خود اسلام ومتون ونصوص آن است که احتیاج زیاد به فلسفه بافی ندارد چه انسان مسلمان برایش نص قرآن کریم وسنت پیامبراسلام   ( حدیث )بزرگترین و محکم ترین دلیل است که هردوی آن در دسترس همه شان قرار دارد ولی برای غیر مسلمانان احتیاج بیشتر به فلسفه وبیان حکمت ودلائیل عقلی –( انفسی وآفاقی )- ضرورت بیشتری احساس میگردد یعنی ما برای شناخت اسلام دوبحث مجزا را میتوانیم داشته باشیم –

یکی بحث درون دینی :که  بیشتر مخاطبان آن خود مسلمانان هستند ودیگری بحث بیرون  دینی : که مخاطب آن دیگران اند که در این بحث بیشتر روی مسائیل وادله عقلی ومزایای اجتماعی واخلاقی اسلام تمرکزمیگردد واسلام را باسائیر مذاهب ومکاتب دیگر در اینجا میتوان  مقایسه کرد وبرتری آن را به اثبات رساند  در بحث درون دینی برای شناخت اسلام  موضوعاتی چون - اعتقادیات – عبادات – اخلاقیات  ومعاملات را میتوان یاد کرد که در هریک از موضوعات یادشده فوق کتاب های زیادی را میتوان در یافت ومورد مطالعه قرار داد .

  اول  بحث اعتقادات : طوریکه میدانید هر دین . مذهب ومکتبی از خود مبانی واساسات بنیادی دارد که برای پیروان آن دین ومکتب شناخت آن مبادی واساسات وباور واعتقاد به آن مبانی واساسات  از جمله ضروریات ووجائیب اولیه وی محسوب میشوداز این جهت است که میگویند تعلیم وفراگیری (علم عقائید )از جمله واجبات برای هرفرد مسلمان است.واز جانب دیگر سرشت وخلقت بشر طوری است که از بدو پیدایش بشر درخمیره وجود آن غرائیز مختلفی را خداوندج خلق کرده و نهاده است که این غرائیز مختلف در طبیعت وسرشت انسان مزج وهمراه است چنانچه اگر ما ابعاد وجودی انسان را مورد مطالعه خود قرار دهیم خواهیم دید که انسان موجود چندین بعدی بوده که در رئس همه ابعاد وجودی آن دوبعد مادی ومعنوی  آن بیشتر جلوه نمائی میکند  طوریکه میبینید انسان در حیات مادی خود به چیزهای مختلفی ضرورت دارد ماننده  ( غذا لباس ومسکن ) یعنی خوردن آشامیدن خوابیدن اوهمچنین برای ادامه حیات معنوی خودنیز به چیز های دیگری  ضرورت دارد بتعبیر دیگر انسان موجودی است دوبعدی که هر یک از ابعاد وجودی آن به تغذیه وپرورش خاص خود محتاج است همان طوریکه انسان بخوردن آشامیدن وخوابیدن ضرورت احساس میکند بهمانگونه انسان برای تغذیه معنوی وروحی خود به عقیده وایمان معرفت وخداجوئی  ومعنویت طلبی احتیاج دارد چه انسان بی عقیده وبی ایمان ماننده کسی است که روح انسانی در کالبد وجودی آن مرده وامیدی بر زندگی بعدی وآینده ندارد وهمه زندگی خویش را در چند روز حیات مادی دنیوی فکر کرده وامیدی به آخرت وروز دیگری ندارد واز دید ونظر او باقطع حیات مادی دنیوی همه چیز پایان میابد از این جهت  میتوان گفت که ایمان واعتقاد برای انسان منبع امید وسرچشمه حیات است وجامعه انسانی بهراندازه که به رفاه مادی ضرورت داردومیخواهد که در شرائیط بهتر وخوب تری زندگی کند ومیخواهد از لباس بهتر غذای خوبترومسکن زیبا تری بهره مند شود که از نظر مادی ورفاهی دارای همه امکانات  زندگی باشد روح انسان هم به همین پیمانه میخواهد که آرام وساکن ومطمئن وحائیز متکای  نیرومند معنوی باشدواز گیرودار وسروصدای پرجنجال حیات مادی لحظه آرام ومطمئن وساکن گردد که این اطمینان  وتسکین را فقط عقیده وایمان به خداوندج میتواند برای انسان عنایت کند که انسان با معرفت کسی است که در عین گرفتاری به جنجال های زندگی مادی قسمتی از زمان ووقت خود را جهت تسکین روح واطمینان خاطر خویش به امور معنوی ومعرفت الاهی تخصیص میدهد ودر آثار دینی خود داریم که هر زمانیکه فشار واندوه وغم برسرور کائینات حضرت محمد مصطفی علیه الصلات والسلام هجوم می آورد ایشان به تفکر ونماز وتلاوت قرآن کریم مشغول میگردیدند . ادامه دارد...

نگاه به سفر امام حسین رضی الله عنه ازمدینه منوره به عراق وواقعه کربلا در تاریخ اسلام :

 

                                                  

 امام ابی عبدالله الحسین نواسه بیامبر اسلام بعد از شهادت پدرش حضرت علی کرم الله وجه نه بقصد جنگ بلکه برای اینکه از چشم حسودان وکوردلان دور باشد وبتواند مسولیت دینی خود را بوجه بهتری  انجام دهد قصد سفر به سرزمین عراق را میکند  وگر بقصد جنگ اگر بودی با اولاد خانواده  وفامیلش اقدام به چنین سفری را هرگز نمیکرد حتی زمانیکه قصد سفر خود را با عبدالله ابن عباس رض پسرعمویش در میان میگذارد او درجواب  مشوره برای امام حسین رض چنین میگوید : که این مردم اشا ره به اهالی کوفه وعراق کرده برای پدرت چه کردند که برای تو بکنند ؟ به آنها اعتماد مکن زیرا اهالی کوفه نامه های زیادی برای امام حسین نوشته واز ایشان دعوت به چنین سفری کرده بودند اما زمانیکه امام حسین این  سفر را انجام داد یکی هم از آنها به وعده خود وفا نکرده وامام حسین را با اهل واولاد هایش جفاکارانه  تنها گذاشتند لذا واقعه  کربلا در روز عاشورا  وشهادت امام حسین نواسه بیامبر بزرگ اسلام همرای اولاد وفامیل وهمراهانش  فاجعه اسفناک در تاریخ اسلام وامت مسلمه است  که هنوز از وفات پیامبر ایشان زمان زیادی نمیگذرد که با نواسه پیامبر ص  وهمراهانش چنین معامله بد وناگواری  را انجام مید هند بهر صورت خداوندج  شهداء بدر واحد وکربلا وهمه شهدا ء صدر اسلام وشهدا امروزی امت اسلام وشهداء مردم مظلوم افغانستان همه را در جنات النعیم خود جای دهد  وبمسلمانان نیز بصیرت کاملی عنایت کندتا از وقایع گذشته تاریخ اسلام پند وعبرت بگیرند وگرفتار توطپه ها نگردند  والسلام  

من میگویم ( لی) تو نگو (لی) بلکه تو بگو ( ر )

من میگویم ( لی ) تونگو (لی) بلکه توبگو (ر ) :                                          

 گویند معلمی حروف الفباء را به اطفال درس میداده زمانیکه به حرف  (ر) رسیده چون  لکنت زبان داشته حرف (ر) را گفته نمیتوانسته  بجایش (لی) میگفته وشاگردانش نیز به پیروی از استاد خود (لی) میگفتند ولی استادشان عصبانی میشده ومیگفته من میگویم (لی ) شما نگوئید (لی) شما بگوئید (ر) حالا قصه قومگرائی وتبعیض قومی وزبانی در افغانستان شبیه همان قصه استاد وشاگردانش است  متاسفانه رهبران سیاسی کشور ما اکثرا به قومگرائی وتبعیض قومی متهم اند که شما قرائین قومگرائی شان را میتوانید از اطرافیان وحتی از تشکیلات ودفاتریکه خودشان در راس آن قرار دارند حدس بزنید که غیر از قوم خودشان چندتن دیگر ازاقوام دیگر افغانستان در تشکیلات ودفاترکاری شان کار میکنند ووجود دارند ؟ وگرنه چطور ممکن است یک مامور پایان رتبه در یک تشکیلات بزرگ دولتی از امکانات دولت بتواند بنفع خود وقوم خود فعالیت کند ؟  وخیانت آن آشکارا شود ؟ واز همه جالبتر اینکه آنهایکه صدای اعتراض هم به این قضیه بلند میکنند  کاشکی خودشان هم به همین مرض مبتلا نمیبودند ؟ وهمه اقوام افغانستان را به یک چشم میدیدند ؟ بتعبیر مقوله مشهوری که میگویند ( رطب خورده کی تواند منع خوردن رطب کند ؟  والسلام

مقدمه بر اسلام شناسی :

بسم الله الرحمن الر حیم :
مقدمه ( اسلام شناسی )
به اطلاع خوانندگان وعلاقه مندان مطالب اسلامی میرسانم که ان شاء الله بزودی زیر نام (اسلام شناسی ) مطالبی را به نشر خواهم رساند تا مورد استفاده علاقه مندان و عزیزان ما قرار گیرد زیرا طوریکه مشاهده میشود از یک طرف خلای فکری کاملی در جامعه ما وجود داشته و موج میزند که ایجاب میکند تا همه عزیزانیکه توانایی دانش دینی وروشنگری علمی را داشته باشند دست بکار شوند واین خلاء فکری را تا حد ممکن پر نمایند ومسئولیت اسلامی ومیهنی خود را بحد توان خود انجام دهند . واز جانب دیگر
اگربتاریخ اسلام مراجعه کنیم باز می بینیم که از گذشته ها تا امروز متاسفانه برداشت های متفاوتی حتی بعضا متضادی از دین در بین مردم وجامعه موجود بوده ازیکطرف اکثریت مطلق وقریب به اتفاق مسلمانان براین عقیده بوده وهستند که اسلام دین و آئین معتدل است که نسبت بهمه بشریت وحتی بکل مخلوقات عالم با حسن نظر ودید مثبت نگریسته وبهمه عالم وآدم بدیده اعتدال وخوشبینی مینگرد.وباهمه انسانها وبخصوص همه مذاهب اسلامی ومسلمانان جهان رویه و روش تساهل ومسامحه وخوشبینی را توصیه میکنند حتی اگر کدام نارسائی ونواقص اعتقادی و عملی هم در بین امت مسلمه دیده شود برای اصلاحش طریق تربیه دعوت وموعظه حسنه را سفارش میکنند نه راه تشدد وتنفر را مگر متاسفانه جریانها و حرکت های خرد وکوچکی افراطی نیزوجود داشته و دارند که از نظر بدبینانه وافراطگرایانه وحتی بعضا تکفیری بمردم نگریسته وارتکاب کوچکترین عمل مکروه وغیر مستحبه ای را دست آویزی برای خود قرار داده وبسبب آن مردم را از دائیره دین بزعم خود خارج تصور کرده ومرتکب آن را سزاوارتنبیه وتعزیر شدید روحی وجسمیی وحتی قتل میپندارند.که نمونه چنین برداشت ها واندیشه ها را میتوان در افکار خوارج در تاریخ صدراسلام بعد ازشهادت خلیفه سوم اسلام حضرت عثمان ( رض ) تا امروزبخوبی مطالعه کرد چنانچه که میدانید جریان خوارج در همان تاریخ یعنی دراوائیل ظهور اسلام و در دوران خلفاء راشدین بنام دین برضد مسلمانان واسلام اعلان جنگ ودشمنی کردند تاحدیکه قتل مسلمانان اولین را( که از نظر دین اسلام قتل نفس بعد ازشرک بخدا ازجمله بزرگترین گناهان کبیره است) جائیزو مباح دانسته بحدی غلو میکردندکه قتل یاران پیامبر اسلام ( ص) ازجمله خلفاء راشدین را نیز جائیز شمرده وعده ازایشان را ازجمله حضرت علی( رض) را در مسجد ودر حال عبادت نماز بقتل رسانیدند.
بگواه تاریخ گروه خوارج بعد از قضیه حکمیت که در باره تعیین جانشین خلیفه سوم میان حضرت علی ومعاویه صورت گرفته بود هر دوطرف حکمیت وپذیرندگان حکمیت راهمه متهم بکفر وارتداد نموده وشعار( لا حکم الا لله) را وسیله بهره برداری سوء خویش قرار داده وعلم بغاوت وسرکشی را بلند کرده وبا همه کس وهمه چیز اعلان دشمنی ومخالفت میکردند وحتی تصمیم بر قتل چندین تن از یاران پیامبر اسلام را گرفته بودند که همین تصمیم شوم خود را درمقابل خلیفه چهارم اسلام حضرت علی رض انجام دادند وایشان را درحال سجده حین ادای نماز بشهادت رسانیدند ومرتکب چنین جنایت بزرگی در تاریخ اسلام گردیدند ... ادامه دارد