تحولات شرق میانه وجهان عرب در یک نگاه

(تحولات شرق میانه وجهان عرب دریک نگاه  )

اگر بتاریخ معاصر شرق میانه وجهان عرب در یکصد سال اخیر نظرگذرا انداخته شود دیده خواهدشد که از اوائیل قرن بیستم میلادی شرق میانه وجهان عرب بدنبال تحولات سیاسی واجتماعی بوده تا از طریق آن بتوانند به توسعه سیاسی واجتماعی واقتصادی درکشور های خود برسند.

عده ازگروها وجماعت ها راه رسیدن بتوسعه را در (وحدت امت) عرب فکر کرده وعده دیگری در همبستگی با کشورهای سوسیالیستی وقت بخصوص اتحاد جماهیر شوروی سابق تصور نموده وعده هم نزدیکی با جهان غرب را راه رسیدن بتوسعه همه جانبه میدانستند وگروهی هم بازگشت بخود را وسیله توسعه مادی ومعنوی کشورهای خود دانسته وآن راتوصیه میکردند که در این راستا شاهد جریانات فکری سیاسی نیز در منطقه بودیم که درحال ظهور وتشکل بودند.

 جریان فکری زیررهبری جمال عبدالناصر رئیس جمهور اسبق مصر وهمفکرانش بدنبال اندیشه وحدت جهان عرب برآمده و احزاب ناسیونالیستی (قومی) عربی مانند حزب بعث شاخه در عراق و شاخه دیگری در سوریه بفعالیت آغاز کرده بودند وجریانات اسلام گرا ها عمدتاً در محور جماعت اخوان المسلمین گرد آمده وبا دیدگاه ناسیونالست ها وچپی ها وغرب گراها هرسه میانه خوبی نداشتندو بیشتر بگذشته تاریخی خود فکر کرده واتکاء به ارزش های معنوی ومادی خود داشته و بدنبال جامعه ائید آل ومدینه فاضله خویش بودند.

 ازمجموع جریانات که در بالاتذکردادیم به استثناء جریان اسلام گرا ها که همیشه مورد تعقیب و آزار زمامداران خود قرار داشته وبقدرت نرسیدند سائر جریانهای سیاسی با استفاده از شعار های پرزرق وبرق وباجاذبه توانسته اند بر مستد قدرت دولتی تکیه زده وحکومت های ارثی و مادام العمری را برای خود وفرزندان خود ساخته و گرانتی نمایند وزیر نام و شعار مدرنیزم وترقی خواهی مخالفین خودرا بنام ارتجاع وعقب گرا مورد تعقیب وآزار دائمی قراردهند و حتی عده ای را بجرم سیاسی اعدام وعده دیگری را راهی زندانها گردانند ودرمقابل آنها جریانات اسلام گراها نیز ساکت نبوده و از خود عکس العمل مناسب نشان داده و درحالیکه در درون خود نسبت بنحوه مبارزه بارژیم های سرقدرت هرروز به انشعاب وچند دستگی مواجه میگردیدند که در نتیجه همین عکس العمل هاو چند دستگی ها  عده بطرف افراطگرایی

 ورا دیکالیزم به پیش رفته وباعث ایجاد جریانات ودستجات جدیدو افراطی در منطقه نیز میگردیدند

 که دست بعملیات افراطی وخشن نیز میزدند.

یعنی شرق میانه وجهان عرب با چنین پشینه تاریخی که مختصراً به آن اشاره شد دارای تجارب کافی و کاملی درعرصه های مختلف سیاسی بوده که در پرتواین تجارب خوب میتوانسته بداند که اهداف احزاب و جریان های سیاسی در گذشته چه بوده وتا چه اندازه بمردم خود خدمت کرده وچه اندازه از شعارهای که درگذشته علم میکردند

 بشکل شعارباقی مانده و به حقیقت نپیوسته وکدام یکی

 از شعار های شان تحقق پیدا کرده و بحقیقت

پیوسته است ؟بخصوص جریانات سیاسی سر قدرت که بیشتر از احساسات مردم برای حفظ قدرت خود استفاده کرده واز همین طریق توانستند میلیارد ها دالر سرمایه های کشور ومردم را از کشور های خویش خارج کرده و بحسابات بانکی شخصی خود در خارج انتقال دهند وسرمایه گذاری های بزرگ شخصی بنام خود وفرزندان خود بنمایند وامید داشتند که با حیف ومیل وصرف این پول ها وسرمایه ها خود شان وفرزندان شان در آینده بطور دایم در تنعم

 زندگی کنند . و حتی روزی فرارسد که

 سیف الاسلام بتواند جانشین پدرش معمرالقذافی در لیبیا واحمد جانشین پدرش عبدالله صالح دریمن وسعید پسربو تفلیقه جانشین پدرش در الجزائیر و فرزند حسنی مبارک جانشین پدرش در مصر گردد که با قیام های مردمی همه این رویاها برباد رفت واوضاع وشرائط طوری پیش آمد که .شبیه کوه آتش فشانی شد که باافروختن جرقه آتشی قابل انفجاربود  که این جرقه آتش توسط کارگر ساده تونیسی بنام بو عزیز افروخته شد وسبب انفجار وآغاز قیام های مردمی درسراسراین کشور ها گردید.

این قیام ها بحدی جدی فراگیر سریع وخرد کننده آغاز گردید که مایه شگفتی همگان شد بخصوص حکام سرقدرت که ماننده امپراتورهای ساختگی وببرهای کاغذی که قبل از قیام های مردمی درمقابل مردم خود را نمایش داده و می غوریدند بیگبارگی همه گی شان را به موجودات مفلوکی وبی چاره ای مبدل ساخت که هرکدام بدنبال سوراخ امن بر آمده تااز آن طریق بتوانند خود و و ابستگان خود را در حفظ وامان داشته باشند . ولی صلابت رهبری قیام های مردمی که مراحل مختلف سیاسی را در گذشته تجربه کرده وپشت سر گذشتانده ودرمتن.جامعه خود رشد و نمو کرده بوده اند به  اندازه متین واستوار بنظر میرسد که باوجود پیشنهادات سازش اعلان عفو عمومی مشارکت سیاسی در قدرت وغیره هنوز نتوانست هیچ یکی از این پیشنهاد هاآنها را قانع سازد وهمچنان برکنار رفتن سران رژیمها  ها از قدرت اصرار داشته واصرار دارند که در تعداد از کشورهای چون تونس ومصر ولیبی بکامیابی کاملی رسیدند ودرتعداد دیگری جون  سوریه یمن بحرین مبارزات بی امان شان بطور جدی همچنان ادامه دارد ودر سایر کشورهای منطقه نیز اثرات خود را بطور جدی بجای گذاشته است.

خصوصیت برازنده این قیام ها در این است که رهبری آنها انواع واقسام جریانات سیاسی ومبارزاتی را درگذشته دیده و پشت سر گذشتانده از پان عربیسم گرفته تا جریان سوسیالییزم عربی وحرکت های معتدل وافراطی اسلامی وسکولاریزم غربی همه را تجربه کردند ورهبری قیام  ها از داخل همین جریانهای سیاسی سر بدر آورده وصاحب تجارب ارزشمند و کافی بوده که از طرز عملکرد شان پختگی سیاسی شان بخوبی دانسته می شود که چقدر هوشیارانه معتدل معقول وعدالت پسند مخالف انحصار گرائی ویکدیگر پذیری حرکت کرده و با صلابت ومتانت به مسیر خود به پیش میروند 

 وحتی.

بر مسایل ایدیالوژیکی خود تأکید نمی ورزند 

 چنانچه اظهارات راشد الغنوشی در ابتدای قیام در تونس بطرفداری از یک نظام مردم سالار که نقش مردم در آن برجسته باشد ورای مردم در برنامه و اجندای کاری زمامداران کشور ملاک قرار گیرد خود حاکی از این حقیقت بوده و یا آمادگی اخوان المسلمین برای مذاکره و پرهیز از خشونت در مقابل ارتش مصر خود نمونه دیگری از این تحمل پذیری وبردباری را نشان داد چه به اعتقاد آنها جریانات سیاسی و اشخاصیکه خواهان رهبری جامعه خود هستند میتوانند با اثبات شایستگی در اداره کشور نقش خود را ایفاء کنند و رهبری جامعه وکشور خود را بارای مردم بدست آورند. که اینها همه امیدوار کننده بوده و دونیا هم بخوبی میداند که نمی توان دیگر در مقابل احساسات مردم در این کشور رها ایستاده شد و از امیران و سلاطین و روءسای جمهور امپراتور مانندی مثل

 گذشته هاحمایت کرد زیرا دیگر بهمه واضع و روشن گردیده که چنین نظام های مورد پزیرش مردم در این کشور ها نبوده و نباید بر آنها اتکاء واعتماد نمود  از اینجا است که می بینید دونیا غرب ودر راس اروپائی ها

 با مردمان این کشور ها بتمام معنی همنوائی کاملی کرده و خواهان تغییر رژیم ها و سران  سرقدرت در این کشورهاشدند  چنانچه در لیبیا و در سوریه در کنار مردم قرار گرفتند و برای سرنگونی معمر القذافی عملاً وارد صحنه شدند و در دو کشور مصر و تونس گرچه در ابتدا صریح نبودند و با مدارا قدم بر میداشتند ولی از قرائین معلوم میگردید که از زمامداران مفلوکی چون حسنی مبارک در مصر و بن علی درتونس دیگر حمایت نمیکنند چنانچه تأکید بر حمایت از خواست مردم و طرح تقاضا استعفای حسنی مبارک و باالاخره به رسمیت شناختن فوری جانشین های آنها خود نمایانگر این حقیقت بوده است که بطور خلاصه از بیان مطلب چنین نتیجه گیری میتوان کرد: که شرق میانه با جغرافیای بزرگ و با اهمیتی که در قلب قاره آسیا و اروپا و افریقا قرار گرفته. و صاحب ذخائیر عمده انرژی طبعی درسطح جهان بوده که ماشین صنعت جهان را میچرخاند و امروز این حوزه جغرافیای بزرگ ووسیع در حال اشتعال وانفجار قرار گرفته و حکومت های استبدادی حاکم یکی پی دیگری فرو می ریزند و قیام های مردمی هر روز نسبت بگذشته اوج بیشتری بخود میگیرند. َآزادیخواهان و آزاد اندیشان دیگر تحمل و حوصله شان بپایان رسیده تا جائیکه انگیزه کوچکی طوریکه اشاره شد باعث اشتعال این منطقه وسیع وبا اهمیت گردید و قیام های مردمی

 یکی پی دیگری به را ه افتاده و بواسطه سیلی کاری جوان ساده تونسی بنام بوعزیز از جانب پولیس آن کشور بهانه شد که مردم در خیابان ها جاده ها و بازار ها بریزند و حتی حاضر شوند جان های خود را قربانی کنند تا بتوانند

 جو اختناق و استبداد حاکم را با خون وجان خود در هم بشکنند و آزادی این نعمت بزرگ خدادادی را دو باره بدست آورند.البته

نقش استبداد حاکم در سلب آزادی مردم بی کاری بی کفایتی زمامداران، فساد حکومت های دیکتاتور

 و موروثی و قرار دادن قدرت طور ارثی برای فرزندان خود اختلاس و تمرکز سرمایه های کشور باالوسیله زمامداران  وعدم موضعگیری سیاسی درست ومعقولی درمقابل خواسته های مشترک( ملل عرب)  از جمله عمده ترین عوامل وانگیزه های بودند که سبب وعلت قیام ها گردیده اند که در ابتداء این قیام ها در تونس آغاز وبمدت کوتاهی مرزها را درهم 

 نور دیدوهمه گیرشد ودر کشور های مصر یمن لیبی سوریه بحرین وکشورهای دیگر خلیج عربی  انتشار پیدا کرد وکل منطقه را بیکبارگی بلرزه در آورد وسران مستبد این کشورها را از خواب خرگوشی بیدار ساخت که عده  از آنها فرار را بر قرار ترجیع داده و مردم فرار شان را جشن گرفتند و عده دیگری متأسفانه هنوز لجاجت کرده و حاضر نیستند تن بخواست مردم بدهند.بلکه

میخواهند بواسطه ادامه حاکمیت های استبدادی و مطلقه خود کشور و مردم خود را بخاک و خون بیشتری بکشانند وخوی و خصلت مشترک همه این حاکمان مستبد در طول زمامداری شان این بوده که همه آزادی ها را از مردم سلب کرده و هر صدای اعتراضی را در گلو خفه میکردند که متأسفانه همین عملکرد شان سبب گردیده تا عده از جوانان احساساتی که همه دروازه ها را به روی خود بسته میدیدند به اطراف

گرو های افراطی و باند های خطرناک جمع شوند و سبب مشکلات برای کشورهای خود و کشور های دیگر نیز گردند که در حقیقت علت اصلی همه این مشکلات استبداد و دیکتاتوری زمامداران همین کشور ها بوده که سبب ایجاد و تقویت گروهای افراطی و باند های خطرناک ترورستی در منطقه وحتی درجهان

گردیده اند زیرا زمانیکه مردم مجالی برای اظهار نظر نداشته باشند و حق فعالیت سیاسی بطور رسمی از آنها گرفته شود و بشکل قانونی نتوانند خواسته های خود را مطرح کنند و از طریق قانونی نتوانند بکرسی بنشانند یقیناً جریانها و حرکت های سیاسی و مبارزاتی زیر زمین شده و بفعالیت های مخفی وغیر قانونی روی می آورند وسبب تقویه جریانهای افراطی وباند های خطرناک میگردند واگر حالت اعتدال وتسامح پیشه گردد ومجال فعالیت  سیاسی بهمه جریانهای قانون پذیر داده شود و از راه قانونی و دیموکراسی همه افراد و گروهای قانون پذیر زمینه و مجال فعالیت را داشته باشند وبتوانند خواسته های خودرا از طریق قانونی مطرح کنند ممکن چنینی مشکلات مثل گذشته در آینده به پیش نیا ید چنانچه بگفته اسامه رشدی یک تن از نویسندگان وفرهنگیان اسلام گرا درمصرکه اوچنین میگوید:(هرگاه آزادی درکشورهای ما نهادینه شود سازمان القاعده بخودی خودازبین می رود چون این سازمان فقط در سایه استبدادودیکتاتوری مجال فعالیت پیدا میکند وآنگاه. که دروازه ها به روی همه بازشود وهرکس خودرا جزئی از جامعه خود حس کند وخویشتن را در متن آن باز یابد وبا الاخره ازحقوق انسانی خودمستفید گردد امنیت نه تنها در مصر بلکه در سراسر جهان تامین خواهد شد.) امید میرود که بعد از تحولات سیاسی ایجاد شده قدم های خوبی در راه توسعه سیاسی و تامین حقوق وآزادی های مردم و توسعه دیموکراسی در این حوزه بزرگ ووسیع برداشته شود وراه مردم سالاری مساعد تر گردد و گرنه در کنار مشکلات که این منطقه وحوزه از گذشته ها میراث بر آن است ماننده مشکلات فلسطین و اسرائیل و مشکلات سرحدی و ارضی میان خودکشور های عربی چون سوریه، اردن، لبنان، مصر با اسرائیل.و تجزیه سودان و مشکلات داخلی کشور های خلیج با یکدیگر مانند امارات عربی و ایران و ادعاهای ارضی بعضی از کشورهای عربی بر بعضی دیگر که بر اساسی همین ادعا ها بوده که عراق بر کویت حمله نظامی در سال 1991 کرده و اسرائیل به جنوب لبنان زیر همین نام تجاوز نموده اینها همه میتوانند ثبات و امنیت را از این منطقه گرفته و منطقه را در یک حالت نا آرام و بی ثباتی دایمی قرار دهد امید است که چنین نگردد.

 با احترام

 سید محمد خیرخواه

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد