مروری مختصر بر زندگی شهید استاد بر هان الدین ربانی

 
   
 
 
 بسم الله الر حمن الر حیم  
 
 
 

                 مــروری مختصــر بر زندگــی شــهید 

                      اســتاد برهــان الــدین ربــانی

PDF

پرینت

ایمیل

                                          

 

قرآنکریم در باره شهدا فرموده است: آنهایی را که در راه خدا شهید می شوند، مردگان  

 

خطاب شان نکنید؛ زیرا آنها زنده اند و نزد

 پروردگارخودروزی می خورند.( قرآن کریم)
همچنان پیامبر اسلام (ص) فرموده است: و قتی که اولاد آدم دار فانی دنیا را وداع می کند همه اعمالش خاتمه می یابد مگر از سه کس. از عالم که علم نافع داشته و از علم او شاگردان زیاد مستفید شده و بعد از و فاتش شاگردانش در حقش دعای خیر میکنند. دوم صدقة جاریه (مسجد، کتاب خانه، مکتب و پل ساخته است) که تاوقتی که مردم از آن پل مسجد  کتاب خانه استفاده میکنند در حق بانی آن دعای خیر می نمایند سوم اولاد صالح که از او باقی مانده که بعد از او در حقش همیشه دعای خیر میکند (ترجمه حدیث شریف) اعمال خیر این اشخاص تا زمانیکه خیر جاریه ادامه داشته باشد اعمال خیر شان نیز  ادامه می یابد ازان گذشته کسانیکه در راه اهداف و آرمانهای بزر گ دینی وملی شان خود را قربان میکنند

 

گرچه به ظاهر دنیای فانی را پدرود می گویند ولی یاد و خاطرات شان در بین ملت ومردم شان همیشه جاویدان خواهد بود و به گفتۀ پیر و مقتدای شعرای جهاد افغانستان مرحوم استاد خلیل الله خلیلی که گفته است!

مـــــرد نمیرد به مرگ مرگ از او نامجوست
نام چو جاوید شد مردنش آسان کجاست

 

 

واقعاً یاد و خاطرة انسان های خیّر، پاک طینت متعهد در قلب وضمیر ملت های شان همیشه جاویدان است. زیرا آنها نقش محرکه و (لوکوموتیف) را در حرکت جامعة خود داشته و با توانایی و ظرفیتی که خدا به آنها داده می توانند جامعة خود را به سوی خیر فلاح رهبری و هدایت کنند. همانگونه که حیات شان باعث خیر و فلاح در جامعه شان می گردد مرگ شان نیز سبب تحولات درونی در جامعه شان خواهد شد.

شهادت و مرگ انسان های پاک طینت در راه اهداف عالی ایشان ، صداقت و پایمردی آنها را بعد از مرگ شان به مردم بهتر به اثبات می رساند که باعث تحول درونی جامعة شان میتواند گردد. زیرا شهیدان راه حق با پایمردی که ازخود در حیات خویش

 بمر دم وجامعه خود از خود نشان داده اند وهیچگاهی در عمل صحنه را به دشمن تخلیه نکرده، و مقاومت و استقامت را همیشه ترجیح داده و با همة گرمی ها و سردی های روز گار کنار آمده و همه سختی ها ومصیبت ها را به آغوش باز و لب خندان پذیرفته اند، و بگفته شاعر:

نشان مرد مو من با تو گویم--- که چون مرگش رسد خندان بمیرد

 استقامت وایمان داری شان توانسته باور و اعتماد جامعه را به آنها چندین برابر گرداند  زیرا آنهادر کنار ملت  خود همیشه زندگی کردند و اعتماد مردم را نسبت بخود بدست آوردند و در هیچ حالتی از سختی های روزگار مأیوس نگر دیدند.که شهید

استاد برهان الدین ربانی یقینا از جمله چنین کسانی بوده که از آوان جوانی درد جامعة خود را درک کرده و در دوران جوانی و تحصیل به دنبال نجات مردم  وکشورش از جهل فقر و استبداد بر پا خواسته  

 زمانی که او در مصر درس می خوانده است با حلقات مسلمانان مبارز در آن کشور آشنائی پیداکرده و ثمرة اندیشه های هموطن خود سید جمال الدین افغانی را در (الازهر مصر )مشاهده کرد، و دیده که ملل دیگر به اندیشه های سید جمال الدین افغانی چقدر بها ء می دهند وتشنه اندیشه های او هستند ولی با کمال تأسف خود سید و اندیشه هایش در وطن خود او نا شناخته باقی مانده تاجائیکه دیگران ادعای هموطنی او را میکنند  .

استاد شهید بعد از بازگشت از مصر با تعدادی از استادان و همفکران و حلقات از دانشجویان و شاگردان خود می خوا ست تاتفکر اصلاحات را در کشور خود ماننده سید جمال الدین افغانی شروع نماید، و لی حسودان و تنگ نظران به او  این موقع را ندادند و مجبورش ساختند تا وطن خود را ترک کند و مجبور به مهاجرت گردد.

 او بعد از مهاجرت دریکی از کشور های همسایه باز می خواهد تا اندیشة های  اصلاحی خود را مجدداً دنبال کند- تا بتواند مسیر حکومت را در کشورش از جانب بلوک شرق و شوروی سابق برگرداند و اضرار نزدیکی با شوروی را به زمامداران افغانستان گوش زد نماید. که این بار کشور همسایه تحملش را کرده نمیتواند و مثل اسلاف خود (سید جمال الدین افغانی) مجبور به ترک کشور همسایه میگردد و از آنجا به مرکز وحی (عربستان سعودی) سفر میکند، مگر اوضاع و شرایط کشورش به او فرصت نمیدهد و افغانستان عملاً از سوی نظامیان ارتش سرخ  اتحاد شوروی اشغال میگردد که او مجبور می شود تا مجدداً‌به کشور همسایه که قبلاً آن را ترک کرده بود، باز گردد و به تنظیم ملت خود برای مقابله با اشغالگران شوروی بپردازد و مدت چندین سال بر ضد اشغال گران شوروی مبارزه میکند و رهبری ملت خود را به دوش گرفته و زیر نام (جمعیت اسلامی) نقش اساسی خود را در آزادی افغانستان از چنگال شوروی ها ایفاء می نماید.

شهید استاد ربانی در دوران جهاد با همة تنظیم ها و مجاهدین رویة اسلامی و برادرانه را به مجاهدین خود توصیه می کرد و می گفت:( اگر چه خیمه های های ما جداست دل های ما یکی است.) گرچه ما به واسطة ضرورت و ایجاب شرایط به تنظیم های مختلف تقسیم گردیدیم ولی آرمان و اهداف ما آزادی افغانستان عزیز و تأسیس حکومت اسلامی در این کشور است که آرمان مشترک قلبی همۀ ماست.

او در ایجاد اتحاد و وحدت تنظیم های جهادی نقش بسیار بر جسته وسازنده داشت و نمی خواست تنها حمایه یک کشور همسایه به خصوص را داشته و جهاد در انحصار یک کشور همسایه باشد.

 استاد شهید می خواست تا با همه کشورهایی که موضع ضد شوروری داشتند روابط نزدیک و دوستانه را بر قرار کند، و به نهضت اسلامی افغانستان رنگ مستقلانه تری بدهد و اثری به نام (استقلال انقلاب) که در آن ایده های استقلال طلبانة نهضت اسلامی افغانستان را مطرح کرده بود در دوران جهاد به دست نشر سپرد.

 زمانی که هیچ کسی جرأت نمی کرد با غرب و امریکا حرفی راجع به نزدیکی و روابط داشته باشد و هرکسی چنین جرأت می کرد فوراً مارک امریکایی می خورد. استاد شهید با استدلال و منطق از سفر رهبران مجاهدین به امریکا – دفاع کرد- و چنین گفت: ما نمی خواهیم سر نوشت ملت مادر زیر زمینی ها با افراد امنیتی گرفته شود، بلکه ما می خواهیم علناً از داعیه برحق ملت خود با حضور سران کشورها دفاع کنیم و این آمادگی را داریم- و در سفر امریکا با رئیس جمهور اسبق امریکا آقای ریگان ملاقات کرد و به وی از خطرات کمونیزم واتحاد شوروی در منطقه و جهان هوشدار داد.

شهید استاد ربانی شخصیت چند بعدی داشت او مثلیکه شخصیت علمی دانشگاهی بود،‌ شخصیت سیاسی،‌ مذهبی،‌جهادی و فرهنگی نیز بود او مدت سال ها با شوروی ها مبارزه و جنگ کرد و جبهات عظیم و گستردۀ را از بدخشان از شمال شرق گرفته تا دهنة ذوالفقار در غرب و از سپین بولدک در جنوب گرفته تا حیرتان در شمال تاسیس نمود و فرماندهانی نیرومند، پر تحرک و فعالی را در افغانستان رشد داد و از آنها حمایة عملی کرد و تاحد امکان تعادل را در توزیع امکانات جهادی در نظر داشت تا اینکه بعد از پیروزی مجاهدین و شکست حکومت دست نشانده و آغازمرحلة جدید با همة کم تجربگی مجاهدین از دولتداری،‌ کوشش زیادی کرد تا همآهنگ و همنوای همه مجاهدین را بمیان آورد و در عمل همه بتواننددر یک دولت ممثل حضور پیدا کند، اما این بار باز هم دست های بیرونی او را نگذاشتند وبا جنگ های تحمیلی جهاد و مجاهدین را بد نا م ساختند تا اینکه زمینة حضور طالبان را   مساعد ساختند و آنها را از اسپین بولدک و ارد خاک افغانستان گردانیدند،

باز در این مرحله استاد شهید کوشش بسیار زیادی نمود تا طالبان را قانع سازد که از جنگ دست بردارند و از طریق صلح و راه مسالمت آمیز حکومتی را با شرکت سایر مجاهدین تشکیل دهند اما، طالبان همیشه این خواست را رد کردند تا آنکه به کمک بیرونی ها کابل سقوط کرد و دولت مجاهدین مجبور به عقب نشینی از کابل گردید و جبهة مقاومت را در مقابل طالبان تشکیل داد ولی استاد دروازة گفتگو را با ایشان هیچگاهی بسته نکرد. مگر این

طالبان بودند که با سیاست های نا بخردانه و غلط خویش در واقع سبب سقوط خود و حضور خارجیان در کشور گردیدند که با سقوط طالبان فرصت جدیدی پیش آمد که مردم با استفاده از این فرصت میتوانستند در بازسازی کشور خود از آن استفاده کنند، استاد در مرحله انتقال قدرت به حکومت جدید با جبینی باز  وگشاده کوشش های زیاد به خرج داد تا نقش مجاهدین در دولت جدید پا بر جا بوده باشد ولی به آن کمتر توجه شد. -.

شهید استاد ربانی در مرحلة نوین به عنوان نمایندة مردم بدخشان در پارلمان جدید حضور پیدا کرد و از رهنمایی گرفته تا انتقادات سازنده به دولت فرو گذار نکرد تا اینکه در آواخر مرحلة نوین مسؤولیت شورای عالی صلح را به عنوان یک و جیبة ملی و فریضة دینی پذیرفت و شب و روز تلاش داشت تا در افغانستان صلح پایدار به میان آید ولی دشمنان افغانستان به او این فرصت را ندادند و با یک عمل نا جوانمردانة انتحاری در روز 29 سنبله 1390 شهیدش ساختند.

 روحش شاد ویادش گرامی باد.

 با احترام سید محمد خیر خواه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد