نقش فردوسی در شعر جماسی وادبیات کهن فارسی دری:نقش فردوسی در شعر

نقش فردوسی در شعر حماسی و ادبیات کهن فارسی دری:

      

طوریکه  میدانید  سامانیان توجه خاصی به ادبیات زبان فارسی دری داشتند و خدمات فرهنگی خوبی را به این زبان و ادبیات درزمانش انجام دادند و به دنبال ایشان در دو دوره بعدی (غزنوی ها و سلجوقی ها) این روند رشد واستحکام بیشتری یافت و زبان فارسی دری توانست از گسترش قابل وصف در این دو دوره برخوردار گردد چه میگویند: سلاطین غزنوی و سلجوقی نسبت به شعرا و ادباء بزل و بخشش زیادی داشته اند وبه شعرا وادباء تا حدزیادی میرسیدند در این زمان بوده که زبان وادبیات فارسی دری توانسته وارد قاره هند نیز گردد و شعرای در آن دیار نیز پا بعرصه ظهور گذارند.زیرا طوریکه میدانید بگواه تاریخ  

بدنبال سلسله غزنویان دوره سلجوقیان آغاز میگردد ودر سال 429 هـ. ق طغرل سلجوقی بعد از خروج برشاه مسعود غزنوی اعلان استقلال میکند و در نتیجه سلسله غزنویان ختم و سلسله سلجوقیان آغاز میگردد. سلجوقیان نیز ماننده غزنویان به شاعران و هنرمندان توجه کامل داشته و به آنها احترام و ارج میگذاشتند. خواجه نظام الملک از جمله وزیران دربار سلجوقیان بوده که به علم و هنرپروری شهرت بسزای داشته است. در این دو دوره (دوره غزنویان و سلجوقیان) بحق باید گفت که شعر و ادب فارسی دری طور چشمگیری رشد نموده بوده و شعرای زیادی در دربار آنها حضور داشته و زندگی میکرده اند که آثار گرانبهاء از ایشان باقیمانده از جمله شاعران معروف زمان غزنویان از عنصری، فردوسی، سنائی غزنوی، منوچهری، فرخی سیستانی، دقیقی، ناصر خسرو بلخی، مسعود سعد و غیره میتوان نام برد. که با مرگ خواجه نظام الملک در سال 485 هجری قمری سلسله سلجوقیان نیز مانند غزنویان رو به ضعف و شکست نهاده و میان خاندان آنها جنگ های خانگی طولانی در میگرد و در نتیجه قدرت میان امرای شان تقسیم میگردد که بدینصورت میتوان از ختم دوره اول ادبی نیز یاد کرد. که از جمله مشهورترین شاعران این دوره از فردوسی طوسی متولد 329 هجری قمری حماسه سرای ادبی فارسی دری در در خراسان میتوان یاد کرد که در سال 329 تولد یافته و در سال 416 هجری قمری وفات نموده است .

اسمش حسین بن علی حکیم ابوالقاسم فردوسی است که بگفته خودش بیش از سی سال عمر خود را وقف داستانهای حماسه و کهن فارسی دری نموده و از آن کتاب بزرگ بنام شاهنامه فردوسی بیادگار باقی مانده که نمونه عالی از این حماسه های ادبی است که اینک نمونه ازسروده او را در اینجا پیشکش میکنیم.

 

ستایش خرد   

کنون ای خردمند وصف خرد          

  بدین جایگه گفتن اندر خورد

کنون تا چه داری بیار از خرد         

  که گوش نیوشنده زو برخورد

خرد بهتر از هرچه ایزد بداد           

  ستایش خرد را به از راه داد

خرد رهنمای و خرد دلگشای           

خرد دست گیرد به هر دو سرای  

ازو شادمانی و زویت غمیست           

وزویت فزونی و زویت کمیست  

خرد تیره و مرد روشن روان            

نباشد همی شادمان یک زمان

چه گفت آن خردمند مرد خرد       

   که دانا ز گفتار او برخورد:  

کسی کو خرد را  ندارد ز پیش         

دلش گردد از کرده خویش ریش 

هشیوار، دیوانه خواند ورا                

همان خویش بیگانه داند ورا 

از ویی به هر دو سرای ارجمند        

  گسسته خرد پای دارد به بند

خرد چشم جانست چون بنگری        

تو بی چشم شادان جهان نسپری

نخست آفرینش خرد را شناس          

نگهبان جان است و آن سه پاس

سه پاس تو چشم است و گوش و زبان 

کزین سه رسد نیک و بد بی گمان

حکیما چوکس نیست، گفتن چه سود 

ازین پس بگو کافرینش چه بود

تو ای کرده کردگار جهان               

ببینی همی آشکار و نهان

به گفتار دانندگان راه جوی             

به گیتی بپوی و به هر کس بگوی

ز هر دانشی چون سخن بشنوی                  

از آموختن یک زمان نغنوی

چو دیدار یابی به شاخ سخن           

بدانی که دانش نیاید به بن

  

 

سیدمحمد خیرخواه  

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد