ما همه انسان برادران وخواهران یگدیگریم:

                                                     بسم الله الر حمن الر حیم     

یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر وانثی وجعلناکم شعوبا وقبائیل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقاکم.(قرآن کریم)

ما همه فرزندان انسان برادران وخواهران یگدیگریم:

 خدواند(ج) همه انسانها را از یک گوهر آفریده رنگ و بو، سیاه و سفید، جنسیت مرد و زن نمیتواند سبب برتری بین آنها گردد )1 همزمان با این آفرینش خداوند(ج) وسیله ارتباط انسان را نیز برایش میسر ساخته تا از طریق آن انسان بتواند با خود، خدا، ماحول و همنوعانش ارتباط برقرار کند و احساسات درونی خویش را به بیرون بروز دهد. که این وسیله ارتباط در حقیقت زبان گویای انسانی (نطق) بمفهموم منطقی آن است. که باالوسیله آن انسان میتواند خودش را شناخته، شکرگذار حق بوده بر معلوماتش افزوده و به هنرهای های مختلف ادبی و تخیلی دسترسی پیدا کندکه در این باره بصراحت میتوان گفت: که وظیفه اصلی زبان در حقیقت همان

افهام و تفهیم وتامین ارتباط بین ابنای بشر بوده و به ذات خود اختلافات زبانی نمیتواند سبب برتری انسانی بر انسان دیگری و یا زبانی بر زبان دیگر و یا قومی بر قوم دیگر و یا ملتی بر ملت دیگری گردد. زیرا هر ملت و قومی میتواند ازخود زبان خاصی داشته باشد که آن زبان ممکن از نظر توانائی ادبی، سابقة تاریخی، وضعیت اقتصادی، کار و فعالیت پژوهشی و فکری با سائیر زبانها نسبت به شرائیط وعواملی که وجود داشته متفاوت بوده باشد و ممکن هر زبان نسبت به زبان دیگری دارای قوت ها و ضعف های خاصی خود باشد که این ضعف و قوت ها سبب برتری ذاتی زبان نمیگردد. چه بسا ممکن شرایط و امکانات که برای یک زبان مهیا گردیده برای زبان دیگری اگر مهیا میگردید سبب رشد و شکوفائی بهتر آن نمگردید؟. که اگر از این دید و منظر به عرصه زبان نگریسته شود شاید از بسا پرابلم ها و مشکلات که دامنگیر ما میتواند گردد بتوان جلوگیری نمود.بخصوص

در کشور کثیرالملیه (کثیرالقوم) مثل افغانستان که اقوام مختلفی در آن زندگی دارند و هر قومی از خود زبان خاص خود را دارد و احتمال میرود با ایجاد یک انگیزه منفی سبب بروز اختلافات بزرگتری گردد که از این جهت بخوبی میتوان درک کرد. که قانون اساسی این کشور در مورد زبان چقدر رعایت این نکته را نموده و از همة اقوام و زبانهای رائج در کشور در ماده 16 قانون اساسی بطور علنی حمایت کرده که در اینجا به آن اشاره خواهیم کرد.( متن ماده شانزدهم قانون اساسی افغانستان در ارتباط به زبانهای رائیج در کشور چنین میگوید:)

از جمله زبان هاى پشتو، درى ، ازبکی ، ترکمنی ، بلوچی و پشه یی ، نورستانی ،پامیرى و سایر زبان هاى رایج در کشور، پشتو و درى زبانهاى رسمی دولت می باشند. در مناطقی که اکثریت مردم به یکی از زبان هاى ازبکی ، ترکمنی ، پشه یی ،نورستانی ، بلوچی و یا پامیرى تکلم می نمایند، آن زبان علاوه بر پشتو و درى به حیث زبان سوم رسمی می باشد و نحوه تطبیق آن توسط قانون تنظیم می گردد. دولت براى تقویت و انکشاف همه زبانهاى افغانستان پروگرامهاى موثر طرح و تطبیق می نماید. نشر مطبوعات و رسانه هاى گروهی به تمام زبانهاى رایج در کشور آزادمی باشد. مصطلحات (اصطلاحات ) علمی و ادارى ملی موجود در کشور حفظ می گردد. (ق-1- ماده 16)

 

که ما در اینجا به این نکته بسنده میکنیم. ملتیکه دارای علائق گوناگون، اعتقادی، فرهنگی، خویشاوندی، تاریخی و سرنوشتی مشترکی با یگدیگر بوده اختلاف زبان به آسانی نمیتواند باعث جدائی بین آنها گردد. چه باید باور داشت که هیچ زبانی بذات خود مقدس نبوده بلکه زبان تنها وسیله ارتباط بین انسانها بوده که شاید بعضی از زبان ها بواسطه شرائط و امکانات موجود از رشد و بالندگی بیشتری و بعضی دیگر بواسطه عدم وجود چنین شرائط مناسبی از رشد و توانائی کمتر برخوردار باشند که این دلیل بر برتری ذاتی زبان نمیگردد چه همه ما از یک گوهر  (انسانی) آفریده شدیم و بگفته مولانا اقبال که چه زیبا گفته است:

 نه افغان نه ترک نه تتاریم   چمن زاریم واز یک شاخساریم

 

تمیز رنگ و بو بر ما حرام است        که ما پرورده یک نوبهاریم


 بدینصورت اگر ما همه اقوام موجود در افغانستان را شبیه گل بوته های جداگانه یک باغ و بوستان تصور کنیم که هر کدام شان میتواند بوی و رنگ خاص خود را داشته باشند ولی مجموع شان گلستانی را بنام افغانستان تشکیل میدهند تصور غلطی نخواهد بود.

 با عرض ارادت سید محمد خیرخواه

                                            

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد