آغاز مذاکره ونوشتن متن صلحنامه حدیبیه

آغاز مذاکرات صلح ونوشتن صلحنامه

چون کار مذاکرات مقدماتی پیمان صلحنامه به پایان رسید وتنها نوشتن متن صلحنامه باقی مانده بود تعدادی از اصحاب پیامبر (ص) از این پیمان نگرانی داشتند واز جمله یکی هم حضرت عمر فاروق( رض) بود که بنزد حضرت ابوبکر صدیق (رض) رفته نگرانی خود را چنین اظهار نمود : 1 مگر حضرت محمد ( ص) رسول خدا نیست ؟ حضرت ابوبکر رض گفت چرا هست باز سئوال کرد مگر ما مسلمان نیستیم ؟ ابوبکر (رض) گفت چرا هستیم باز سئوال کرد مگر اینها مشرک نیستند؟ ابوبکر (رض) گفت : چرا هستند عمر (رض) گفت : پس چرا ما خواری را قبول کرده زیر بار ذلت برویم  ؟ سپس حضرت ابوبکر (رض) عمر رض را به حوصله مندی دعوت کرد وهر دو باهم بحضور رسول خدا( ص) رسیدند وهمه این سئوال ها وچرا ها  را با ایشان مطرح کردند . رسول خدا ص به آنها گفت: من بنده خدا ورسول او هستم وهرگیز مخالفت امر او را نخواهم کرد . واو هم مرا بتنهائی وا نخواهد گذاشت سپس رسول خدا ص حضرت علی بن ابی طالب را خواستند وبه او فرمودند متن صلحنامه را بنویسد ودر ابتدا ی صلحنامه بنویسد.

 ( بسم الله الرحمن الرحیم ) که به اعتراض سهیل بن عمرو (نماینده قریش)مواجه گردید و اوگفت: من این کلیمات را که تو میگوئی یعنی رحمان ورحیم را نمیشناسم  بنویسد ( بسمک اللهم ) رسول خدا به علی رض گفتند : همانطوریکه او میخواهد بنویس (بسمک اللهم ) واو هم چنین نوشت: بعد ازان فرمودند بنویس این است آنچه محمد رسول خدا با سهیل بن عمرو نسبت به آن موافقت کردند : سهیل که متوجه شد دید این جمله اقرار ضمنی بنبوت محمد ص است . با نوشمن این جمله نیز بمخالفت بر خواست وگفت: اگر ما قبول میداشتیم که تو رسول خدائی با تو جنگ نمیکردیم . باید این جمله را هم از متن پیمان نامه صلح حذف کنید وبجای آن نام پدرت نوشته شود رسول خدا (ص) این سخن او را هم پذیرفتند وبه علی رض فرمودند : بنویس این چیزی است که محمد بن عبدالله با سهیل بن عمرو روی آن موافقت کردند. که در روایتی آمده است زمانیکه رسول خدا ص به علی رض فرمودند جمله رسول خدا را پاک کن وبجای آن ابن عبدالله بنویس علی رض گفت: مرا از این کار معاف نمائید من چگونه میتوانم این عنوان را از اسم مبارک شما  پاک کنم  رسول خدا ص فرمودند : آن نوشته را بمن نشان بده تا خود من آن را پاک کنم آنگاه خود آن حضرت ص آن جمله را پاک کردند وفرمودند : من رسول خدا هستم اگر چه قریش  قبول هم نکند.                         

موادات صلحنامه حدیبیه

ماده اول:ـ  طرفین موافقت کردند که مخاصمه وجنگ میان آنها تا ده سال دیگر صورت نگیرد ومر دم در این مدت بر جان ومال خود ایمن باشند.

 2:ـ  اگر کسی از قریشیان که تحت قیمومیت وولایت دیگری می باشد بنزد رسول خدا (ص) آمد اگر چه مسلمان هم شده باشد طرف مسلمانان مکلفیت دارند تا اورا واپس بسوی قریش باز گردانند وبالعکس اگر یکی از مسلمانان وپیروان محمد ص نیز بنزد قریش برود باید جانب قریش اورا بمدینه باز گرداند.

 3:ـ  طرفین باید آنچه که تا حالا بین شان گذشته بدیگران اظهار نکنند و دشمنی و عداوت خود را از دیگران پنهان نگهدارند .

 4:ـ   دزدی وخیانت بین شان واقع نشود.

5:ـ  هر یک از قبائیل وافرادیکه بخواهند با یکی از دو طرف ( محمد ص و یاقریش ) پیمان به بندند آزادی داشته باشند که در این اثناء قبیله خزاعه برخاسته وگفتند : ما با محمد ص هم پیمان می شویم وقبیله بنوبکر نیز در مقابل بر خاسته وگفتند : ماهم با قریش هم عهد میشویم .

محمد (ص) وهمراهانش امسال به مدینه باز گردند وداخل مکه نشوند وسال آینده برای حج وعمره آزادند ومیتوانند بمکه بیا یند مشروط بر اینکه سه روز بیشتر در مکه باقی نمانند وبجز شمشیر که آن هم در غلاف باشد اسلحه دیگری باخود همراه نداشته باشند وبدین صورت قرار داد صلح بین پیامبر اسلام وقریش با این موادات صلحنامه خاتمه پیدا کرد وبرای امضاء جانبین آماده شد : که ناگهان در این اثنا پسر سهیل ( نماینده قریش) که قبلا مسلمان شده بود وپدرش سهیل اورا در مکه به زنجیر بسته بود از مکه فرار کرده وبا همان زنجیری که در دست وپایش بود خود را به لشکر مسلمانان رسانید زمانیکه سهیل چشمش به پسرش افتاد از جایش بلند شد ومشت محکمی بصورت پسرش کوبید وگریبانش را گرفته فریاد زد : یا محمد ؟ پیش از اینکه این پسر بنزد شما بیاید کار صلح میان ما وشما بپایان رسید : مگر اینکه به اساس شرائیط صلحنامه اورا بما واپس بر گردانی ؟ حضرت محمدص فرمودند : بلی چنین است و تو میتوانی فرزندت راواپس به مکه برگردانی سهیل از گریبان فرزندش محکم گرفته واورا بسوی مکه کشانید.

 پسر سهیل بنام ابو جندل که از دست قریشیان فرار کرده بود بالحن تضرع آمیزی فریاد می زد ومیگفت: ای مسلمانان آیا اجازه میدهید که مرا بسوی مشرکین باز گردانند ومجددا گرفتار چنگال آنان گردم تا مرا از دین من بر گردانند. رسول خدا ص به پسر سهیل فرمود: ای ابا جندل؟ برد بار باش وصبر پیشه کن که خداوند ج برای تو وناتوانان دیگری که از مسلمانان در مکه باقی مانده و گرفتار اند گشایش وفرجی را فراهم سازد وما حالا با این مردم صلحنامه  ای را آماده نمودیم تا صلح را بر قرار کنیم وشرائیطی را پذیرفته ایم که نمیتوانیم بر آنها مخالفت کنیم وعهد شکنی نمائیم : البته تضرع والحاح ابو جندل بر ناراحتی مسلمانان افزوده بود مگر بهر صورت کار صلحنامه به این صورت به پایان رسید واشخاص ذیل آن را امضاء کردند:

1:ـ  ابوبکر صدیق رض 2- عمر فاروق رض 3 علی ابن ابی طالب رض که صلحنامه نیز بخط او نوشته شده وتنظیم گردیده بود 4- عبد الرحمان بن عوف 5- عبدالله بن سهیل بن عمرو 6 سعد بن ابی وقاص  7- محمود بن مسلمه 8- مکرز بن حفص که در آن زمان اینها جزء مشرکین بودند . از طرف مجموع همین جمع صلحنامه امضا ء گردید که بعد از امضای صلحنامه حدیبیه بود  که فرصت تنفس وتفکر برای مسلمانان تا اندازه ای مهیاء گردید چه تا آن زمان بیشتر اوقات مسلمانان گرفتار جنگ و منازعه بودند واز آن روز به بعد در اثر صلحی که میان مسلمانان وقریشیان واقع شد . مسلمانان احساس امنیت میکردند. و توانستند برای پیشرفت اسلام در مناطق دیگری وپذیرش افراد که آئین مقدس اسلام را از نو می پذیرفتند سبب گردد تا فعالیت های جدی تری را مسلمانان آغاز کرده وبه پیش برند . چنانچه در فاصله همان دوسالی که تا فتح مکه باقی مانده و طول کشیده بود افراد بسیار زیادی دین مقدس اسلام را پذیرفتند . وبکمک آنها اسلام توانست رسا لت خویش را تا مناطق بسیار دوری موفقانه به پیش ببرد. وشاهد این مدعی گفته موئرخین است که نوشته اند : تعداد لشکریا ن اسلام در جنگ حدیبیه یکهزار چهارصد نفر بودند در همرای ده هزار نفر از مسلمانان وارد مکه شدنحالیکه دوسال بعد تر هنگام فتح مکه این تعداد به ده هزار نفر رسیده بوده است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد