زبان وهمگرا ئی فرهنگی :

خدواند(ج) همه انسانها را از یک گوهر آفریده رنگ و بو، سیاه و سفید، جنسیت مرد و زن نمیتواند سبب برتری بین آنها گردد(1).

همزمان با این آفرینش خداوند(ج) وسیله ارتباط انسان را نیز برایش میسر ساخته تا از طریق آن انسان بتواند با خود، خدا، ماحول جامعه و همنوعانش ارتباط برقرار کرده و احساسات درونی خویش را به بیرون بروز دهد. که این وسیله ارتباط در حقیقت زبان گویای انسان (نطق) بمفهموم منطقی آن است. که باالوسیله آن انسان میتواند خودش را شناخته، شکرگذار حق بوده بر معلوماتش افزوده و به هنرهای های ادبی و تخیلی مختلف دسترسی پیدا کند. وباجهانیان ارتباط لازم برقرار  نماید. طوریکه میدانید

زبان در اصل وسیله افهام و تفهیم بین ابنای بشر بوده به ذات خود نمیتواند سبب برتری زبانی بر زبان دیگر و یا قومی بر قوم دیگر و یا ملتی بر ملت دیگری گردد. چه هر ملت و قومی میتواند از خود زبان خاص خودش را داشته که آن زبان از نظر توانائی ادبی، سابقة تاریخی، وضعیت اقتصادی، کار و فعالیت پژوهشی و فکری وفرهنگی با سائیر زبانها متفاوت بوده باشد ممکن هر زبان نسبت به زبان دیگری دارای قوت ها و ضعف های خاص خود باشد که این ضعف و قوت ها سبب برتری ذاتی زبان نمیگردد. چه بسا ممکن شرایط و امکانات که برای یک زبان مهیا گردیده برای زبان دیگری اگر مهیا میگردید سبب رشد و شکوفائی بهتر آن نمی شد. که اگر از این دید و منظر به زبان نگریسته شود شاید از بسا پرابلم ها و مشکلات که دامنگیر ما میتواند گردد بتوان جلوگیری نمود.

در کشور (کثیرالقوم) مثل افغانستان که اقوام مختلفی در آن زندگی دارند و هر قوم از خود زبان خاص خود را داشته و احتمال میرود با ایجاد یک انگیزه منفی سبب بروز اختلافات بزرگتری گردد از این جهت بخوبی میتوان درک کرد. که قانون اساسی این کشور در مورد زبان چقدر رعایت این نکته را نموده و از همة زبانهای رائج در کشور بطور علنی حمایت کرده که در جایش باید به آن پرداخته شود.(1)

در اینجا به این نکته بسنده میکنیم. ملتیکه دارای علائق گوناگون، اعتقادی، فرهنگی، خویشاوندی، تاریخی و سرنوشتی با یکدیگر  بوده وهست فرق و اختلاف زبانی به آسانی نمیتواند باعث جدائی و کشمکش بین آنها گردد. چه باید باور داشت که هیچ زبان بذات خود مقدس نبوده بلکه زبان تنها وسیله ارتباط بین انسانها بوده که شاید بعضی از زبان ها بواسطه شرائط و امکانات موجود از رشد و بالندگی بیشتری و بعضی دیگر بواسطه عدم وجود چنین شرائط مناسبی از رشد و توانائی کمتر برخوردار باشند که این دلیل بر برتری ذاتی زبان نمیگردد چه همه ما از یک گوهر آفریده شدیم و بگفته مولانا اقبال که چه زیبا گفته است: (2)

(تمیز رنگ و بو بر ما حرام است                   که ما پرورده یک نوبهاریم)

چنانچه اگر همه اقوام موجود در افغانستان را شبیه گل بوته های جداگانه یک باغ و بوستان تصور کنیم که هر کدام شان میتواند بوی و رنگ خاص خود را داشته باشد ولی مجموع شان گلستانی را بنام افغانستان تشکیل میدهند تصور غلطی نخواهد بود

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد