بسم الله الرحمن الرحیم.

(بمناسبت میلاد پیامبر بزرگ اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه وسلم)

  

سیره رفتار وگفتار  نیک پیامبر اسلام(ص) بهترین الگو و اسوه حسنه برای مسلمانان است

(ولکم فی رسول الله اسوه حسنه)چنانچه یکی از جمله خصال نیکوی پیامر اسلام(ص) این بوده که شخص پیامبر(ص) خود در مجالس غم و شادی مردم وحتی مجالس غم و شادی غیر مسلمانان هم شرکت میکردند. از مریض های  ایشان عیادت نموده به جنازه آنها حضور پیدا میکردنداز وفود و جماعاتی که بعنوان سفیر و نماینده به حضور پیامبر (ص) می آمدند استقبال نموده. دروازة خانة ایشان به رخ عموم مردم باز بوده و با همه مردم به نیکی و حسن سلوک رفتار مینمودند، تا جائی که حتی بعضی از افراد نمیتوانستند آداب اولی معاشرت با جناب پیامبر(ص) را نیز رعایت نمایند. که قرآن کریم از رفتار آنها در مقابل پیامبر(ص) در سورة حجرات آیه دوم چنین یادآوری میکند:   

(ای مؤمنان! بلند مکنید آوازهای تان را بالای صدای پیامبر و درشت با او سخن مگوئید، مانند سخن گفتن بعضی شما با بعضی دیگر تا اینکه اعمال شما ضایع نشود در حالیکه شما نمیدانید)[i]  

تأثیر این روش و سیره نیکوئی پیامبر اسلام «ص» را در زندگی شاگردان مکتب پیامبر اسلام بخصوص مسلمانان صدر اول اسلام به خوبی میتوان مشاهده کرد تأثیر تربیه و پرورش مکتب حیات بخش پیامبر(ص) در ایشان  چنان قوی و مؤثر بوده است که معنویت دینی در تمام ابعاد زندگی ایشان حاکمیت داشته و جای کمبود و کمتر انتقادی در نحوة رفتار شان با دیگران را باقی نمیگذاشته چنانچه قصه مشهور شکایت پسر قبطی از پسر عمر و عاص والی مصر که بحضور خلیفه دوم حضرت عمر فاروق داشته نمونة خود از جمله همین روش و سلوک حسنه و پسندیده بوده است. طوریکه پسر قبطی در این شکایت خطاب به حضرت عمر«رض» کرده میگوید: ای امیرالمؤمنین ! این مرد (پسر عمرو بن عاص والی مصر) به ظلم و ناحق مرا زده و بمن گفته است برو هرچه از دستت برمی آید دریغ مکن و به هر کسی که میخواهی شکایت کنی شکایت کن من از چنین شکایت ها باکی ندارم زیرا من پسر یکی از بزرگان و زمامداران و محترم ترین ها هستم . در این هنگام خشم حضرت عمر «رض» بر انگیخته شده و با عصبانیت به عمرو بن عاص نگاهی انداخته میفرماید:( متی استعبدتم الناس) وقد ولدتهم امهاتهم احرارا «از چه زمانی مردم را به صورت غلام و برده برای خود در آورده اید؟ در حالیکه مادران شان ایشان را آزاد به دنیا آورده اند!». و در جای دیگر باز هم در سیرة خلفای راشدین چنین میخوانیم: شخص یهودی از حضرت علی بن ابی طالب «رض» پسر عمو و داماد پیامبر اسلام «ص» به حضور خلیفة دوم حضرت عمر فاروق «رض» شکایت می نماید به اثر شکایت آن یهودی، خلیفة اسلام (حضرت عمر بن خطاب «رض») هدایت میدهد تا مدعی و مدعی علیه یعنی حضرت علی رض و مرد یهودی هر دو به محاکمه به نزدش حاضر شوند چون طرفین دعوا جهت داوری نزد حضرت عمر «رض» حضور پیدا میکنند و هر دوی شان در مجلس می نشینند، حضرت عمر«رض» به حضرت علی «رض» نگاه کرده می  فرماید: ای اباالحسن! کنار مدعیت در یک ردیف بنشین! حضرت علی «رض» زمانی که میخواهد همراه مدعی خود در یک ردیف به مقابل قاضی دادگاه (حضرت عمر«رض») بنشیند علامت ناراحتی از چهرة مبارکش نمایان میگردد. حضرت عمر «رض» (قاضی دادگاه) متوجه این ناراحتی شده چنانچه بعد از ختم محاکمه از حضرت علی «رض» جویای سبب میگردد و میگوید: از اینکه گفتم کنار مدعیت در یک ردیف بنشین ناراحت شده ای؟ حضرت علی «رض» در جواب میگوید هر گز! بلکه از این ناراحت شده ام که رعایت مساوات در محاکمه بین من و مدعی من نگردید و مرا نسبت به او فضیلت و اکرام کردی و بعنوان لقب و کنیه ام (ابالحسن) یادم کردی که این خود یک نوع تفضیل و برتری نسبت به طرف مقابل من محسوب میگردد و از این تفضیل و عدم مساوات طرفین دعوا در محکمه ناراحت گردیدم. اینها همه نمونه های از برخوردهای شاگردان مکتب اسلام و خلفای راشدین و ائمه دین نسبت به مردم بوده که در چنین مواقعی و موضوعاتی حتی همکیشی هم در نظر گرفته نمیشود، فقط بعنوان مردم با رعایت عدالت اسلامی و شواهد و ادلة شرعی و محکمه پسند داوری و قضاوت صورت میگیرد. هیچ نوع ارتباطات دینی، قومی، مقامی و شخصیتی هیچ کدام آن در اینجا سودی ندارد. [ii]   

:

باعرض حرمت سید محمد خیرخواه

 منابع :

[1] . قرآن کریم سورة حجرات آیه دوم 

[1] . سیرة خلفاء راشدین 

[1] . قرآن کریم سورة ممتحنه آیه 8-9

[1] . کتاب الایمان و الحیات یوسف قرضاوی

[1] . حدیث شریف متفق علیه



 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد