منازعات (بین المللی) ویا منازعات اجتماع در مقا بل اجتماع

   (Macro conflict)

             این منازعات بیشتر میان دولت ها و کشورها بوقوع می پیوندد وبشکل منازعات بین المللی عرض وجود میکند که هر کدام از چنین منازعاتی میتواند ازخود عوامل وانگیزهای خاصی داشته باشد که وقوع  چنین منازعاتی از گذشته های دور تا امروزمیان کشورها ودولت ها موجود بوده بخصوص بعد از شکل گیری دولت ها ومرز بندی میان آنها چنین منازعات بیشتر به اشکال گوناگونی درعرصه بین المللی بروز کرده وبشکل جنگ میان دو دولت ویا چند دولت خود را نمایان ساخته است.

 که نمونه بارز آن وقوع دوجنگ جهانی اول ودوم را طور نمونه میتوان در اینجا یاد آوری کردکه باعث کشتار میلیون ها انسان وخسارات هنگفتی برای طرف های جنگ گردیده.زیرا در گذشته ها دولت ها معمولا جهت دست یابی به حل وفصل منازعات میا ن یگدیگر بجای گفتگو ومذاکره بیشتر بجنگ توسل میجستند وهر طرف که قویتر وزور مندتربودی برنده جنگ نیزهمان طرف بحساب می آمد که بتدریج ومرورزمان این راه حل کمرنگ گردیده ودولت ها کوشش بخرج دادند تا راه حل مناسب دیگری را جایگزین جنگ گردانند تا از طریق مسالمت آمیز به حل وفصل منازعات میان خویش برسند که بدین منظور موئسسات جهانی جهت حل وفصل  ( منازعات بین المللی) عرض اندام کرده.

           ماننده کنوانسیون های بین المللی میثاق جامعه ملل دیوان عدالت بین المللی سازمان ملل متحد شورای امنیت وغیره که دراینجا قابل یادآوری است تا بگویم قبل از وقوع جنگ جهانی اول ودوم مقدمات جنگ میان کشورها بخصوص کشورهای اروپائی از قبل فراهم شده بوده است بی اعتمادی وسوء ظن میان کشورها به اوج خود رسیده بوده که باآغاز قرن بیستم این بدگمانی ها وسوءظن ها سبب دسته بندی های بیشتری میان دولت ها ذیدخل در جنگ گردیده است تاجائیکه همه کشورها بنحوی منتظر جرقه جنگ از قبل بودند که این جرقه جنگ با کشته شدن ولی عهد اتریش بنام فرانتس فردیناند آماده شد که سرانجام درسال 1914 جنگ جهانی اول آغاز وتا سال 1918 ادامه پیدا کرد که عوامل جنگ را مفسرین سیاسی بیشتر بررقابت اتریش وروسیه برسر کشور های بالکان اختلاف فرانسه وآلمان ورقابت اقتصادی ودریائی میان آلمان وانگلیس را از جمله عوامل جنگ برشمرده اند.

گرچه در ابتدا جنگ بیشتر میان کشورهای اروپائی تمرکز داشته ولی بعد ها سبب ظهور دو قدرت جهانی دیگر یعنی ایالات متحد امریکا وجاپان نیز در این عرصه گردیده است طوریکه میدانید بتعقیب جنگ جهانی اول جنگ جهانی دوم درسال 1939 مجدد آغاز میگردد وتا سال 1945 ادامه پیدا میکند.  که دلائیل آغاز جنگ جهانی دوم را بیشترمفسرین بحران اقتصادی ودرخواست غرامت جنگی یکصد میلیارد دالری ازآلمان باا لوسیله متفقین پس ازجنگ( جهانی اول) و محدودیت نیروی ارتش ووسائیل نظامی برای آلمان تاسطح یکصد هزار نفر ونیاز جاپان بمواد اولیه وغیره  را علت وعامل اصلی جنگ جهانی دوم تذکر داده اند در اینجا لازم است تا بدانیم که تنها درجنگ جهانی دوم پنجاه الی شصت  میلیون نفر کشته شده وتقریبا چهار قاره جهان یعنی آسیا اروپا افریقا وامریکا درجنگ مشارکت مستقیم داشتند و این جنگ دقیقا در روز سوم سبتامبر سال 1939م با الوسیله کشور های انگلستان وفرانسه بر ضد آلمان آغاز گردیده وعلت آغاز جنگ حمله آلمان نازی به پولند بوده است .که البته زمینه شروع جنگ جهانی دوم برمیگردد به پی آمدهای جنگ جهانی اول که پیروزمندان جنگ جهانی اول یعنی متفقین(انگلستان ایالات متحده امریکا وفرانسه) باطرح قرار داد (وارسا)که قرارداد مذکور کشور آلمان را پارچه پارچه میساخته وآن را بکشورهای همسایه اش تقسیم میکرده وتعداد نفرات وتجهیزات ارتش آلمان را محدود میگردانید وآلمان را آغاز گر جنگ معرفی میکرد ارتباط مستقیم داشته است که میبایست آلمان برای متفقین میلیارد ها دالر غرامت جنگی می پرداخت که همه این عوامل سبب گردید تا آلمان را وادار سازد که برای پسگیری مناطق ازدست رفته خود جنگ را مجدد آغاز نماید ودر آغاز جنگ بتواند کشورهای هالند بلژیک  دانمارک ناروی را به آسانی شکست دهد.وسر زمین این کشور ها را اشغال وضمیمه ( رایش سوم )بسازد وبه تعقیب آن درظرف یک ماه بتواند ارتش فرانسه را نیز در جنگ شکست دهد .وتا این زمان جنگ مستقیمی میان آلمان وایالات متحده امریکا وجود نداشته است مگر ایالات متحده امریکا در پشت سر کشورهای انگلستان وفرانسه قرار داشته وآنهارا از نظر تجهیزات ونیرو کمک میکرده ولی بعد از حمله جاپان به

 بندر( پرل هارپور)امریکا این بار ایالات متحده امریکا کمک های خود را به آنها بیشتر کرده وآنها را مورد حمایت رسمی وکامل خود قرار داده و در این زمان بوده است.

که آدلف هیتلر با اتحاد جماهیر شوروی سابق نیز اعلان جنگ داده وبه سرعت شهرها وکشور های مربوط به اتحاد شوروی سابق را یکی پی دیگری تسخیر میکرده وارتش شوروی را در محاذات جنگ شکست میداده است تا جائیکه شهر مسکو را به محاصره خود درآو رده بوده که در این وقت است که طبیعت وسرما زمستان بکمک ارتش شوروی رسیده وهوا به اندازه سرد گردیده بود که درجه سردی هوا به پنجاه درجه زیر صفر میرسیده وبرای ارتش آلمان مشکلات زیادی را بوجود آورده بوده است. وبرای اولین بار بود که ارتش آلمان مجبور بعقب نشینی میگردید .وباز در همین زمان بوده است که جنگ استالینگرادکه مهمترین وسخترین جنگ درسطح جهان بحساب میرفته بوقوع پیوسته است وجنگ به اندازه شدید وسخت بوده که جنگ تن بتن وخانه بخانه تا مدتی میان طرفین ادامه داشته که با الاخره ارتش آلمان بمحاصره کامل کشیده میشود وامکان هیچ نوع کمکی از زمین وهوا برایش میسر نمیگردد که با الاخره مجبور بتسلیمی میگردد.وراه ارتش شوروی بسوی غرب واروپا وآلمان باز میگردد وورق جنگ برگشت میخورد وراه پیروزی برای متفقین مساعد میگردد تا اینکه در روز سیم  اپریل سال 1945م هیتلر می بیندکه هیچ نیروی جنگی برایش باقی نمانده اجبارا اقدام بخود کشی میکند وآلمان تسلیم متفقین میگردد وبدین صورت جنگ جها نی دوم در اروپا خاتمه پیدامیکند مگر در آسیا میان جاپان وامریکا چین وکوریا هنوزهم ادامه داشته که سر انجام با بمباردمان اتمی امریکا شهرهای ناکا زاکی وهیروشیمای جاپان جنگ در آن حوزه نیز درششم اگست 1945م باتسلیمی جاپان بعد از شش سال ادامه جنگ های خونین وکشته شدن میلیون ها انسان وخرابی آبادی ها وکشورهابپایان خود میرسد.

.که با ختم جنگ جهانی دوم سبب ظهور دو ابر قدرت یعنی ایالات متحده امریکا واتحاد جماهیرشوروی بعنوان دوقدرت برتر جهان درعرصه جهانی بوده ایم که با قطب بندی های جدیدی در عرصه جهانی بنام بلوک شرق وغرب واتکای کشور های دیگر به استثناء عده ای بیکی از از این دو قدرت وبرخورداری هر دو ابر قدرت از سلاح های هسته ای (اتمی ) وترس از بکار گیری آنها در مقابل یکدیگر جهان به دو قطب متضاد تقسیم میگردد ودر نهایت سبب ایجاد زمینه موسوم به( جنگ سرد) میان این دوقطب میگردد. ومدت زیادی جنگ سرد میان این دو قطب ادامه پیدا میکند.

 تا اینکه دراواخرقرن بیستم باختم جنگ سرد ونابودی اتحاد جماهیر شوروی سابق از صفحه روزگار تصویرمثبتی در ذهنیت ها درجهان ایجاد میگردد که ممکن زمینه تنش ومنازعه میان کشورها باالاخره ازبین برود ویا اقلا کمتر گردد ولی روند تحولات جهانی ومنطقه ای بر عکس نشان میدهد که بیانگر این است که هنوز تاختم تنش ومنازعه میان کشورها فاصله زیادی وجود دارد وحتی جریان تحولات جدید درعرصه سیاسی جهانی نمایانگرآن است که تنش ها ورقابت های جدیدی درحال آمادگی و شکل گیری است. چنانچه تعدادی ازکشورهای درحال صنعتی شدن درقاره آسیا ماننده هنگ کنگ تایوان کره جنوبی سنگاپور زیر نام( ببرهای آبی) وظهورجمهوری خلق چین باسرعت تمام درعرصه رشد وتوسعه اقتصادی ووضعیت موجودیکه درخاورمیانه جریان دارد وعوامل بازدارنده دیگر همه سبب میگردد که نتوان ازتنش ورقابت میان کشورها هنوزبطور کامل مطمئن بود و حتی عده ازناظران وتحلیل گران بر این باور اندکه جنگ سرد جدیدی درجهان درحال ظهوراست این بار نه دراروپا بلکه درقلب آسیا که یک طرف آن را جاپان کره جنوبی بهمکاری نزدیک ا یالات متحده امریکا وجانب دیگر رادوقدرت اتمی دیگر جهان یعنی چین وکوریای شمالی تشکیل میدهند واوضاع در خاور میانه از آن هم پیچیده تراست که به آسانی نمیتوان ازحالا آینده را درست پیشبینی کرد.و امید واربود که به زودی وآسانی تنش میان کشورهای جهان از میان رفته ویا کاهش جدی پیدا خواهد کرد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد