گفتگوهای صلح در کشور:


گفتگو های صلح  در کشور :

کشور عزیز ما افغانستان ازمدت سالیان درازی ا ست که گرفتار جنگ، بحران و اشغال نظامی توسط (اتحا د شوروی سابق )» بوده و متآسفانه هنوزهم جنگ در این سرزمین بیداد میکند. آوارگی ها و خانه خرابی ها ادامه دارد صدای مدهش سلاح های مخرب جنک هنوز خاموش نگردیده  عملیات انتحاری وانفجاری بقوت خود ادامه دارد و از مردم قربانی میگرد و اگر مساعی هم جهت ایجاد صلح و ثبات از جانب( مجامع ملی و بین المللی) تا حالا صورت گرفته نتیجه دلخواه و مطلوبی را ببار نیاورده که این گفته بدین معنی نخواهد بود که می بایست از مساعی صلح جویانه دست برداشت و به طبل جنگ همچنان نواخت. زیرا همة ما باور داریم که هر جنگی نهایت آن صلح است و در حقیقت جنگ بزرگترین مصیبت در جامعه بوده که بنیاد جامعه انسانی را متزلزل ساخته و زندگی سر سبز انسان را درو میکند و از انسان مهر و عطوفت انسانی را می رباید لذا می­بایست صادقانه و مخلصانه همه قلم ها و قدم ها در مسیر صلح  واقعی بسیج شود.

            تا چنان صلحی ایجاد گردد که دیگر جنگی را بدنبال نداشته باشد و طور نباشد که فقط جاها ی جنگجویان عوض گردد طوریکه تا حالا چندین بار چنین شده است عده ای اداره شهر ها را بدست گرفته و عده ای دیگری بکوه ها پناه برده و بتدریج به قرا ء ومحلات سرازیر شدند و اداره قراء و قصبات را بتدریج بدست گرفتند و با مساعد بودن شرایط محیطی و منطقه ای ا توانستند بجنگ خود همچنان ادامه دهند چه در کشور ما شرایط جنگ پارتیزانی وچریکی باموقعیت جغرافیائی وسیاسی خاصی که داردواز جانب همسایگان میتواند همیشه حمایه گردد موجود بوده

 لذا هر قدم که برای ایجاد صلح در کشور بر داشته می­شود باید اساسی و پایدار باشد و از امتیاز گیری و امتیاز دهی کرده بیشتر به صلح پایدار و اساسی فکر شود و همه عوامل، ریشه ها و انگیزهای جنگ و منازعه درست وصحیح ارزیابی گردد و به اصل مشکل توجه جدی صورت گیرد.ودر این راه صبر و حوصله مندی دست اندرکاران صلح متزلزل نگردد وباحوصله مندی وپشت کار بمسئولیت خود ادامه دهند وبمرحله برسند که هر دو طرف منازعه وجنگ اقلاً بیک سلسله اصول اساسی عملاً پایبندی از خود نشان دهند.تا قدم­های بعدی بتواند استوارترومتین­تر برداشته شود زیرا جنگ چه از نظر اجتماعی و چه از نظر روان­شناسی هر دو یک پدیده مصیبت بار و زشتی بوده که بر بالای انسان و جامعه به اجبار تحمیل میگردد که در اصل با کرامت انسانی انسان و جامعه سازگاری ندارد و از نظر شرع مقدس اسلام هم اگر در جایی مشروعیت پیدا می کند جنگ دفاعی بوده نه جنگ تعرضی زیرا از نظر اسلام جنگ در اصل و نفس خود هیچ حسن ذاتی نداشته چه جنگ ( قتل عبادالله و تخریب بلادالله است) که هیچ نوع زیبایی وحسن ذاتی ندارد و در یک کشور بار اصلی جنگ را مردم آن کشور بدوش میکشند که خانه هایشان خراب و فرزندان شان به قتل می­رسد تلفات انسانی، خسارات اقتصادی، هزینه­های عاطفی همه و همه مصیبت­های است که مردم گرفتار جنگ  همه را میبپردازند، غرامت دهندگان اصلی جنگ مردم بوده در حالی که خوشان در ایجاد جنگ کمترین نقش را هم نداشته و ندارند ولی غرامت­های کلی جنگ را آن­ها می­بایست بپردازند چنان غرامت­های که طور اجباری بر دوش آن­ها تحمیل میگردد لذا هر اقدامی که برای ایجاد صلح پایه دار برداشته می شود باید ازان استقبال گر دد ودر هر گفتگوی صلحی که مطرح میشود باید دست آوردهای چندین ساله مردم افغانستان در نظر گرفته شودوبا در نظر داشت تجارب تلخ گذشته که مردم خاطرات بدی را از آنها دارند بایست محتا طانه قدم برداشته وبه پیش رفته شودوبدین صورت میتوان از مساعی صلح جویانه دولت وحزب اسلامی آقای حکمتیار باحسن نیت استقبال کرد وآن راقدم مثبتی در راه ایجاد صلح سرتاسری که امید است اثرات خود را در بالای جریان طالبان نیز داشته باشد تلقی کرد وبه آینده امیدوار بود وماذالک علی الله بعزیز و السلام

 

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد