اتکاء بخود نه بار دوش دیگران :

اتکا ء بخود نه بار دوش دیگران :
میگویند ماهیگیری روزانه جند عدد ماهی صید میکرد واز آنها به
رفیقش نیز کمک مینمود روزی رفیقش به ماهیگیر گفت :
بجای اینکه چند عدد ماهی بمن کمک میکنی نمی شود تور
ویا چنگگ ماهیگیری بمن پیدا کنی تا دیگر بار دوش تو
نباشم وخودم بتوانم روزی خود را از این طریق پیدا کنم ؟
و در سیره مبارک پیامبر اسلام ص نیز آمده که شخص فقیری بود
که میگفت : هیج چیزی ندارد پیامبر اسلام به او گفتند :
در خانه خود برو وببین کدام تکه فرش ویا ظرفی چیزی نداری؟ 
آن شخص فکر کرد وگفت:یک تکه فرش ویا انگشتری در خانه خود دارم پیامبر 
اسلام ص به او فرمودند: که او رابیاور بعد از اینکه آن شخص 
تکه ویا انگشتری را که داشت آورد توسط خودش آن را فروختند 
ودرعوضش ریسمان و تیشه هیزم کنی به او خریدند وگفتند :
بااین ریسمان وتیشه خاروهیزم جمع کن وببازار بفروش
واز این طریق امرار معیشت کن. واو این کار را آغاز کرد
و بعد از مدتی وضعیتش تغییر نمود واوتوانست زنذگی خود
را اداره کند که این همان چیز ی است که ما امروزآن را گم
کرده ایم وبه آن بهاء نمیدهیم بلکه همه چیز خود را از
دیگران میخواهیم در حالیکه ممکن است در شرا ئیط موجود 
کمک های دیگران بما مفید وضروری باشد ولی در دراز
مدت ا ثرات منفی خود را نیز خواهد داشت واز جمله نتائیج
اولی آن این خواهد بود که مارا طفیلی وبار دوش ببار می آورد که هیجگاهی
نتوانیم بپای خود به ایستیم وبخود متکی باشیم ؟ والسلام

جنبه های معنوی وعاطفی عبادات اسلامی :


جنبه های عاطفی  ومعنوی عبادات اسلامی : -

طوریکه میدانیدعبادات که در اسلام بعنوان

                         تکا لیف شرعی بر پیروانش واجب گردیده خود نوع

                           ارتباط معنوی انسان را نسبت به خدا جامعه ومردم

                     وهمنوعانش را نشان  میدهد                                        

                    بطور مثال عبادات مالی که در اسلام بر ذمه مسلمانان

                     واجب گردیده ماننده زکواة و صدقات وکمک های مالی

                       خود نوع رابطه عاطفی وارتباط معنوی انسان و مکلفیت هایش را

                               نسبت به همنوع و جامعه که در آن جامعه انسان

                                زندگی میکند بنمایش میگذارد که با انجام این اعمال  و

                        مکلفیت ها انسان میتواند روابط معنوی وعواطف انسانی

                                                 را در وجود خود دائما زنده و فعال نگهدارد

چه در حقیقت خدای بی نیاز به عبادات بندگان خود چه بدنی و چه مالی

                     بهیچکدام آن ها نیازی ندارد و این انسان است که به خدای

                          بزرگ نیاز دارد و مکلف به شناخت و عبادت ذات

                            پاک او است که انواع صدقات و تعاونات مالی همه و همه

                             خود نوع تکلیف فردی انسان نسبت به همنوع و جامعه ای

                      که در آن جامعه انسان زندگی میکند بوده و نشانگر آن است

                  که انسان مسئول و متعهد نسبت بهمنوع و جامعه خود

               مکلفیت های دینی، اخلاقی  عاطفی و معنوی دارد و باید دارای چنین

                       ارتباطات معنوی قوی، مثبت و سازنده نسبت به همه آنهاباشد والسلام

 

عواطف انسانی :


                                               احساس وعواطف انسانی :

              اگر روابط معنوی و عواطف انسانی را از انسان دور سازیم یقینا

             انسان ارزش انسانی خود را از دست میدهد و او دیگر ماننده

               جمادی بیش نخواهد بود  موجودات دوپای که به اسم انسان جنایات متعددی را نسبت بهمنوعان  خود انجام میدهند  اطفال را میکشند برزنان وبزرگان وپیران هیچ نوع رحم وشفقتی ندارند جهان را به آتش میکشند  مساجد وعبادتگاها را ویران میسازند وصدها نوع جنایات ضد بشری دیگری را انجام میدهند آیا میشود نام شریف انسان را برآنها گذاشت  ؟ که  خود جای سئوال اساسی دارد ؟ مولانای بلخ در این ارتباط چه  جواب زیبا گفته : دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر – وز دیو ودد ملولم وانسانم آرزوست گفتند یافت مینشود جسته ایم ما – گفت آنکه یافت مینشود آنم آرزوست  انسانم آرزو است. والسلام

انجماد فکری :


انجماد فکری :
تفاوت آرا ء ونظریات انسانها :
با حکمت بالغة که خداوند «ج» در خلقت بشر داشته، افراد بشر را یکی نسبت به دیگری متفاوت آفریده که تأثیر این تفاوت خلقتی را میتوان در خوی و خصال، استعدادها و توانایی های متفاوت انسان و در زندگی فردی و اجتماعی او به خوبی ملاحظه کرد و به روشنی دید که همنوا با خلقت انسان، برداشت های او نسبت به مسایل مختلف زندگی اجتماعی از یکدیگر متفاوت بوده برداشت های درست و نادرست، سطحی و عمیق، منطقی و غیر منطقی حق و ناحق در کنار هم در فکر و ذهن هر کدام از افراد بشر موجود بوده که در عمل چهره نمایی میکند.
چنانچه اگر رشد و تحول مثبت و سازندة در مغز و فکر انسان بوجود نیاید و مغز انسان همدوش با دیگر اندامها و اعضای وجودی انسان رشد متناسبی نکند،و تحول مثبتی را نپذیرد و یک حالت انجماد و ایستا را بخود داشته و در حالت انجماد باقی بماند، ماننده مغز طفل کوچک و خورد عقب مانده ذهنی که خودش هر روز از نظر سنی و جسمی رشد کرده ولی مغزش متعادل با اعضای دیگر وجودش رشد متناسب و متعادلی نداشته و در یک حالت ایستا و.انجماد باقی مانده و هرچه اندام های دیگر وجودش رشد میکنند مغز آن به همان حالت اولیه باقی میماند و به ماننده انسانهای عقب ماندة ذهنی که هر چند از نظر جسمی بزرگ میشوند، مگر مغز شان مغز همان طفل کوچک وخوردی بوده که رشد متوازن و متکاملی ندارد که بعضاً میبینید بعد از کمال رشد فیزیکی و با داشتن هیکل بزرگ و کلان آنچنانی هنگام صحبت و گفتگو حرف های کودکانه و نا متناسب به سن و موقعیت خویش به زبان میرانند که خود نمونة از عدم رشد و یا رشد نا متعادل فکر و مغز ایشان را با سایر اعضای فیزیکی وجود آنها نشان میدهد. البته این رشد نا متعادل سبب بروز مشکلات غیر طبیعی در مسیر زندگی فردی و اجتماعی انسان و جامعه میگردد و این مشکل زمانی بغرنج و بزرگ میشود که اشخاص دارای مشکلات مغزی این چنینی،به مخالفت باعلم وپیشرفت جامعه برخواسته نه تنها تصمیم گیرنده بر سرنوشت شخصی خود بوده بلکه تصمیم گیرندگان سرنوشت جامعه و ملتی نیز گردند ضعف این بلوغ فکری و رشد ذهنی زمانی بیشتر احساس میشود که در سطح بالا جامعه ای به کمبود و یا نبود چنین رشد فکری مواجه گردد و این مشکل زمانی حادتر خواهد شد که افراد دارای مغز خورد و کوچک بدون رشد ذهنی و بلوغ فکری خواسته باشند تا برداشت های ناقص و نارسای خود را از مسایل عمدة اجتماعی و سیاسی جامعه به منزلة وحی منزل الاهی غیر قابل تعدیل و تغییر تلقی کرده و زمانی مصیبت بارتر خواهد گردید که برداشت های سطحی ناقص و ناپخته خویش را از دین جزء از دین دانسته و خواسته باشند تا چنین افکاری را به زور و سرنیزه بر جامعه ای بقبولانند که در آن صورت وای بر حال چنین جامعه و ملتی خواهد بود! ؟. در حالیکه ماننده خورشید روشن است اسلام عزیز که دین همه امت مسلمه است عاری از چنین کج اندیشی ها، بدعت و خرافه پرستی ها افراطگری وتفریط گرائی ها بوده نه تنها احترام و ارج کاملی بر علم و دانش بشری داشته بلکه علم را گم شده ای مومن دانسته وکسبش را به او ازهمه سزاوار تر میداند وهمه خصوصیتهای فطری در روح و گوهر این آئین پاک نهفته بوده که هیچ نوع تعرض و تصادمی با پیشرفت علم و ترقی بشر و تکنالوژی عصر و تجارب مکتسبه انسان ندارد، بلکه با زندگی فطری سالم انسان هماهنگی کاملی دارد و بشر را ابداً از فطرت بشری او جدا نمیسازد، بلکه بر عواطف و غرائز فطری انسان اعتنا کرده و آن را در حد اعتدالش میپذیرد. چه اسلام ماننده چشمة زلالی است که هر کس به قدر تشنگی خود میتواند از آن رفع تشنگی نموده به همه مذاق ها غذایی و به همه دردها دوایی دارد. چه اسلام آئینی است که هیچ کس و هیچ جمعی را از خود نمیراند. انسانیت را بدون تبعیض ملاک ارزش قرار داده (ولقد کرمنا بنی آدم ) بر رنگ، قوم، نژاد، ثروت و دارای انسان ارزش ذاتی قایل نبوده، فقط عمل و تقوای انسان را ملاک حقیقی قرارداده مزیت و برتری هر انسانی را در گرو عملکرد خود او میداند وبس .
با احترام سید محمد خیرخواه

تاملی بر برطرفی وزیر اطلاعات پاکستان :


تاملی بر برطرفی وزیر اطلاعات پاکستان بجرم افشاگری
حمایت پاکستان از باندهای تروریستی وافراطی وبه انزوا کشیده شدن این کشور در عرصه بین المللی تحت عنوان شریک دزد همرای قافله :
طوریکه میدانید در سالهای 1374 و1375 قافله طالبان بکمک پاکستان وارد اسپین بولدک قندهار شدند وبا شعار تطبیق شریعت ورفع پاتک ها ومبارزه با شر وفساد با الاخره توانستند اکثر مناطق کشور را اشغال کرده و امارت خویش را برپا کنند و پاکستان اولین کشوری بود که آنها را برسمیت شناخت وحمایت خود را از آنها اعلان کرد وهمین سیاست بقوت خود ادامه پیداکرد ملت افغانستان در آن زمان هر چه فریاد کشید که مشکل تروریزم و افراطگرائی تنها مشکل افغانستان نیست ولی متا سفانه گوش شنوائی وجود نداشت تا اینکه قضیه 11 سپتامبر 2001 بمیان آمد وبرج های دوقلوی امریکا در نیو یارک وواشنگتن مورد هدف ترورست ها قرار گرفت که در این عملیات تعداد زیادی از اتباع امریکا ودیگر کشورها کشته شدند ودنیا متوجه شد که ملت افغانستان بحق بوده که تروریزم خطر جهانی است که دنیا بعد از آن اعلان مبارزه با تروریزم را بلند کرد بواسطه تهدیدات امریکا که پاکستان را تهدید به بر گشتاندن به عصر حجر نموده بود با چرخش 180 درجه با اعلان مبارزه امریکا علیه تروریزم پاکستان حمایت خود را از آن اعلان کرد مگر در پشت پرده کار های خود را مثل گذشته ادامه میداد واز طالبان عملا حمایت میکرد که هنوز هم میکند ودروازه های کشور خود را بر رخ آنها باز نگهداشته ودر
عر صه نظامی وسیاسی با شعار طالبان خوب وبد آنهایکه بنفع پاکستان کار میکنند طالبان خوب وآنهایکه بخلاف منافع پاکستان بودند طالبان بد بزعم پاکستان بودند وهستندو این سیاست کما کان ادامه دارد که در این اواخر دنیا وبخصوص امریکا ئی ها متوجه اصل قضیه شدند ولی بسیار دیر وبه دینصورت نقاب دورنگی از چهره پاکستان افتاد وپاکستان متوجه گردید که امریکا ئی ها به اصل قضیه پی بردند وخطر به انزوا کشیده شدن پاکستان موجود است ولی صد حیف که در طول این مدت همه قربانی ها را ملت افغانستان پرداخت که حالا هنوز هم سر وقت است وجای دارد که افغانستان از این موقعیت حد اعظم استفاده را برای آشکارشدن حقیقت ها تلاش بیشتری انجام دهد تا سیاست دورنگی همسایه جنوبی ما به جهان وجهانیان بیشتر آشکار شود وحقانیت ملت افغانستان جایگاه اصلی خود را احراز کند ونقاب دورنگی ازچهره ایشان کاملا بیفتد ودنیا انهارا بهتر بشناسد والسلام