تا ثیر فرهنگ تکنالوژی ---

(تأثیرفرهنگ تکنالوژی بالای زبان و زندگی جامعه  )

باید بخاطر داشته باشیم در شرائط که دنیای مدرن و پیشرفته از نظر ساینس و تکنالوژی عصری محصولاتش دنیای کوچک ما را  اشغال خود ساخته نمیتوان از نظر فرهنگی، اجتماعی حتی سیاسی از تأثیر گذاری فرهنگ تکنالوژی بالای زبان و زندگی انسان انکار ورزید. زیرا  وقتیکه محصولات ساینس و تکنالوژی عصری به بازار عرضه میگردد یقیناً اسم و طریق استفاده آن هم همراه محصولاتش به بازار می آید وقتیکه موتر، ماشین، کمپیوتر، تلویزیون، سینما، موبایل و امثال آنها به بازار عرضه میگردد می بینید اسم و طریق اسفتاده آنها پیشتر از آنها و یا همراه آنها به بازار آمده است. حالا اگر ما اسم با مسمّی در این عرصه ازخود نداشته باشیم با تکلّف پیدا کردن اسم جدیدی برای آنها شاید وقت ضایع کردن بیش کاری نبوده باشد. و اگر طریق استفاده صحیح محصولات تکنالوژی یعنی همان فرهنگ تکنالوژی همرای تکنالوژی یاد گرفته نشود ممکن بجای ایجاد رفاه و آسایش برای انسان مصیبت ببار آورد.که وقوع حوادث دلخراش ترافیکی در جهان که شاهد آنها هستیم خود نمونه زنده آن است   اگر رادیو تلویزیون، کمپیوتر، انترنت و امثال آنها که وسائل مدرن ارتباط جمعی امروزی بوده و هدف اصلی آنها رشد فرهنگ و بلند بردن سطح دانش و آگاهی عمومی جامعه است. بجای اصل هدف طور انحرافی از آنها استفاده شود بطور مثال سینما تلویزیون اگر بجای رشد فرهنگی  فیلم های مبتذل غیر اخلاقی را در داخل خانواده ها ویا فیلم های خشونت آمیز را که بد آموزی همراه خود دارد پخش کنند ویا ریموت کنترل که جهت سهولت استفاده از وسائل برقی صوتی و تصویری ساخته شده اگر از آن جهت انفجار  بم استفاده شود خواهید دید   که چه مصیبت ها ببار خواهد آورد که در حال حاضر مصیبت های زیادی ببار آورده است لذا استفاده سوء از  وسائل تکنالوژی مدرن علاوه بر اینکه نمیتواند جهت رشد فرهنگی جامعه مفیدیت داشته و سبب خدمتی به جامعه بحساب آید بلکه سبب ایجاد مصیبت ها و باعث امراض اجتماعی گونا گون دیگر انسانی  نیز در درون جامعه  خواهد شد ولی اگر از آنها بمقاصد اصلی آنها استفاده درست شود از رفاهیتی که ایجاد میکنند کسی انکار کرده نمیتواند . والسلام

 

شرائیط کشور وخسگی مردم ---

شراپیط کشور وخستگی مردم ایجاب میکند تا هر چه زودتر برای خاتمه جنگ راه وچاره اساسی جستجو شود وجنگ در کشور ما خاتمه یابد :
طوریکه همه میدانید جنگ پدیده شوم ونامیمون است که ازجمله بدترین اختراعات انسان در تاریخ است که بکرامت ذاتی انسان هیچ سازگاری نداردزیرا جنگ زندگی انسان را نابود میکند ودنیا را برای انسان جهنم می سازد فکر واندیشه انسان را منقلب گردانیده وانسان را به ستیزه جویئ وانتقام گیری بیشتر ی وامیدارد طوریکه روان فرد وجامعه را منقلب ساخته درست رانادرست ونادرست رادرست مینمایاند اثرات منفی جنگ ارزشهای انسانی ومعنوی را کم رنگ ساخته فکر واندیشه انسان را به انحراف میکشاند.انسانیکه تادیروز همنوعان خودرابه دیده ای قدر و احترام مینگریست وانسانهای دیگر را بحیث عضو پیکر خود دانسته وبگفته شیخ سعدی رح که میگوید :
بنی آدم اعضای یک پیکر اند -- که در آفرینش زیک گوهر اند
جو عضو بدرد آورد روزگار -- دیگر عضوها را نماند قرار-
تو که از غمی دیگران بی غمی -- نشاید که نامت نهند آدمی --
امروزبواسطه فضای جنگ همان انسان ازهمه وجودش تنفر وانتقام گیری به مشام میرسد.همنوایی انسانی دوستی وغم شریکی برادری وهم وطنی همه وهمه بفراموشی سپرده شده وبجز انتقام گیری وادامه جنگ وخون ریزی به چیز دیگری فکرکرده نمیتواند که لازم است تا فضای جنگی در کشور ما تغییر بیداکند.وهرچه زودتر برای خاتمه جنگ راه وچاره ای اساسی پیداشود تامردم ما بتوانند در برتو صلح وامنیت آسایش داپمی را بیاری خداوندج بدست آورند ودر آرامش زندگی کنند وماذالک علی الله بعزیز والسلام

دو شاخصه که در هیچ تحول سیاسی واجتماعی در کشور نباید نقش شان کم رنگ جلوه کند :

 

دو شاخصه که در هیچ تحول سیاسی واجتماعی در کشور نباید نقش شان کم رنگ جلوه کند :              

 امروز اگر دنیا با افغانستان همکاری میکند ومارا  بعنوان وارثین نیروهای که در مقابل دو جبهه سرخ وسیاه مقاومت کرده وجنگیدند ودنیارا در مقابل این دوهیولای (سرخ وسیاه ) از خواب غفلت بیدار کرده وحتی در این راه جانهای شیرین خود وفرزندان خود را فدا کرده تا ملت شان وجهان از شر این  دو دشمن بشریت  ( کمونیزم وتروریزم  ) نجات بیداکرده وبیدار گردند که هنوز هم دنباله این بیکار ومبارزه ادامه دارد واز ما وملت ما قربانی میگیرد با فرق اینکه این بار دنیا متوجه شر تروریزم بین المللی نیز گردیده  ودنیا نیز وارد این صحنه نبرد شده است  مادر حالیکه از محفل استقبالیه  رهبر حزب اسلامی  افغانستان جناب آقای حکمتیار  که از جانب حکومت وحدت ملی ترتیب داده شده بود استقبال میکنیم اما خلاهای آن را نیز در نظر داریم عدم حضور شخصیت های از جمعیت اسلامی بخصوص فرزند ارشد رهبر فقید شان وعدم یاد آوری نامی از شهید قهرمان ملی شهید احمد شاه مسعود ( که هردوی شان هم رهبرجمعیت اسلامی  وهم شهید احمدشاه مسعود)  از جمله بزر کترین شهدای کشور  در مقابل تروریزم بین المللی شهید گردیدند از جانب هیچ یک از سخنرانان بخصوص دوستان شهید احمد شاه مسعود  گله مند هستیم چه معمولا در تمام تحولات اجتماعی وسیاسی که در جهان رخ داده ویارخ میدهد نقش بانیان وقهرمانان  آنها همیشه برجسته بوده وهر گیز فراموش تاریخ شان نمیگردد وخطی را که آنها ترسیم کردند در تاریخ کشور شان همیشه سرمشق بوده ودنبال میگردد والسلام  

عواطف انسانی :


 

عواطف انسانی :
اگر روابط معنوی و عواطف انسانی را از انسان دور سازیم یقینا
انسان ارزش انسانی خود را از دست میدهد و او دیگر ماننده
جمادات  وحیوانات درنده بیشتر چیزی نخواهد بود  موجودات دوپای که به اسم انسان  روزانه جنایات متعددی را نسبت بهمنوعان خود انجام میدهند اطفال را میکشند برزنان و کودکان وپیران هیچ نوع رحم وشفقتی ندارند جهان را به آتش میکشند مساجد وعبادتگاها را ویران میسازند وبا اعمال انتحاری وانفجاری خود مردم را نا آرم ساخته وباعث مصیبت برخود و هموطنان خود میگردند صدها  وهزارها نوع جنایات ضد بشری  دیگری را  بدون ترس از خداوندج ومخلوقش انجام میدهند آیا میشود نام شریف انسان را برچنین موجودات  دوپای گذاشت ؟ وآنها را انسان خطاب کرد  ؟ که خود جای سئوال  اساسی دارد ؟ چه انسان قبل از اینکه پیرو دین ویامذهبی باشد باید اولتر از همه انسان بمعنی واقعی  آن دارای عواطف واحساسات انسانی باشد ورنه دیو وددی بیش نخواهد بود.

مولانای بلخ در این ارتباط چه زیبا گفته است :

 : دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر – وز دیو ودد ملولم وانسانم آرزوست

گفتند یافت مینشود جسته ایم ما – گفت آنکه یافت مینشود آنم آرزوست

. به همین سبک چند  مصرع دیگری را نیزبنده  نا توان (زیر عنوان دنیای که برادر نکشند آنم آرزو است ) اضافه کردم که در پی میخوانید

 دنیای که برادر نکشند آنم آرزو است :
دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
وزدیو دد ملو لم وانسانم آرزو ست
گفتند یافت می نشود جسته ایم ما
گفت آنکه یافت می نشود آنم آرزوست(1)
گفتم که صدق وصفا گم گشته از جمع ما
گفت آنکه گم گشته ازشما همانم آرزوست
گفتم در ملک ما برادر برادر کشد
گفت دنیایکه برادر نکشند آنم آرزوست
گفتم که زار پریش است حال ما –
گفت احوال با نشاط سرو خرامانم آرزوست
گفتم در همه جا دشمن کمین کرده است
گفت همت باصلابت قوت ایمانم آرزوست
گفتم دمادم دشمن میدان طلب همی کند
گفت شیر خدا ومرد میدانم آرزوست –
گفتم دل ز غوغا وجنگ سیر گشته است –
گفت دنیای با صفا ومحبت اخوانم آرزوست –
گفتم ممکن نرسی هرگز بر آرزوی خود
گفت امید واتکاء بخالق یزدانم آرزوست

 

والسلام  سید محمد خیرخواه

آزادی بیان وعقیده در - اسلام - قوانین بین المللی - وقانون اساسی افغانستان :

 آزادی عقیده وبیان ریشه در غرائز فطری انسان دارد و اسلام نیز آن را به رسمیت می شناسد. و کسی را مجبور نمی سازد تا به اکراه و اجبار حتی دین اسلام را جبراًوکرها قبول دار شود چنانچه قرآن کریم در سوره بقره آیه 256 در این ارتباط چنین ارشاد میفرماید:  (لا اکراه فی الدین قدتبین الرشد من الغیّ) هیچ اکراه و اجباری در دین نیست راه رشد و هدایت از راه گمراهی و ضلالت باز شناخته شده است)(*) ولی تخریب و اهانت به هیچ دین را نیز اسلام زیر عنوان آزادی بیان و عقیده اجازه نمیدهد و آنهائیکه اهانت به ادیان دیگران را تحت عنوان آزادی بیان روا میدارند در حقیقت مرتکب اشتباه بزرگ تاریخی میگردند حق آزادی بیان را اسلام نه تنها به رسمیت شناخته بلکه آن را بنام (افضل الجهاد) یاد کرده و پیامبر  اسلام در حدیث شریفی آن را بما چنین بیان فرموده اند:

( افضل الجهاد کلمة حق عند سلطان جائر) (اظهار کلمه حق در مقابل سلطان جور و ظلم (دیکتاتور) بهترین جهاد است). در اسلام بهمه چیزها از دید مسئولانه نگریسته شده و از همه اعمال خود انسان چه اعمال فیزیکی و غیر فیزیکی (گفتاری، نوشتاری، نشراتی، تبلیغاتی) از همه آنها  مسئولیت دارد تعرض به آبرو و حیثیت کسی زیر نام آزادی بیان جواز ندارد. دروغ، تهمت، افتراء در اسلام حرام است. آزادی بیان فقط و فقط اظهار حقائق بوده که شامل کذب، تهمت و افتراء نمیگردد.        

سابقه آزادی بیان در اسلام بصدر اسلام برمیگردد و از این مقوله حضرت عمر فاروق (رض) که در مقابل والی مصر فرمود: (متی استعبدتم الناس و قد ولدتهُم امهاتهم احراراً) مردم از مادران خویش آزاد بدنیا آمده اند از چه وقتی آزادی ایشان را از آنها سلب کرده و آنها را برده خود ساخته اید) بخوبی درک می شود و در ماده 19 اعلامیه جهانی حقوق بشرنیز در ارتباط به آزادی بیان و عقیده چنین میخوانیم:     

(هر کس حق آزادی عقیده و بیان را دارد و حق مزبور شامل آن است تا کسی از داشتن عقائد خود بیم و اضطرابی نداشته باشد و در کسب اطلاعات و افکار و در اخذ و انتشار آن به تمام وسائل ممکن و بدون ملاحظات مرزی آزاد باشد و در ماده سی و چهارم قانون اساسی افغانستان نیز این حق به رسیمت شناخته شده و در این رابطه چنین میخوانیم: (آزادی بیان از تعرض مصئون است. هر افغان حق دارد فکر خود را به وسیله گفتار، نوشتار، تصویر و یا وسائل دیگر با رعایت احکام مندرج این قانون اساسی اظهار نماید. هر افغان حق دارد مطابق به احکام قانون، به طبع و نشر مطالب بدون ارائه قبلی آن به مقامات دولتی بپردازد. احکام مربوط به مطابع، رادیو و تلویزیون، نشر مطبوعات و سائر وسائل ارتباط جمعی توسط قانون تنظیم میگردد.) (*) ناگفته نماند که بزرگترین دست آورد نظام موجود افغانستان در همین سالهای اخیر همین آزدی بیا ن ومطبوعات بوده است که بعضا مثل سائیر عرصه ها از ان سوء استفاده نیز صورت  گرفته ومیگیرد