از هفتم ثور (اردیبهشت ) تا هشتم ثور

 :
طوریکه میدانید باکودتای هفتم ثور 13577 وشدت عمل حزب دموکراتیک خلق بربالای مردم افغانستان واعلان نظام دموکراتیک( سوسیالستی )که مخالف اعتقادات مردم بوده وحمایه همه جانبه اتحاد شوروی سابق از این نظام واعزام مستشاران آن کشور در اوائیل به کمک این رژیم در افغانستان واعلان جنگ حزب دیموکراتیک با همه ملت افغانستان که عده ی از مردم را بنام سرمایه دار وفیودال و عده ای را بنام ارتجاع واخوان الشیاطین وعده ای دیگری را بنام ناسیونالیست های تنگ نظر و به اساس منطق نا معقولی که 
 ( هر که با مانیست دشمن ما است ) با همه اقشار مردم افغانستان اعلان دشمنی وجنگ کرده ودر نهایت مردم افغانستان را به کشتارگاهها کشانیده وبسیاری از آنها را کشتند وهزاران تن از انسانهای بی گناه دیگر را شکنجه واذیت ، حبس وزندانی نمودند.و بحدی غلو کردند که در مدت کوتاهی تمام زندانهای کشور را در مرکز وولایات پر از مردمان بی گناه نموده وتعدادی را در مخفیگاهها به اثر شکنجه وضرب شهید ساخته ویا معلول ومعیوب گردانیدند..
 گرچه در ابتدای کودتای نظامی هفتم ثور حضور شوروی ها در افغانستان علنی نبوده بطور مخفی به همکاری همدستان شان میشتافتند ولی بعد از میان رفتن نور محمد تره کی توسط حفیظ الله امین وکشته شدن حفیظ الله امین توسط شوروی ها وبه قدرت رسیدن ببرک کارمل وجناح پرچم این بار شوروی ها با ارتش و قوای مکمل در ششم جدی 1358 وارد افغانستان شدند وافغانستان را عملاً اشغال نظامی کردند ارتش شوروی با ورود به افغانستان علاوه بر اینکه مانور نظامی انجام داد ، نقاط مهم واستراتیژیک رادر کشور نیز اشغال کرد شوروی ها ماننده دیگران در ابتدا از جنگ با مجاهدین وملت افغانستان انکار میورزیدند و خود را بحیث نیروهای ناظر وکمک دهنده در افغانستان میگفتند ولی این کذب شان زمانی آشکارا گردید که مجبور شدند تعدادی از کشته شده گان ومجروحان جنگی شان را به شوروی انتقال دهند.
ایجاد نظام متکی به ایدولوژی ماتریالیستی (مادی) وکمونستی در افغانستان وظلم و ستم بی حدو حصر
 با ایجاد جو خفقان و اختناق در کشورو سلب آزادی مردم عواملی بود که باعث شدت بیشتر مقاومت هاو مهاجرت ها در افغانستان گردید واین مقاومت هاو مهاجرت ها زمانی شدت بیشتری بخود گرفت که مقاومت مردم افغانستان در مقابل شوروی ها ورژیم دست نشانده شان هر روز نسبت بگذشته اوج و افزایش بیشتری می یافت.
 بنا به گواهی تاریخ مقاومت شدید مردم افغانستان در برابر قوای شوروی در هیچ گوشه ای از کشورها دیگری که تا آنروز شوروی ها در آنها مداخله نظامی کرده بودند سابقه نداشت است وهیچگاه شوروی ها تصور چنین مقاومتی را از مردم افغانستان نداشتند به تصور ایشان وضیعت افغانستان ماننده کشور های آسیای مرکزی شباهت داشته که در آنجا نیز مقاومت های در اوئیل در مقابل اتحاد شوروی صورت گرفته بود ولی نهایتاً شکست خوردند واز صحنه خارج گردیدند مانند قیام (باسمچی ها ) که توسط ارتش شوروی بمدت کوتا هی ساکت شدند ولی در افغانستان هر روز یکه از حضور شوروی ها در افغانستان میگذشت قیام مردم التهاب بیشتری بخود میگرفت وهمه امید شو روی ها را به یاس تبدیل میگردانید در حالیکه روز به روز مشکلات خود اتحاد شوروی افزونتر میشد تا اینکه بالاخره در 15 فبروری 1989 ارتش متجاوز شوروی مجبور به اخراج از کشور افغانستان شد و گورباچف رییس جمهور وقت شوروی ، افغانستان را برای شوروی بمثابه زخمی خونین یاد کرد که این زخم خونین به گفته گورباچف ویا (دژتسخیر نا پذیر)نه تنها خودش از زیر سلطه شوروی ها با ا لاخره نجات پیدا کرد بلکه باعث متلاشی شدن اتحاد شوروی سابق نیز گردید.
 تجاوز به افغانستان برای شوروی ها به قیمت بسیار سنگینی تمام شد که از جانبی نهایتاً خود شوروی ها متلاشی وفروپاشیدند واز جانب دیگر اقتصاد، سیاست وایدیوژی کمونیزم را نیز با خود دفن گردانید.
 طوری که میدانیدشوروی ها در زمان اشغال افغانستان مصارف بسیار سنگینی را سالانه متحمل میشدند که معادل سه الی جهار میلیارد دالر امریکایی در هر سال میگردید که این برای شان کمر شکن بود که بالاخره سبب نابودی خود شوروی در ساحه ای اقتصادی شده واز صحنه گیتی نظام شوروی بالاخره بر چیده گردید . واما در افغانستان:
 شوروی ها با مداخله نظامی خویش در شیشم جدی در افغانستان سبب نابودی تمام منابع زیر ساخت های اقتصادی افغانستان گردیدند زمینهای زراعتی از بین رفت اشجار وباغات مردم منهدم جویها وانهار بلا استفاده شهر ها وقریه ها تخلیه و نابودگردید راهها وجاده های مواصلاتی از کار افتاد تجارت ومعاملات به رکود مطلق مواجه گردید و مردم افغانستان مهاجر و آواره در گوشه وکنار عالم سرگردان وپریشان گردیدند که بیش از یک میلیون وپنج صد هزار نفر از ابتدای کودتای ثور تابعد از خروج ارتش شوروی از افغانستان از مردمان این کشور شهید شدند وصدها هزار تن دیگر معلول ومعیوب ووجود میلیونها مین فرش شده در خاک افغانستان به قوت خود باقی ماند و میلیارد ها دالر خسارات مالی عاید این سرزمین گردیده وبه مدت سه دهه فرزندان مردم افغانستان از تعلیم وتربیه محروم گذاشته شده اثرات روانی جنگ بر روح و روان مردم به قوت خود باقی ماند کدر و پرسونل تعلیم یافته دولتی اکثرا متواری شد ، ودر حدود هفت میلیون از مردم افغانستان مهاجر گردیدند سیستم دولت داری بکلی از هم پاشیدوصدها مصیبت دیگر این تجاوز برای مردم افغانستان ارمغان داشت . وبرای شوروی ها بجز از کینه ونفرت ملت افغانستان ونابودی اتحاد جماهیر شوروی وسربازان کشته و بی دست و پا و هزینه سرسام آور جنگ و محکومیت متوالی درعرصه بین المللی و ضربه خوردن به وجهه وادعا های ضد امپریالیستی و ضد استعماری شوروی و مشروعیت دادن به دخالتهای دیگران در عرصه جهانی وساحه بین المللی واثبات ناتوانی شوروی در مقابله با قوتهای ایمانی ومعنوی ومقاومت های ملی ومردمی وکوبیدان آخرین میخ بر تابوت کونیزم بین المللی دیگر هیچ ارمغان نداشت. البته این تجاوز برای مردم افغانستان طوریکه گفتیم نیز خسارات بسیار زیادی را همراه داشته که یکی از جمله این خسارات
حضور میلیونی مهاجرین این کشور درخارج از افغانستان تا امروز است که زمینه بازگشت آنها
 هنوز هم مهیا نگردیده است .ومتاسفانه میراث بران شوروی ها هم تا هنوز کدام کمک چشمگیری به افغانستان نکرده اند در حالیکه اقلا از نظر اخلاقی اگر شده بازهم مسئولیت اخلاقی داشتند تا به افغانستان کمک وهمکاری نمایند

هشتم ثور (اردیبهشت ) مصادف با روز پیروزی جهاد افغانستان :

                                    

 هشتم ثور مصادف باروزی است که انتظار میرفت  نتیجه جهاد وقهرمانی جهادگران ملت مسلمان افغانستان به ثمر بنشیند ودیگر افغانستان روی جنگ وخشونت را نبیند و اشک چشم هیچ مادری به فراغ فرزندش باردیگر نریزد وآواره ها ومهاجرین جنگ ها بتوانند بکشور خود  باز گردند وافغانستان بطرف صلح وامنیت وثبات دائیمی و پیشرفت وترقی  به پیش رود و  ثمره جهاد و مقاومت ومهاجرت مردم افغانستان  در همین پیروزی نسبی آنها   تبلور پیداکند  واز این روز بعنوان روز پیروزی جهاد افغانستان تجلیل بعمل آید و اقلا از فداکاری وجان نثاری جان بر کفان وشهداء وجانبازان کشور  یاد آوری لازمی صورت گیرد  واز نقش ا یشان در آزادی افغانستان با ارج گذاری واحترام یاد گردد وبه ارواح پاک شهدای کشور دعا ودرود فرستاده شود و از ضعف ها وکاستی ها دیروزی مجاهدین پند وعبرت لازم گرفته  و عمل کردشان را مورد نقد سازنده قرار داده شود  تا در آینده چنین اشتباهاتی از طرف زمامداران آینده کشور هرگیز صورت نگیرد  ومردم افغانستان دین هموطنی وهم کیشی خود را نسبت به همه انجام داده باشند که متا سفانه چنین چیزی بمیان نیامد وانجام نشد بلکه هرکس وهرجریان بفکرخودوجریان خود مصروف گردید ودر عرصه سیاسی مثل همیشه همه از خود نا توانی نشان دادند و بصراحت کامل می بایست گفت:که در تاریخ افغانستان همیشه کار یکه بمر دم افغانستان تعلق داشته مردم از عهده آن کار بخوبی بر آمده اند چنانچه در جهاد بمقابل شوروی ها مردم افغانستان بادل جان به صحنه پیکار ونبرد حضور پیداکردند فرزندان خود را قربانی دادند با هست وبود خود از جهاد ومجاهدین حمایه کردند مادران وخواهران افغان غذاو  نان مجاهدین را تهیه لباس مجاهدین را شسته فرزندان شان را تربیه وبزرگ کرده با همه مظلومیت کرنجی بر ابروی خویش نیاورده  وماننده برادران خود بلکه صبور تر از همه در صحنه حضور  داشته اند ولی متاسفانه کاریکه به رهبری سیاسی در افغانستان تعلق داشت مثل  همیشه دارای کاستی وضعف های فراوانی همراه بود  چنانچه اگر مرور کوتاهی بتاریخ گذشته افغانستان بخصوص بعد از پیروزی مجاهدین در مقابل اتحاد شوروی تا امروز در کشور خود داشته باشیم بخوبی میتوانیم این ضعف های سیاسی رهبری را بخوبی ببینیم چنانچه  هم زمان باپیروزی مجاهدین دیدیم چه کشمکش های در بین گروه های مجاهدین در این کشور رخ نداد و به اوج خود نرسید وادامه  پیدانکرد ؟ وبعد از پیروزی باز جنگ های داخلی وراکت پراگنی ها  سبب خرابی شهر زیبای کابل وظهور جریانی بنام طالبان در افغانستان شد که همه ما شاهد بودیم و تا امروز هم متاسفانه مردم افغانستا ن نتوانستند روی آرامش وامنیت را در کشور خود ببینند وهنوز هم جنگ از مردم افغانستان قربانی میگیرد وعملیات انتحاری و انفجار ی  بشدت خود ادامه دارد مداخلات خارجی   وکشمکش های سیاسی   بیشتر از پیش در کنار جنگ  ادامه داشته بلکه به اوج خود رسیده است  وجنگ مثل همیشه همچنان از مردم ونیروهای امنیتی کشور قربانی میگیرد که نمونه اخیر آن  عملیات انتحاری دشمن در قل اردوی شاهین در مزار شریف وشفاخانه چهار صد بستر درکابل را میتوان یاد کرد که اشک چشم  مادران  شهداء ما هنوز خشک نگردیده ودر ماتم عزیزان خود دائیم اشک  می ریزند وبه عزای عزیزان خود  نشسته اند .  بار دیگر همه باهم  به ارواح پاک همه شهدای کشور بخصوص شهدای اخیر  دعا ودرود می فرستیم ویاد همه شان را گرامی میداریم وبدست دعا از خدای بزرگ میخواهیم تا بلطف خود در کشور ما جنگ وخون ریزی را  هرچه زودتر بپایان رسانیده وصلح وامنیت دائیمی را  تا مین گرداند ومجروحین ومعلولین کشور مارا صحتمند گرداند وبه فامیل های شان اجر خیر وصبرجمیل اعطا کند بمنه وکرمه آمین یارب العالمین

عملیات انتحاری در مر کز قل اردوی شاهین در مزار شریف :
طبیعتا این قبیل عملیات های نا جوانمردانه در داخل مسجد وادای نمازبوسیله  مردم وسربازان وافسران از جانب هر انسان با وجدان وبا ایمانی محکوم است وما نیزچنین عملیات ناجوانمردانه وغیر انسانی را محکوم نموده وبه ارواح پاک وطیبه شهدا این حادثه وسائیر شهدا کشور درود ودعا میفرستیم وبه مجروحین حادثه شفای عاجل وکامل از خداوند بزرگ ج خواهانیم و به بازماندگان وهم سنگران شان از عمق دل تسلیت عر ض میکنیم اما سوال اصلی مردم ما در چنین عملیاتهای مکررا ین خواهد بود که دشمن چطور با این همه سلاح ثقیل وخفیف وتجهیزات ونیروی نظامی داخل مراکز نظامی در شهر مزار شریف و شهرکابل وشهر های بزرگ دیگر کشور میگردد؟ودست به کشتار زده وتلفات هنگفت جانی ومالی برای مردم ونیرو های امنیتی دولتی بجای میگزارد ؟ فقط با محکوم ساختن عملیات انتحاری مشکل کشور ومردم ما حل میگردد ؟ ما میبینیم بعد از گذشت چندروز باز مجددا منتظر حوادث وواقعات دیگری میباشیم مگر این کشوراز خود نیروی امنیتی واطلاعاتی ندارد؟ اگر دارد مگر در خواب فرورفتند ؟ وخواب شان هنوز بوره نشده واگر بیدار هستند به ملت افغانستان جواب قانع کننده ارایه بفرمایند ؟که دشمن چطور تا داخل مراکز نظامی با این همه سلاح وتجهیزات نظامی وارد میگردد ؟ وچطوربا این همه امکانات ونیرو وارد شهر هامیگردد؟ چرا کاروانها نظامی دشمن در مسیر راها مورد هدف قرار نمیگیرند ؟ومتوقف نمیگردند ؟ مگر مراکز نظامی ما نظام قراول ندارد وهرکس خواست ماننده کاروان سرا داخل وخارج شده میتواند ؟ چرا افراد ودسته های که وارد وخارج میشوند مورد بازرسی جدی قرار نمیگیرند اینقدر همه مسامحه چراصورت میکیرد ؟ مگر نیروی نظامی ما در قل اردوها کم است همینقدر نیروی نظامی وامنتی که حالا ماداریم در دهه های اخیر هیچ زمانی افغانستان نداشته است ؟ حالا قوای هواپی نیزالحمد لله داریم وهمکاران بین المللی در این عرصه نیز حاضر به هرنوع همکاری باما هستند چرا مراکز دشمن را از زمین وهوا نمیکوبیم ؟ مگر اطلاعات نظامی از تحرکات دشمن نداریم ؟واگر داریم چرا در وقت وزمانش وارد عملیات نمیگردیم ؟وتسامح صورت میگیرد ؟ فشار نظامی بر دشمن باید طور سنگینی وارد گرددکه دشمن فریاد کشد واوخواهان صلح وآتشبس گردد دشمن را در مراکزش باید کوبید منتظر این نباید بود تا دشمن در داخل شهرها ومراکز نظامی ما رخنه کند و همیشه ابتکار عمل بدست دشمن باشد وما به فکر دفاع و صلح دروغین باشیم وبا این حرکات پر مارا دشمن بخواب کند وما توبره گداپی صلح بر گردن داشته و از چهان وکشورهای همسایه ودشمنان خود صلح ومصالحه طلب کنیم وآنها جواب مارا با ریشخند بدهند؟ هنوز هم زمان داریم دنیا از نظر سیاسی ونظامی هنوز با افغانستان است نباید فرصت را از دست داد وجهان را در شک وتردید بیشتر قرار داد تا دنیا بتدریج با دشمن رابطه بر قرار کنند مثلیکه فدراسیون روسیه وجمهوری خلق چین وبعضی از کشور های همسایه بتدریج بادشمن تامین روابط کردند فقط راه نجات از مصیبت های موجود فشار کامل نظامی وکوبیدن هر چه سریعتر دشمن در لانه ها ومراکز خودش است وبه دشمن نباید فرصت بیشتری داده شود وفشار نظامی کاملی بردشمن باید هرچه سریعتر وارد گردد تا دشمن مجبور به تضرع والتماس صلح گردد نه ما که ضعف مارا نشان دهد با عرض احترام وما علینا الا البلاغ

ارزش عواطف نوع دوستی در حیات انسان :

ارزش عواطف نوع دوستی در حیات انسان :
زندگی انسان درصلح وآرامش وهمزیستی نیک ومسالمت آمیز بادیگران پایه حیات و زندگی انسان را تشکیل میدهد و در پرتو همین آرامش وزندگی نیک و مسالمت آمیزبادیگران است که انسان بهتر میتواند بمقتضی طبیعت وفطرت انسانی خود پایه های مهر ومحبت ونوع دوستی بشری را دربین خود وجامعه خود پایه و اساس گذاشته وجهانی عاری از جنگ وخشونت را با همکاری دیگر انسانها پایه گذاری کرده و بسازد . زیرا انسان بدون روابط معنوی انسانی وعواطف واحساسات بشری شبیه تکه سنگ وجمادی بیش نبوده ودر حقیقت انسانی انسان در گوهرمعنوی است که در درون انسان نهفته است که توسط آن احساس میکند مهر میورزد با شادی دیگران شاد وبا اندوه شان اندوهگین میگردد چنانچه اگر این گوهرمعنوی انسانی را که شامل روابط معنوی وعواطف انسانی اونسبت به خودش وخالقش وانسانها دیگر است از وجود وذات انسان بردارید انسان هم ماننده حیوانات وجمادات دیگرموجود بی خاصیت وعادی بیش چیزی نخواهد بود ودر حقیقت همین روابط معنوی وعواطف انسانی است که برای انسان ارزش وقیمت انسانی را کمائی میکند وگرنه خوردن وآشامیدن وخوابیدن به تنهائی ارزش گفته نمیشود.آیا میشود موجودات دوپای بنام انسان که هیچ ارزش برای انسانیت قائیل نیستند غیر از کشتار انسانها ی همنوع خود دیگر حرفه وهنری بلد نیستند وحتی از کشتن اطفال ونوجوانان وپیران ومردمان در حال عبادت در عبادتگا ها دریغ نمیورزند بلکه از این اعمال لذت میبرند خود را انتحار کرده باعث نابودی خود وانسانهای دیگر میگردند آیا میشود برچنین موجودات مضر وموذی نام شریف انسان را گذاشت ؟ چه در حقیقت همین احساس همدردی ونوع دوستی بشری وعواطف انسانی است که برای انسان ارزش انسانی میبخشد ورنه موجودات دیگریکه در جهان موجود اند از انسانهای بی عاطفه وبی رحم وشفقت موجودات خیلی ارزشمند تروباثمرتری هستند . 
دی شیخ با چراغ همیگشت گرد شهر – وز دیو ودد ملولم وانسانم آرزواست 
– گفتند یافت مینشود جسته ایم ما – گفت آنکه یافت می نشود آنم آرزواست
والسلام