عملیات خونین ترورست ها بهانه برای اسلام ستیزان جهت کوبیدن اصل دین :
مخالفین اسلام ودین ستیزان که انتظار بهانه ای را برای کوبیدن اسلام دارند عملیات های انتحاری وانفجاری ترورست ها را بهانه ودست آویز خود گردانیده بر اصل دین وتعلیمات اسلامی ومبانی دینی میتازند که گویا دین اسلام وتعلیمات اسلامی وپایبندی مسلمانان به اصول دیانت وتعلیمات دینی شان جوانان ونو باوگان را وادار به عملیات های انتحاری وانفجاری میسازد که قضاوت کاملا غلط وبدور از انصاف است مگر اسلام دین نو ظهور ی است که مردم نو اسلام را شناختند یا اسلام دینی است که بیش از 1440 سال پیش با بعثت حضرت محمد ابن عبد الله صلی الله علیه وسلم پا به عرصه ظهور گذاشته ودر این 1440 سال گذشته آیا کسی ویا کدام عالم – امام – مجتهد ی - دانشمند اسلامی – رهبر مذهبی در کدام جای اشاره به جواز انتحار وانفجار کرده است ؟ اگر کرده در کجا است ؟ مذاهب مشهور اهل سنت والجماعت وامامان شان همه معلوم اند وآثار گرابهاء مذهبی زیادی از خود باقی گذاشتند وهمچنین مذاهب اهل تشیع بشمول امامیه زیدیه اسماعیلیه وغیره در آثار مذهبی هیچ کدام شان اشاره بجواز کشتن انسانها بنا حق وجواز ترور وآدم کشی وجود ندارد وهمه مذاهب اسلامی در این مورد بشکل اجماع عمومی اتفاق دارند که کشتن انسان بناحق هیچ جواز شرعی ندارد ودر هیچ کدام کتاب فقهی ومذهبی مسلمانان جواز قتل انسان بیگناه ولو کافر هم باشد جواز داده نشده است که همه کتب شان متمرکز بر مدارا گرا ئی – حسن سلوک باهمه انسانها بوده وازکشتن انسان بناحق هوشدار میدهند ؟ قرآن کریم که منبع همه مذاهب اسلامی است کشتن یک انسان را بناحق بمنزله کشتن همه انسانها وانسانیت تلقی میکند (1) اندیشه تروریزم ریشه در مذهب ودین ندارد وازدین سو استفاده میکنند بلکه اندیشه تروریزم بیشتر یک اندیشه سیاسی است که بواسطه عوامل گوناگون سیاسی وکسب قدرت پا به عرصه ظهور گذاشته است در شرق میانه وکشور های عربی که منبع ظهور تروریزم تصور میشود اگر مطالعات صحیح ودقیقی صورت گیرد دیده خواهد شد که ریشه تروریزم وافراطیت برمیگردد به ظلم – فشار وایجاد جو اختناقی که دیکتا توران حاکمیکه در این منطقه حاکم بوده اند چنین جوی را ایجاد کرده است ظلم وستم اسرائیل بر ملت مسلمان فلیسطین وظلم بشار اسد وپدرش بر ملت مسلمان سوریه وتبعیض نژادی ومذهبی در عراق از جمله عوامل اساسی است که در ایجاد وگسترش معضله تروریزم نقش اساسی خود را داشته و دارد و اما در افغانستان کشیدن پای مذهب برای توجیه اعمال تروریستی بهانه بیش نیست . طالبان که گروه تروریستی وافراطی هستند برای بدست آوردن قدرت از دست رفته خود میجنگند واز هیچ اقدام هم دریغ نمیکنند یعنی جنگ شان برای کسب قدرت وسلطه است وهیچ صبغه دینی ومذهبی ندارد وگر نه طالبان مذهبی چطور با روسیه اتائیزم وبی دین جور آمده وطبل دوستی میزنند ؟ وروسیه از آنها حمایت میکند ؟ در نتیجه چنین میتوان گفت : که تروریزم دین ومذهب وملت مشخصی ندارد تروریست تروریست است که دارای اندیشه انار شیستی بوده باهمه چیز وهمه کس در جنگ است ونمیتوان کدام دین ویامذهب ویا ملتی را متهم به ترورست بودن کرد ؟ وبه جرم تروریزم اصل تعلیمات دینی ومبانی اسلامی را زیر سوال برد البته کسانیکه به اسلام عقیده ندارند از فرصت استفاده کرده میخواهند انگشت افگار مسلمانان را بیشتر فشار داده وخود را از این جهت تسلی سازند وفشار فکری بیشتری بر مسلمانان وارد کنند که با امید واتکاء بخداوندج هیچ نتیجه در بر نخواهد داشت
والله متم نوره ولو کره الکافرون صدق الله العظیم والسلام
ازپیامبر بزرگ اسلام ص روایت شده که فرموده اند : روزه داریکه دروغ وسخن دروغ وشهادت ناحق ( قول الزور ) راترک نکند واز عمل زشت دروغ خود را نگه ندارد خداوند ج احتیاجی براینکه او خوردن ونوشیدنش را ترک کرده ندارد که این کنایه از این است که روزه اش مورد قبول درگاه خداوند ج قرار نمیگیرد ودر روایت دیگری نیز آمده که بسا روزه دارانی هستند که از روزه شان بجز از گرسنگی وتشنگی دیگر حاصلی برای شان نیست یعنی ثواب ومزد نیک بر روزه آنها مرتب نمیگردد آیا کسانیکه ادعای مسلمانی دارند ودر ماه مبارک رمضان دست بکشتار مسلمانان میزنند وبی مهابا انسان کشی ومسلمان کشی راه می اندازند واز کشتن مسلمانان اباء ندارند ویا باعث آزار واذیت مسلمانان میگردند ومسلمانان را به مشقت و مصیبت های مختلف روبرو میگردانند ویا مصروف دزدی راه زنی فسق وفجور لهو- تمسخر ودشنام به دیگرانند آیا فکر میکنیدکه بر روزه چنین اشخاصی کدام ثواب و مزد خیری مرتب خواهد بود ؟ والله اعلم
( رب صائم لیس من صیامه الا الجوع)( عن ابی هریره رض قال قال رسول الله ص من لم یدع قول الزور والعمل به فلیس لله حاجه فی ان یدع طعامه وشرابه رواه البخاری رح) به امید قبولی طاعات وعبادات همه مسلمانان مخلص ونیک اندیش والسلام
اوضاع حساس کشور وضعف ظرفیت سیاسیون ما :
اگر مطالعه در تاریخ زندگی سیاسیون افغانستان بخصوص در یک قرن اخیر انجام گیرد دیده خواهد شد که بلا استثنا سیاسیون چب وراست در این کشور دارای ظرفیت سیاسی چندان نبوده حتی دوستان بسیار نزدیک بواسطه مساپیل سیاسی کوچک نتوانستند یگدیگر را تحمل کنند وبه زودترین فرصت بجان یگدیگر افتادند ویگدیگر را از صحنه سیا ست د ور کردند از موتلفین سردار محمد داودخان در کودتای ۲۶ سرطان ۱۳۵۲ گرفته تا جنا ح های حزب دیموکراتیک خلق افغانستان بعد از کودتای هفتم ثور ۱۳۵۷ وتا جناح های مجاهدین بعد از بیروزی جهاد افغانستان در هشتم ثور ۱۳۷۱ بلا استثنا همه گرفتار این مرض لا علاج بوده اند ودر تاریخ گذشته افغانستان نیز این مرض دامنگیر سیاسیون این کشور بوده است تا جایکه دیده میشود درهمه تحولات سیاسی واجتماعی حتی در جنگ های ومبارزات استقلال طلبانه و آزادی خواهانه در این کشورکه جهاد بمقابل اتحاد شوروی نمونه تازه آن است همیشه وظاپیف که متعلق بمردم بوده مردم افغانستان از عهده آن بر آمدند جان دادند خون دادند فر زندان خود شهید دادند تبعید ومهاجرت ها را بزیرفتند ولی کار واموریکه به سیاسیون این کشور تعلق میگرفته سیاسیون این کشور از عهده اش بر آمده نتوانستند وملت را در حال سر در گمی وبی سر نوشتی قرار داده ونگهداشته اند در حالیکه در تعریف علم سیاست گفته شده که یکی
از معانی سیاست اداره امور کشورویا تشکل سیاسی مانند احزاب سیاسی وکشور داری عبارت است که سیاسیون باید بدون تزلزل از عهده آن بر آیند وازاین جهت سیاست موفق به آن سیاست گفته میشود که حاکمان و سیاست مداران کشور بتوانند خود را از بحران های سیاسی بیرون بکشند نه اینکه خود در داخل بحران ها دست وپا زنند وهمه انرژی شان بیهوده مصرف گردد وبشکل (دور وتلسلسل باطل)بعد از مدتی بازدرجای اولی خود ویا عقبتر قرارگیرند که متا سفانه در کشور ما سیاست از مدت ها است که از اینقرار است وامروزهم اگر افغانستان متحد ویکبارچه در جغرافیای جهان بنام افغانستان وجود دارد از برکت مردم افغانستان است زیرا مردم افغانستان به هر قوم وملیتی اگر تعلق دارند در وحدت ویکبارچگی کشورخود با هم متجد هستند وتجزیه را نمیخواهند وگرنه از سیاسیون این کشور هیچ چیزی بعید نیست ؟ وظرفیت سیاسیون کشور ما بحدی بایین است که حتی نمیتوانند در داخل تیم کاری خود ظرفیت تحمل هم تیمی خود را داشته باشند که ندارند در نتیجه میبینید که بجای مهار بحران بحرانها عمیق تر شده میرود ودر نهایت به بنبست میرسد اینجا است که ایجاب میکند تا سیاسیون کشوور ما در روش ومنش خویش تجدید نظر کنند وسیاست های حذف یگدیگر را دنبال نکنند زیرا در افغانستان تجربه تاریخی نشان داده که هیچ جریان سیاسی قومی -نژادی سمتی نمیتواند جریان سیاسی ویا قومی مقابل خود را حذف کند وبه تنهاپی بتواند قدرت سیاسی را بدست گرفته ونگهدارد واین را نیز بخوبی نشان داده که یگانه راه نجات در تفاهم ویگدیگر بزیری است نه سیاست حذف یگدیگر که متا سفانه ما از تاریخ کمتر بند وعبرت میگیریم وما علینا الا البلاغ والسلام
ضرورت ارائه بدیل :
کسانیکه از وضعیت موجود ناراضی هستند وشعار های گونا گون سر میدهند وباهمه جریانات مخالفت دارندوشعار استعفای رئیس دولت ورئیس اجرائیه را سر میدهند آیا هیچ فکر میکنند ؟ که این دوشخص به اساس انتخابات ولو پر از تقلب هم اگر بوده مردم به همین دو نفر رای دادند وهمین دونفر بودند که صاحب اکثریت آرا گردیدند وبه اساس مصلحت کشور وحمایه جامعه جهانی وحضور وزیر خارجه وقت ایالات متحده امریکا آقای جان کری با اشتراک یگدیگر حکومتی را بنام حکومت وحدت ملی ساختند یعنی اگر انتخابات مشروعیت داشته که دارد در نتیجه همین انتخابات بوده که همین دونفر برنده شدند واز صندوق های انتخابات پیروز بدر آمدند وشخص سوم دیگری در این میان نبوده فقط همین دونفر بودند که
برنده رای اکثریت مردم در انتخابات گردیدند و ایالات متحده امریکا وجامعه جهانی نیزهمین حکومت را برسمیت شناخته واز ان اعلام حمایت کرده وطرف مقابل دولت البته طالبان است که طالبان هیچ بر نامه وپروگرام برای دولت داری ندارند بطورمثال فرض میکنیم همین دونفر استعفا دادند خلاء که بمیان می اید کی پر میکند بلی باید اصلاحات عمیق وهمه جانبه در دولت وحکومت وحدت ملی ایجاد شود بااین وضعیت موجود که از یکسو قتل وکشتار مردم بشمول اطفال – زنان بیران وسالخوردگان با اعمال انتحاری وانفجاری وتخریب ومحو سرمایه های ملی وازسوی دیگر مقابله با چنین دشمن مسئولیت نابزیر ی که در مقابل مردم ومیهن
ومصا لح علیای کشور هیچ نوع تعهد ومسئولیت بزیری ندارد وبه هیچ قانون ومقررات اسلامی – ملی وبین المللی بایبندی از خود نشان نمیدهد وفقط بجنگ وکشتار مردم فکر میکند ولومردم در داخل خانه خدا ودر حال عبادت نماز هم باشند به اوفرق نمیکند وبکشتارشان ادامه میدهد چنانچه تا حالا بمراتب چنین کرده است واز جانب دیگرعدم همسوئی وهمفکری دولتمردان کشور وتشطت وبرا کندگی در تصامیم مهم ملی ومیهنی که بعضا سب بروز مشکلات عمده نیز میگردد که در نتیجه میبینیم از این وضعیت موجود از یکطرف دشمن استفاده کرده واز جانب دیگر شکی وجود ندارد که واقعامردم افغانستان از این وضعیت بستوه آمده وبدنبال حل مشکل کشور وجستجوی راه کار وچاره اساسی میگردند ؟
مگربا از هم پاشیده شدن حکومت وحدت ملی مشکل کشور حل میشود ؟و نمیتواند اثرات ناگواری را در بربدنه نیروهای امنیتی کشور که حامیان اصلی مردم وسرزمین ما هستند وهر روز قربانی میدهند بگزارد ؟ آیا بر حمایت های بین المللی که در حال حاضر جهان از دولت افغانستان ونیروهای نظامی ما دارند انجام میدهند اثر گزار نمی باشد ؟ وآیا ادامه وضعیت موجود باچنین حالت میتواند برای مردم کشور قابل تحمل باشد؟ اینها مجموعه مشکلات است که در ذهن وفکرهریک از هموطنان ما خطور میکند که باید همه کسانیکه بوطن ومردم خود دلسوزی ومحبت دارند اعم از دولتمردان نخبگان جریانات سیاسی احزاب ورهبران گروها تشکل های اجتماعی ومدنی همه وهمه بفکر چاره وراه کاری درستی باشند که بتضعیف افغانستان منجر نگردد طوریکه در مطالب قبلی هم گفتم دولتمردان ما اگر میخواهند به عمر سیاسی خود ادامه دهند میبایست در روش ومنش خود تغییرات اصلاحی بمیان آورند واز تک محوری وانحصار طلبی صرف نظر کنند دیگر با دشمن هرگز مسامحه نکنند وبه انتقام خون شهداء مظلوم کشور مراکز ولانه های دشمن را در هر جایکه هست هدف قرار دهند واز زمین وهوا بکوبند واز خود یکبار اگرهم شده عمل با المثل نشان دهند تا سبب تسکین موقت آلام ملت گردد که با این کار خود میتوانند به نیروهایی امنیتی ونظامی خود مرال بیشتری را بدهند وکسانیکه لیاقت و شایستگی دارند به آنها اعتماد کنند واز آنها تقدیر بعمل آورند وبر عکس آنهایکه از خود ضعف وبی کفایتی نشان داده ومستحق مجازات باشند به وضعیت شان رسیدگی نموده جزای لازم برای شان داده شود وکسانیکه دست به اعتراض میزنند باید مسئولانه حرکت نمایند وباعث مشکلات دیگری بکشور خود نگردند ما در حالیکه به ار واح طیبه شهدا کشور بخصوص شهدا حوادث اخیر درود ودعا میفرستیم از خداوند بزرگ ج بادست دعا نیاز میداریم که مجروحین حوادث اخیر را نیز هر چه زودتر شفای کاملی عنایت فر ماید بمنه وکرمه آمین یارب العالمین والسلام