اسلام دین عاری از افراطگرائی خرافه برستی کج اندیشی وبدعت سازی است :

بسم الله الرحمن الرحیم

اسلام دین عاری از افراطگرائی، خرافه پرستی، کج اندیشی و بدعت سازی است

 

نویسنده: سیدمحمد خیرخواه  

 

با حکمت بالغة که خداوند «ج» در خلقت بشر داشته، افراد بشر را یکی نسبت به دیگری متفاوت آفریده که تأثیر این تفاوت خلقتی را میتوان در خوی و خصال، استعدادها و توانایی های متفاوت انسان و در زندگی فردی و اجتماعی او به خوبی ملاحظه کرد و به روشنی دید که همنوا با خلقت انسان، برداشت های افراد بشر نسبت به مسایل مختلف زندگی نیز از یکدیگر متفاوت بوده برداشت های درست و نادرست، سطحی و عمیق، منطقی و غیر منطقی حق و ناحق در کنار هم در فکر و ذهن هر کدام از افراد بشر موجود بوده که در عمل چهره نمایی میکند.  

چنانچه اگر رشد و تحول مثبت و سازندة در مغز و فکر انسان بوجود نیاید و مغز انسان همدوش با دیگر اندامها و اعضای وجودش رشد مناسبی نکرده، تحول مثبتی را نپذیرد و یک حالت انجماد و ایستا را بخود داشته و در حالت انجماد مطلق باقی بماند، به مانند مغز طفل کوچک و خوردی که خودش هر روز از نظر سنی و جسمی رشد کرده ولی مغزش متعادل با اعضای دیگر وجودش رشد متعادلی نداشته و در یک حالت ایستا باقی مانده و هرچه اندام های دیگر وجودش رشد میکند مگر مغز آن به همان حالت اولیه باقی میماند و به مانند انسانهای عقب ماندة ذهنی که هر چند از نظر جسمی بزرگ میشوند، مگر مغز شان مغز همان طفل کوچک بوده و رشد متوازن و متکاملی ندارد که بعضاً میبینید بعد از کمال رشد فیزیکی و با داشتن هیکل بزرگ و کلان آنچنانی هنگام صحبت و گفتگو حرف های کودکانه و نا متناسب به سن و موقعیت خویش به زبان میرانند که خود نمونة از عدم رشد و یا رشد نا متعادل فکر و مغز ایشان با سایر اعضای فیزیکی وجود آنها را نشان میدهد. البته این رشد نا متعادل سبب بروز مشکلات غیر طبیعی در مسیر زندگی فردی و اجتماعی انسان و جامعه میگردد و این مشکل زمانی بغرنج و بزرگ میشود که اشخاص دارای مشکلات مغزی این چنینی، نه تنها تصمیم گیرنده بر سرنوشت شخص خود بوده بلکه تصمیم گیرندگان سرنوشت جامعه و ملتی هم گردند. ضعف این بلوغ فکری و رشد ذهنی زمانی بیشتر احساس میشود که در سطح بالا جامعه ای به کمبود و یا نبود چنین رشد فکری مواجه گردد و این مشکل زمانی حادتر خواهد شد که افراد دارای مغز خورد و کوچک بدون رشد ذهنی و بلوغ فکری خواسته باشند برداشت های ناقص و نارسای خود را از مسایل عمدة اجتماعی و سیاسی جامعه به منزلة وحی منزل غیر قابل تعدیل و تغییر تلقی کرده و زمانی مصیبت بارتر خواهد شد که برداشت های سطحی ناقص ناپخته خویش را از دین جزء از دین دانسته و خواسته باشند تا چنین افکار را به زور و سرنیزه بر جامعه بقبولانند که د رآن صورت وای بر حال چنین جامعه و ملتی خواهد بود!. در حالیکه مانند خورشید روشن است که اسلام عزیز که دین همه امت مسلمه است عاری از هرگونه افراطگرائی، کج اندیشی، بدعت و خرافه پرستی بوده و احترام و ارج کامل به علم و دانش بشری داشته خصوصیتهای فطری در روح و گوهر آن نهفته است که هیچ نوع تعرض و تصادمی با پیشرفت علمی و ترقی بشر و علم و تکنالوژی عصر و تجارب مکتسبه انسان نداشته، و با زندگی فطری انسان هماهنگی کامل دارد و بشر را ابداً از فطرت بشری او جدا نمیسازد، بلکه بر عواطف و غرائز فطری انسان اعتنای کاملی کرده و آن را میپذیرد. چه اسلام مانند چشمة زلالی است که هر کس به قدر تشنگی خود میتواند از آن رفع تشنگی نموده به همه مذاق ها غذایی و به همه دردها دوایی داشته و دارد. چه اسلام آئینی است که هیچ کس و هیچ جمعی را از خود نمیراند. انسانیت را بدون تبعیض ملاک ارزش قرار داده بر رنگ، قوم، نژاد، ثروت و دارای انسان ارزش ذاتی قایل نبوده، فقط عمل و تقوای انسان را ملاک حقیقی قرارداده مزیت و برتری هر انسانی را در گرو عملکرد خود او میداند.

این آئین مقدس چنان واضع، روشن و آسان است که هر انسان عاقلی میتواند بدون تکلف به آن آشنائی کاملی پیدا کرده و به احکام جاویدانة آن عمل کند. خصوصیت های چون آسانی، وضاحت و روشنی، عدم برخورد منفی با خواسته های فطری انسان، عدم پذیرش ازدیاد و نقصان در اصول مسلمه و ثابتة آن، ارزش استدلال و منطق در پذیرش آئین جاویدانة آن، مجموع مسائل خیلی با اهمیت و با ارزشی است که در شناخت اسلام میتواند برای انسان نقش اساسی داشته باشد مگر مشکل اساسی برداشت های ناقص و اعمال نیم بند عده ای از ما مسلمانان از اسلام است که میخواهیم اعمال و رفتار ناقص و برداشت های نارسای خود را در جامعه طوری انعکاس دهیم که گویا نمونة کامل و الگوی تمام عیار از اسلام بوده در حالیکه چنین نیست. چه بسا برداشت های سطحی و ناپختة ما اسلام عزیز را که دین مقدس همة امت مسلمه است- در موقعیت بسیار مظلومانه و خطیری قرار میدهد. زیرا هرکس و هرجمعی از ما بدون در نظرداشت روح کلی اسلام میخواهد اعمال خود را بنام الگوی تمام عیار اسلامی صبغة اسلامی داده و به آن دلیل شرعی نیز بتراشد، در حالیکه کمتر کسی حاضر میشود تا خودش واقعاً به اسلام گردن نهاده و تسلیم بی قید  و شرط اوامر و احکام مقدس آن گردد. بلکه هر کس و هر جمعی مایل است تا خواسته های نفسی و شخصی خود و گروه مربوط به خود را معیار قرار داده و اسلام را بر آن روکش سازد که این خود کار بدور از حقیقت اسلام است چه در چنین برداشتی میران و معیار اصلی خواسته های فردی و گروهی بوده تا اسلام، و به تعبیر گویا تر میتوان گفت که خواسته های حزبی و شخصی میخواهد جای دین را بگیرد که این کار و عملی بسیار خطرناک است و به حق باید اذعان کرد تا زمانی که برداشت های این چنینی در درون جامعه وجود داشته و اصلاح نگردد و همین حالت خود خواهی و تنگ نظری متعصبانه ادامه یابد مشکلات جامعه هم هر روز نسبت به گذشته بیشر خواهد شد. و صراحتاً باید اعتراف نمائیم که نارسایی های این چنینی اساساً هیچ ربطی به اسلام ندارد، تابر آن اعتراض وارد گردد. زیرا همه میدانیم که اصل و گوهر اسلام عاری از هر نوع خودخواهی، کج اندیشی، افراط گرائی، بدعت سازی و خرافه پرستی بوده پیدایش خرافات، کج اندیشی ها و رواج بدعت ها، بدون شک از جمله اموری است که بعداً بر دین چسپانیده شده است چه اسلام دین مقدس است که اصولاً در فطرت انسان ریشه داشته و تمام انبیاء الهی در حقیقت انسانها را به مفهوم کلی به اسلام دعوت کرده چه همه ادیان برحق الهی در اصول کلی خود یکی بوده و همة آنها بشریت سرگردان را به توحید و خداپرستی، ترک شرک و بت پرستی و عدالت و حق طلبی دعوت کرده از شرک، نفاق، جهل و خرافات منع نموده اند. که قرآنکریم در این باره چنین ارشاد می فرماید: (ای محمد به اهل کتاب بگو: بیائید بسوی کلمة حق که در بین ما و شما مساوی و مشترک است و آن اینکه جز خدای یگانه ذات دیگری را پرستش نکنیم و کسی را شریک او نسازیم و بعضی از ما بعضی دیگر را بجای خدا (ارباب) خود نپذیریم. هرگاه از پذیرش دعوت حق سربتابند به ایشان بگو شاهد باشید که ما خالصانه تسلیم امر خدا هستیم). 1    

یقیناً اختلافاتی که بعداً در اصول ادیان الهی ایجاد شده از اصل دین نبوده بلکه بواسطة عوامل منتسب به دین و توسط انسانها ایجاد گردیده زیرا در پیشگاه خدای بزرگ دین حق یکی است. اختلافاتی که در اصول دین بین پیروان ادیان بمیان آمده و سبب عداوت و دشمنی بین ایشان شده بر خلاف تعالیم ادیان و دساتیر خداوندی بوده است. زیرا دین برای یکتا پرستی و توحید الهی از جهتی و برای وحدت، دوستی و اخوت و برادری در بین انسانها از جهت دیگر فرو فرستاده شده. قرآن کریم در سورة شوری باز چنین میفرماید: (خداوند برای شما مؤمنان آئینی را بیان داشته و مشروع گردانیده که پیش از شما آن را به نوح هم توصیه  کرده بود و آنچه را که به تو «محمد(ص)» وحی کردیم به ابراهیم، موسی و عیسی هم سفارش نموده ایم و آن اینکه دین را ثابت و استوار نگهدارید و از اختلاف و تفرقه در آن بپرهیزید.) 2  

در تاریخ بشریت میبینید دین واقعی و حقیقی همیشه سبب اصلاح، هدایت و پیشرفت انسان بوده، اخلاق و آداب اجتماعی و روش زندگی را به شکل درست و صحیح آن برای بشر آموخته است.   

امروز اگر عده ای از مردم در جهان معاصر ما از نام اسلام ترس و هراس پیدا نموده و به نحوی میخواهند خشونت ها و درگیری های موجود در جهان را بواسطة شرائط و جوسازی های موجود به مسلمانان و اسلام نسبت دهند از دو جهت ممکن است باشد: اول شاید خودشان هنوز اسلام را نشناخته و بواسطة همین عدم شناخت از اسلام و ارزش های متعالی آن به این دین و ارزشهای معنوی آن تهمت و افترا می بندد. زیرا اسلام در هیچ جای تعدی، ظلم، قتل نفس انتحار، خشونت و افراط گرایی را به پیروان خویش اجازه نمیدهد.   

دوم: شاید بواسطة اعمال عده ای از مسلمانان باشد: زیرا عدة بواسطة درک ناقص که از اسلام دارند، متأسفانه اعمالی را از خود نشان میدهند که به اصول و اساسات اسلامی هیچ ربطی ندارد و اعمال اینها متاسفانه به نزد مخالفین اسلام سندی بر کوبیدن اسلام و دین میگردد.  

چنان اعمالی که بواسطة آن ضربات کوبندة بر پیکرة اسلام وارد ساخته میشود که اگر میلیاردها پول هم مصرف مستقیم اسلام ستیزی میگردید به اسلام ودین برحقش چنین ضربات خورد کننده ای وارد نمیشد و مخالفان اسلام چنین آسان به اهداف نامیمون خویش نایل نمگردیدند ، ولی با اعمال ورفتار این عده اشخاص بامصرف بسیار کمی دشمنان اسلام میتوانند از اسلام ودین برحقش چهره خشونت آمیزی ساخته و به دینا معرفی کنند و در زمان لزوم برای کوبیدن اسلام آن را بر رخ مسلمانان و خوشبینان اسلام در جهان بکشند و آن را برای خویش دلیل موجه و دست آویز بزرگ داشته باشند و هر زمانی که بخواهند مورد سوء استفادة خویش قرار داده و هر زمانی که خواستند مانند پتک آن را بر فرق اسلام و مسلمانان بکوبند. در حالیکه اسلام از ابتدای ظهورش از طرفی در مقابل همة بیدادگری ها و جهالت ها و نابرابری های ظالمانه در سراسر گیتی صدای اعتراض بلند کرد و با ندای رسا و حیات بخش خویش عدالت و مساوات را در سراسر جهان شعار خویش ساخت و آن را به گوش فطرت خفتة بشر که در زیر ظلمت ها و تاریکی های جاهلانه خرد میگردید رسانید و از جانب دیگر انسانها را به (صراط المستقیم) هدایت دعوت کرده، اخوت و برادری، محبت و دوستی را با شعار اینکه: همة معتقدان و مؤمنان برادر یکدیگر اند3، همه بشریت را بسوی توحید و خداپرستی و انسان دوستی فراخونده و تحت شعار: آنهایی که با تو در دین شریک نیستند در انسانیت شریک اند، همه انسانها را شریف و محترم دانسته و انسان را ذاتاً صاحب کرامت بشری4 معرفی کرد.  

در حالیکه همزمان با ظهرو اسلام، ستمگران حاکم بر اوضاع آشفتة جاهلیت با مساعد بودن محیط منحرف و ظالمانه برای ایشان، میخواستند تا مردم همچنان جاهل و از نور اسلام و دین دور باقی بمانند تا ایشان همچنان بتوانند به راه و روش ظالمانة گذشتة خویش ادامه داده و از انسانها مانند گذشته بهره بکشند، که به خواست و ارادة الهی این بار به برکت ندای برحق اسلام فطرت خفتة بشر از خواب غفلت بیدار گردید و به ندای فطرت بشری جواب مثبت داد و با این جواب مثبت دیدید که ملت های جهان فوج فوج به دین اسلام گرویدند5 و به یاری اسلام از یوغ ستمگران مستبد زمان رهایی یافتند.   

این فطرت خفتة بشر به ندای جاویدانة اسلام که فرمود: (ای مردم ما شما را از زن و مردی آفریده ایم و شما را دسته دسته و قیله قبیله ساختیم و بصورت ملتهای مختلف و اقوام متعدد قرار دادیم تا همدیگر خویش را از هم بازشناسید و همانا بهترین و گرامی ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شما است)6 یکبار دیگر لبیک گفت. چنانچه قبل از ظهور اسلام میبینید سران قریش برای خویش نسبت به مردمان دیگر فضل و کرامت قایل بودند و در مراسم حج و ورود به کعبه از راهی که دیگر مردم به کعبه وارد میگردیدند آنها وارد نمی شدند و بر خلاف راه مردم میخواستند راه دیگری مخصوص به خود داشته باشند، که قرآنکریم خطاب به ایشان میفرماید: (ای قریش از همان جایی که مردم دیگر وارد کعبه میشوند شما هم وارد شوید و برای خود ترجیح و فضلی قایل نباشید)7. و پیغمبر اسلام«ص» با ندای رسای خویش در حجة الوداع چنین میفرماید: (ای مردم همانا! خدای شما یکی و پدر و مادر  شما یکی است، همة شما از نسل آدم بوده و آدم از خاک است. همانا بهترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شما است. هیچ عربی را بر عجمی و هیچ عجمی را بر عربی و هیچ سفیدی را بر سیاه و سرخی و هیچ سیاهی را بر سفیدی فضلی نیست مگر بواسطة تقوی و پرهیزگاری.)8 مگر متأسفانه می بینید اسلام با همة زیبایی ها و خوبی هایش مورد تهمت و تنقید معاندان و مخالفان قرار میگیرد و اعمال عده ای که اعمال شان به موازین اسلام هیچ ربطی و تناسب ندارد و ممکن است ریشه های دیگری داشته باشد، به اسلام و دین چسپانیده شده و بواسطة همین اعمال و رفتار بسیار مغرضانه اصل دین از جانب مخالفان کوبیده میشود. و این در حالی است که همة تأکیدات اسلام و نصوص صریح قران و سنت پیغمبر اسلام بر عطوفت و مهربانی، تساهل و آسانگیری بر امت دعوت و اجابت (بشریت) تمرکز داشته و صراحتاً قرآنکریم میفرماید که: خداوند بر بندگانش آسانی و سهولت را اراده دارد نه عسر و مشقت را9 و پیغمبر اسلام به پیروانش دستور اکید داده و فرموده است: (به مردم آسان گیر بوده متشدد و سختگیر نباشید و برای «مردم» مژده دهید، فاصله و تنفر ایجاد نکنید).10  

بدون شک دین اسلام آزادی های مشروع مردم را قبول دارد و آنها را به رسمیت شناخته و به آنها احترام میگذارد. بر اسرار زندگی انسانها مزاحمت ایجاد ننموده، احکام اسلامی بر ظواهر موجود و احوال جاریة اشخاص و افراد جامعه حکم کرده مسایل درونی انسانها را بین فرد و خدایش باقی گذاشته و از قضاوت خارج میداند (هل شققت قلبه = آیا دلش را شکافته ای).

حضرت عمر «رض» زمانی که دید یکی از سران قریش بر شخصی از رعایای اسلام درشت میگوید به او خطاب کرده فرمود: مردم از مادران خویش آزاد تولد شده اند، کسی حق ندارد بر آزادی ایشان تسلط و مزاحمت ایجاد کرده و آزادی را از آنها سلب نماید. پیامبر اسلام «ص» زمانی که کسی را برای دعوت و اجرای احکام اسلامی در سرزمین وظیفه میدادند تأکید شان بر این بود که نمازها را بر مردم ثقیل نخوانده و طولانی نسازد. از پرحرفی و وراجی خودداری کرده از سخنرانی های طولانی و ملال آور بپرهیزد. هر روز بر مردم سخنرانی نکرده بلکه به مقتضای شرایط زمان احکام اسلام را برای مردم باز گو کند. حتی احکام منصوصی که از جانب خدا بر پیامبر، در بارة مسایل مختلف زندگی جامعه در ابتدای اسلام نازل میگردیده است، میبینید در آنها شرایط زمان و اوضاع موجود جامعه و وقت در نظر گرفته شده که (تشریع تدریجی) خود یکی از مسایل اساسی فقهی در اسلام است. بلی، احکام اسلامی به شکل تدریجی، مناسب با شرایط موجود جامعه و زمان نازل و نافذ میگردیده مانند: حکم تحریم شراب (خمر) که به مراحل چندگانه از جانب شرع مقدس تحریم گردیده است. در مرتبة اول به تعبیری بیان شده که شراب گویا فائیده و ضرر هر دو را دارد ولی ضررش نسبت به مفادش بیشتر است (... و اثمهما اکبر من نفعهما)11 و به مرحله دوم شرب خمر را در حال ادای نماز ممنوع و تحریم کرده12 و در مرحلة سوم و نهایی به شکل قطعی شرب خمر را ممنوع و حرام گردانیده و چنین فرموده است:  

(ای مومنان شراب، قمار و بت پرستی و (ازلام) نوع دیگری از قما، همة اینها پلید و از عمل شیطان است. از آن دوری کنید تا رستگار شوید.)13 که نهایتاً عمل شرب خمر را زشت و حرام قطعی اعلان کرده است.   ...... ادامه دارد    

 

منابع:  

سورة آل عمران آیه 64

سورة شورای آیه 13

سوره اسراء آیه 70

سورة نصر آیه 2

5 سورة حجرات آیه 13

6 سورة بقره آیه 199

حدیدیث شریف به روایت امام احمد «رح»

قرآن کریم سورة بقره آیه 185

سورة بقره آیه 219

سورة نساء آیه 43

سورة مائیده آیه 90

حدیث شریف به روایت امام مالک «رح»    


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد