تفکر در نعمت های خداوندی (ج)

 تفکر در نعمت های خداوندی ( ج ):

(تفکروا فی آلاءالله ولا تفکروا فی ذات الله اوکما قال علیه الصلاه والسلام حدیث شریف)1

خداوندج برای انسان نعمت های گوناگو ومختلفی را ارزانی کرده است که قسمتی از این نعمت ها نعمت های مادی است ماننده غذا- لباس مسکن خواب وخوراک - آسایش در زندگی ووسائیل رفاهی دیگر - وبطور کلی استفاده از زمین خدا که خداوندج آن را وآنچه که در آن هست همه را برای استفاده خیر انسان آفریده ( هوالذی خلق لکم ما فی الارض جمیعا (1) او آن خدای است که آفریده برای شما هر آنچه که در زمین است همه را )

  وقسمت دیگری ازنعمت ها  نعمت های معنوی است ماننده ایمان - اخلاص - خداجوئی اخلاق خوش وسیرت خوب حسن خلق -  معاشرت نیک - جود وسخا - زیبائی های ظاهری ومعنوی که در خلقت انسان همه آنها نهفته شده است ( لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم ) (2)( که خداوندج انسان را به بهترین شکل وشمائیل وتعادل در خلقتش آفریده ) عقل –شعور نطق - تفکر-  حیات و صحت -  ده ها وصدها نعمت دیگری که ما حسابش را  کرده نمیتوانیم همه آنها را خداوند (ج )بما داده است (وان تعدوا نعمت الله لا تحصوها وان الله لغفور رحیم ) (3) به راستی اگر ما خواسته باشیم تمام نعمت های خداوندج را بشمارش بگیریم نعمت هایش از حد افزون واز شمارش بیرون است وما نمیتوانیم همه آنها را شمارش کنیم که خداوندج صاحب لطف واحسان –غفران ورحمت است  )که این همه نعمت ها را برای انسان ارزانی واعطا کرده است غرض از این بحث این است که در قبال تفکر به خلقت انسان که بعضی انسان را عالم کبیر گفته اند که نمونه از تمام خلقت وبرگزیده ازتمام موجودات است  تفکر به نعمت های خداوندج نیز ضروری است تا اینکه انسان متوجه خلقت وشکر گذار همه نعمت ها ی او باشد که همه این نعمت ها  را خداوند (ج )برای انسان آفریده وارزانی کرده است تا اینکه در مقابل همه این نعمت ها انسان شکر گذارواقعی اوتعالی بوده باشد .

اعجاز درآفرینش :


تفکر در کار آرائی اعضای فیزیکی وجود انسان که اعجاز آور است :

 هرکدام از اعضای  بدن ووجود انسان فعالیت ها و وظائیف خیلی عمده - مغلق وپیچیده دارند که در بیرون از بدن انسان چنین فعالیت ها وفعل وانفعالات امکان پذیر نمیباشد بطور مثال همیشه در بدن وکالبد فیزیکی انسان فعل وانفعالات شیمیائی صورت میگیرد که در بیرون از بدن چنین فعل وانفعالاتی ممکن نیست ماننده خنثی شدن اسیدها هضم غذای روزانه نگهداری بدن بطور همیشگی در حالت متعادل وبهترین شرائیط ادامه حیات  - تولید میکروب هاومواد سمی ومیکروبی وانتی بیوتیک ها وپاد زهر ها وغیره که بدن انسان برای مقابله با میکروب های بیماری زاهمیشه زهر ها وسم ها وانتیبیوتیک های بخصوصی تولید میکند که ویژه همان میکروب وسم است وترکیب شیمیائی هرشخصی نسبت به شخص دیگری خیلی تفاوت داردوهمچنین قلب صنوبری انسان که یک پارچه گوشتی بیش نیست در تمام دوره حیات انسان حرکت متعادل وموزونی را برای ادامه حیات انسان دارد که انجام میدهد بمجرد توقف قلب  انسان سکته کرده وپدرود حیات میدهد تغذیه اعضای بدن انسان باالوسیله خون وتوسط حرکت موزون قلب باالوسیله اعصاب ورگ های ظریف ونازک آن که  تامین میشود چه بسا اوقات با قطع اعصاب بدن قلب حرکتش هنوز هم ادامه دارد که این جریان را در واقعات ترافیکی وتصادفات بیشتر وبهتر میتوانیم مطالعه کنیم و همچنین اعضای دیگر بدن انسان ماننده زبان - گوش - چشم اعصاب - دستها وپاها ناخن ها - مژگان -ابروها - مردمک چشم وغیره که هر کدام حرکات وفعالیت ها وکار آئی های خاص خود را دارند که شگفت آور وحیرت انگیز است وبرای انسان قابل تفکر واندیشه است که مجال بحث بیشتر از این در اینجا ممکن ومیسر نیست وباید به رشته های مربوط شان مراجعه کرد .

راستی هم انسان متفکر وبااندیشه بمجرد تفکر در عالم حیات بقدرت لایزال الاهی که خالق وموجد انسان ومدبر . دانا وتوانای که انسان را اوآفریده وبوجود واعضای بدن انسان اوجنین حکمت ها وخاصیت های را نهفته است پی برده ویقین وباورش کامل وحاصل میگردد ( تبارک الله احسن الخالقین )

تفکر واندیشه در باره مغز انسان :

 تفکر در باره مغز انسان :

 مغز انسان دارای خصال وخاصیت ها واستعداد های باور ناکردنی است که علماء طب تا امروزفقط توانستند به تعداد چندی از این خاصیت ها واستعداد های فیزیکی وشیمیائی آنها پی ببرند ولی اکثر وظائیف پیچیده آن هنوز برای دانشمندان مجهول است مغز انسان مسئول تمام حرکات بدن وعضلانی وجود بوده وتمام امور وکار های اصلی واساسی حیات انسان به مغز او ارتباط میگیرد بطور مثال کنترل ضربان نبض تنفس وسائیر جریانات حیاتی وجود انسان زیر فرمان مغز صورت میگیرد مغز انسان محل حافظه تمام اشیاء وجریانات زندگی وصور واجسام دیده شده در طول حیات یک انسان بوده وهزاران هزار صورت عکس شکل وجریانات که در طول حیات یک شخص ازنظرش گذشته ومیگذرد در این محل ثبت میگردد وزمان احتیاج هرکدام از آنها را که او خواسته باشد به ذهن خود مجسم کرده میتواند بطور مثال اگر یک انسان در سن دوازده سالگی چهره یک شخص ویا شکل یک چیزی را دیده باشد در سن چهل سالگی همان چهره وشمائیل وشکل را بخاطر خود آورده میتواند  چنانچه اگر ما بوجود خود رجوع کنیم از جریان کودکی ونوجوانی خود هزاران جریان را بخاطر خود داریم که در محل حافظه ما یعنی مغز ما ثبت شده ودر زمان ضرورت ولزوم میتوانیم که آن جریانی را که میخواهیم بیاد خود بیاوریم .

نا گفته نماند که اکثرفعالیت ها وحالات مغز را نمیتوانیم تعبیر وتفسیر مادی ساده بنمایم ماننده ذوق سلیم صفای باطن انسانی وغیره را که نمیشود با فرمول های مادی بیان کرد وهمچنین درک زیبائی ها احساس حقائیق معنوی چون عشق حس شخصیت - جود وسخا - ایثار وخود گذری - علو همت وغیره همه از وظائیف عمده مغز است که تحلیل مادی کمتری ویا هیچ تفسیرمادی نمی پذیرد خلاصه مقدار بسیار کم واندکی از خون وچربی که بنام .  

( پروتوپلازم ) یاد میشود که حل خیلی مسائیل مهم وپیچیده به آن ارتباط میگیرد که گفته میشود بیش از میلیون ها رشته های خیلی کوچک عصبی در داخل مغز انسان وجود دارد که حل خیلی مسائیل بالوسیله آنها انجام میگیرد که اکثر وظائیف آنها هنوز مجهول است .از آن گذشته در حالیکه وجود انسان واعضای بدنش همیشه در تغییر وتحول ونشو ونمو بوده وتجربه ثابت ساخته که هر یک از اعضای بدن انسان بعد از مدتی تعویض وتبدیل میشود گوشت کهنه جای خود را بگوشت نووتازه میدهد که اگر مغز انسان به حساب تحلیل مادی تعبیر وتفسیر شود باید اثرات گذشته آن هم با تجدید شدن ماده آن از بین برود در حالیکه خاطره ها – شکل ها –صورت ها  همه

( کا النقش فی الحجر ) بجای خود باقی میمانند لذا از حالات مغز تحلیل وتفسیر مادی کمتر امکان پذیر است اگر چنانچه  رشد و تحول مثبت و سازندة در مغز  انسان بوجود نیاید و مغز انسان همدوش با دیگر اندامها و اعضای وجودش  رشد متناسبی نکند،و تحول مثبتی را نپذیرد و یک حالت انجماد و ایستا را بخود داشته و در حالت انجماد باقی بماند، ماننده مغز طفل کوچک و خورد  (عقب مانده ذهنی  )که خودش هر روز از نظر سنی و جسمی رشد کرده ولی مغزش متعادل با اعضای دیگر وجودش رشد متناسب و متعادلی نداشته و در یک حالت ایستا و.انجماد باقی مانده و هرچه اندام های دیگر وجودش رشد میکنند مغز آن به همان حالت اولیه باقی میماند و به ماننده انسانهای عقب ماندة ذهنی که هر چند از نظر جسمی بزرگ میشوند، مگر مغز شان مغز همان طفل کوچک وخوردی بوده که رشد متوازن و متکاملی ندارد  بعضاً میبینید بعد از کمال رشد فیزیکی و با داشتن هیکل بزرگ و کلان آنچنانی هنگام صحبت و گفتگو حرف های کودکانه و نا متناسب به سن و موقعیت خویش به زبان میرانند که خود نمونة از عدم رشد و یا رشد نا متعادل  مغز ایشان را با سایر اعضای فیزیکی وجود آنها نشان میدهد. البته این رشد نا متعادل سبب بروز مشکلات غیر طبیعی در مسیر زندگی فردی و اجتماعی انسان و جامعه میتواند گردد و این مشکل زمانی بغرنج و بزرگ میشود که اشخاص دارای مشکلات مغزی این چنینی،به مخالفت باعلم وپیشرفت جامعه نیز برخواسته نه تنها تصمیم گیرنده بر سرنوشت شخصی خود بوده بلکه تصمیم گیرندگان سرنوشت جامعه و ملتی نیز گردند ضعف این بلوغ فکری و رشد ذهنی زمانی بیشتر احساس میشود که در سطح بالا جامعه ای به کمبود و یا نبود چنین رشد فکری مواجه گردد و این مشکل زمانی حادتر خواهد شد که افراد دارای مغز خورد و کوچک بدون رشد ذهنی و بلوغ فکری خواسته باشند تا برداشت های ناقص و نارسای خود را از مسایل عمدة اجتماعی و سیاسی جامعه به منزلة وحی منزل الاهی غیر قابل تعدیل و تغییر تلقی کرده و زمانی مصیبت بارتر خواهد گردید که برداشت های سطحی ناقص و ناپخته خویش را از دین جزء از دین دانسته و خواسته باشند تا چنین افکاری را به زور و سرنیزه بر جامعه ای بقبولانند که در آن صورت وای بر حال چنین جامعه و ملتی خواهد بود!

 

 

تفکر در عالم انسان :

 تفکر در عالم انسان :

بطور کلی بحث در باره انسان به انواع واقسام از علوم مختلف محول میگردد وهر علمی یکی از ابعاد وجودی انسان را مورد بحث ومطالعه خود قرار میدهد مثلا علم طبابت در باره وجود فیزکی انسان و تشریح کالبد واعضای بدن انسان وکارائی آنها  (اناتومی وفیزیولوژی ) بدن انسان وخاصیت وکار کرد های آنها بما معلومات میدهد .

 علم اخلاق در باره خوی وخلق وخصلتهای انسان وچگونگی انسان وخاصیت های روحی ومعنوی او بحث میکند وعلوم اجتماعی دیگر هر یک بنوبه خود در باره یک بعد از ابعاد وجودی انسان وروشهای زندگی فعل وانفعالات درونی طرز زندگی تاریخ زندگی واعمال گذشته وروابط اجتماعی آن با همنوعانش وموضوعات دیگر مربوط به علوم انسانی را مورد مطالعه وبحث خود قرار میدهد از حدس وگمانهاوبعضا اهانت ها وتوهین ها ی که در باره خلقت انسان  صورت گرفته اگر بگزریم انسان در حقیقت موجودی است با کرامت وعزت ودارای حیثیت ومقام عالی که اگر قدر ومقام خود را انسان  شناخته ودر ک نماید اوموجود است فوق همه موجودات ودارای مرتبه ومقامی است که فوق مقام فرشتگان وملائیک خداوندج میباشد که خداوندج  راجع بمقام وکرامت انسان در قرآن کریم خود چنین میفرماید ( ولقد کرمنا بنی آدم  1)و اگر راجع به پیدایش وخلقت انسان  بقرآن کریم مراجعه کنیم میبینیم که بشر از نسل ابوالبشر حضرت آدم ع وزوچه اش بی بی حوا ع بوجود آمده وتکثر پیداکرده که قرآن کریم در این باره چنین میفرماید ( واذ قال ربک للملائکه انی جاعل فی الارض خلیفه قالوا اتجعل فیها من یفسد فیها ویسفک الدماء ونحن نسبح بحمدک ونقدس لک قال انی اعلم ما لا تعلمون ) بیاد آور زمانیکه پروردگارت به فرشتگان گفت :من در روی زمین خلیفه ای را می آفرینم فرشتگان گفتند آیا کسی را در آن خلیفه میگردانی که در زمین فساد میکند وخون میریزاند ؟ در حالیکه ما تسبیح وستایش تورا بجای می آوریم وتورا به تقدس وپاکی یاد میکنیم خداوندج گفت :حقا که من میدانم آنچه را که شما نمیدانید ) ما جرای خلقت آدمی ودمیدن روح الاهی در کالبد وجود آن از یک مرحله بمرحله دیگر ( بعد از خلقت رفتن به بهشت وباز بیرون شدن از بهشت وفرود آمدن به دنیا وباز بعد از مرگ وپدرود حیات دنیوی رفتن وبازگشت مجدد به بهشت ویا جهنم ومامور شدن فرشتگان خدا ج بتعظیم وفروتنی برای انسان  ( واذ قلنا للملائکه اسجدوا لآدم فسجدوا الا ابلیس ابی واستکبر وکان من الکافرین  2)باز بیاد بیاور چون به فرشتگان گفتم به آدم تعظیم کنید ایشان به آدم تعظیم کردند مگر ابلیس که او از امر خداوند ج اباء ورزید وتکبر کرد واز جمله نا فرمان برداران وکافران گردید ) این همه قدر ومرتبه وبزرگی انسان را که از زبان قرآن کریم میشنویم نمایانگر ارزش واقعی وحقیقی انسان در مکتب حیات بخش وانسان ساز اسلام وقرآن کریم است .