عوامل وانگیزه های قیام عمومی 24 حوت 1357 مردم هرات :

عوامل و انگیزه های قیام عمومی 24 حوت 1357 مردم هرات:

با کوتادی هفتم ثور 1357 و فشاربی حد وحصر حزب دموکراتیک خلق بربالای مردم افغانستان. چنانچه هم زمان با کودتای ثور دست بکشتار مردم زدند و چنان بی رحمانه ووحشیانه عمل کردند که تاریخ گذشته افغانستان کمتر مثال آن را بخود دیده بود- نامردی ها بی مروتی ها تا راج گرهای و غصب املاک مردم بحدی زیاد بود که هیچکس احساس امنیت نمیکرد و هیچ یک از اقشار مردم در امان نبودند ترس و وحشت در اندک زمانی در همه سرزمین افغانستان سایه افگنده بود چنانچه دکتور حقشناس یکی از نویسندگان دوره جهاد در این باره چنین مینویسد: رعب وترس در اندک زمانی همه جا را فرا گرفته بودو کابوس وحشتناک مرک بر هوا و فضای کشور سایه افگنده دژخیمان ظالم همه جا با نیزه بر دست و ضبط الصوت در زیر بغل جلوه نمائی میکردند و همین که قد و قامت کسی در نگاه شان مطلوب هم نمیخورد فوری اورامیگرفتند و به شکنجه گاهش می بردند.
عمارت صدارت زیر خانه های وزارت دفاع، وزارت داخله، وزارت مالیه و چندین خانه و سرای دیگر همه برای شکنجه و نگهداشت زندانیان اختصاص داده شده بود. و شب ها تا سحر انسانهای بیگناه ووطن دوست
و مسلمان را تعذیب و شکنجه میکردند انواع شکنجه ها ووسائیلی که از آنها در این زمینه استفاده می شد چنان زیاد و ننگین و دور از کرامت انسانی بود که نمیتوان از آنها یاد کرد (1)
افرادیکه توسط رژیم گرفتار می شدند ماه ها از سرنوشت آنها وابستگانشان آگاهی نداشتند و دراین مدت بسا از مردم در زیر شلاق و ضربات و حین بکار بستن آلات شکنجه جان میدادند وعده که جان سالم بدر می بردند روانه زندان پل چرخی میگردیدند در بین اعضای حزب رسم بر آن بود که از مدیر عمومی به بالا همه ایشان بعد از انجام کارهای اداری روزانه مربوطه خود به زندانها میرفتند و زندانیان را شکنجه میکردند پل چرخی یاگشتارگاه انسانهای بی گناه هر شب شاهد جنایات. تازه ای بود و زندانیان بچشم سر میدیدند که هر شب تعدادی از برادران شان فرا خوانده می شوند و دیگر هرگز بر نمیگردند. ماشین های زمین کنیی از صبح تا شام در پولی گون های پلچرخی و حومه آن فعالیت میکردند تا برای قربانیان شب آینده که می آیند گودالی را آماده نمایند. و همینکه سیاهی شب برچشم ها پرده می افگند لاری ها
ونفر بر ها مملو از زندانیان زنده و مرده و نیمه جان میرسیدند و محموله خود را در آن کودال های فرو می ریختند و توسط بلدزر ها و تراکتورها به روی آنها خاک می ریختاندند و بدینصورت روز های سیاه و خونین یکی بعد از دیگری سپری می شد. و خشم و نفرت مردم فزونی می یافت، که با الاخره افسران مسلمان در قرارگاهای عسکری و روستائیان در دهات وخیابانها به اقدامات عملی دست می یازیدند که در بسا موارد با درگیری های مسلحانه می انجامید آدم کشان حرفوی بر روی هموطنان خود بی رحمانه اتش میگشودند
و با تمام قدرت و امکانات میکوشیدند تا هر حرکتی را در نطفه خنثی و خاموش سازند. چنانچه عده از مردم را بنام سرمایه دار و فیودال و عده ای دیگر را بنام ارتجاع سیاه و عده ای را بنام ناسیونالیست های تنگ نظر میکوبیدند وعلنا باهمه مردم دشمنی میکردند و به اساس منطق نا معقولی
(که هرکسی باما نیست دشمن ما است) با تمام مردم افغانستان اعلان جنگ داده بودند بسیاری از مردم بی گناه وبی خبر از همه چیز را بکشتارگاها می فرستادند و بدون پرسان میکشتند و یا حبس و زندانی کرده تا اینکه در فرصت مناسبی بتوانند آنها را نابود کنند در این زمینه بحدی غلو نمودند که در مدت بسیار کوتاهی تمام زندانهای کشور در مرکز و ولایات راپر از مردمان بی گناه گردانیده حتی عده ای را در مخفیگاها به اثر شکنجه و لت وکوب میکشتند و یا علیل و نا توان شان می ساختند. که بطوخلاصه میتوان گفت:
که بعد از بقدرت رسیدن حزب دیموکراتیک خلق درافغانستان ( در هفتم ثور 1357هجری شمسی) این حزب زیر نام اصلاحات درعرصه زندگی اجتماعی وفرهنگی مردم تمام انواع افراطگرائی ها را که ممکن بود بکار بست و انجام داد انواع کشتار ها شکنجه ها زندان انداختن ها وتصفیه ها به اساس فلسفه که قبلا یاد آور شدیم( هر کس باما نیست دشمن ماست ) –بلند پروازی های انترناسیونالستی ائیدیالوژیکی 3-توزیع اراضی مردم بدون کدام مدرک قانونی وحقوقی به دیگران زیر نام اصلاحات اراضی ومبارزه با فیودالیزم بشیوه خاص خود 4- لغو تمام قروضی که صاحبان اراضی به کشتمندان ودهقانان خود پرداخته بودند .5
وبه اصطلاح مبارزه با بیسوادی به شیوه مخصوص خود ویابتعبیر دیگر جنگ با عرف وعادات مردم درسرتاسر کشور. 6- لغو مهریه شرعی زنان زیر نام تامین (مساوات حقوق مردان و زنان) درجامعه. بطور خلاصه همه اینها مجموعه به اصطلاح اصلاحات انقلابی بود که از جانب حزب دیموکراتیک خلق افغانستان بعد از کودتای هفتم ثور در افغانستان علم گردیده بود که عکس العملهای جدی مردم را بدنبال داشت.
و درقسمت تصفیه مخالفان باید گفت: بحدی غلو وافراطگرائی کردند که در مدت بسیار کوتاهی دها هزار نفررا بکام مرگ فرستادند وهزاران انسان دیگررا به زندانها ومیلیونهارا آواره دیار دیگران ساختند.کشتن بدون محاکمه زجر وشکنجه توهین وتحقیر ضبط اموال واملاک مردم یک امر عادی وپیش پا افتاده گردیده بود که هریک از اعضای حزب صلاحیت آن را داشتند که چنین کاری را انجام دهند ظاهر طنین در کتاب خود بنام افغانستان در قرن بیستم (1) از این رفتارها چنین یاد میکند: دستگیر شدگان یابکشتار گاه معروف به پولیگون پل چرخی ویا به زندان پل چرخی فرستاده می شدند که میان مرگ وزندگی شان فاصله کوتاه بود زندان پل چرخی خود یک شکنجه گاه بشمار میرفت زندانی ها حق نداشتند باهم صحبت کنند زندانی ها حق نداشتند درمحوطه زندان آزاد گشت وگذار کنند طی 24 ساعت یکبار جهت رفع ضرورت میتوانستند بیرون بروند وهر روزهر زندانی را که می آوردند کسی نمیتوانست از او پرسان کند که به چه اتهام آورده شده چه جرمی داشته ودرکجا دستگیر شده ویاباشنده کجا است؟ معلوم نیست چه تعدادی دردوران حکومت بیست ماهه خلقی ها بقتل رسیدند ویازندانی شدند ولی پس از برکناری تره کی حفیظ الله امین یک لیست دوازده هزار نفری کشته شده ها را اعلام کرد تانشان دهد که مسئول بازداشت ها وکشتارهای خود سرانه تره کی بوده است اما سیدمحمد گلاب زوی یکی از فعالان کودتا ی هفتم ثورکه بعدها عضو دفتر سیاسی ووزیر داخله وقت گردیده بود مدعی است که مسئولیت کشتارها وسرکوبها را امین بعهده داشته است.او علاوه میکند برخورد در مجموع بامردم بسیار زشت بود کلتور(فرهنگ) وعنعنات مردم را در نظر نداشته عمل میکردیم بدون محاکمه کشتن بندی کردن واموال مردم را ضبط کردن درهیچ یک از قوانین دنیا وجود ندارد که از جمله بزرگترین اشتباه ما بعد از هفتم ثور این بود که صورت میگرفت بطور مثال بنقل از (گلاب زوی) چنین حکایت میکند: برای تان بگویم: درمورد موسی شفیق همینکه صبح شد عمل انجام شده بود اورا بشهادت رسانده بودند ویا نور احمد اعتمادی اومیگوید من
وتره کی صاحب سر چای نشسته بودیم حفیظ الله امین آمد وگفت تره کی صاحب والله بچه ها این طور یک کاررا کردند از دست تره کی پیاله افتید گفت چرا اینها مردمان ملی بودند خوب موقتا در آنجا می نشاندی شان(موقتا در زندان می بودند) اینهارا چرا بشهادت رسانیدید امین گفت: والله بچه ها این کار را کردند گلاب زوی میگوید: من گفتم امین صاحب فردا تاریخ است درمورد تاریخ چه میگوئی؟ او به پشتو گفت :سید محمد جانه وائی هر حوک تاریخ په خپله گته نوشته کوی گفت هر کس تاریخ را بنفع خود نوشته میکند من که نباشم هر چه میکنند بکنند.
بگفته بارنت روبین افغانستان شناس امریکائی (1) او میگوید سیاست سرکوب وتروراز ساده انگاری وبرخورد میکانیکی رژیم نسبت بمسائل پیچیده اجتماعی مایه میگرفت اساسا آنها میخواستند گروهای را که در میدان قدرت رقیب خود میدانستند ازمیدان بر دارند وهمه را به زندان بیندازند وهمین امر نشان میدهد که درک ودریا فتی که آنها از جامعه داشتند بسیار ساده انگارانه وسطحی نگرانه واز لحاظی مغاییر با اخلاق انسانی بود به این معنی که آنها فکر میکردند که تودهای مردم زندانی عناصر نا باب شده اند ویا گروهای ناصالح آنها را به اسارت خود در آورده اند واگر آنها کار گذارا ن این گروها را بکشند آن وقت مردم از تصورات کاذب خود دست برخواهند داشت وبا گروه جدیدی که میخواهد آنها را رهائی بخشد متحد خواهند شد واین طرز فکر نشان دهنده آن است که آنها ازطبیعت وخصلت جامعه وفرهنگ افغانستان هیچ گونه شناختی نداشتند.
که این اعمال و حرکت ها باعث قیام های عمومی مردم بتدریج در گوشه وکنار کشور گردید و قیام های عمومی یکی پی دیگری در ولایات مختلف آغاز گردید. که از جمله قیام های عمومی مردم افغانستان یکی هم
قیام عمومی 24 حوت خونین سال 1357 هرات است

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد